سه شنبه: 29/اسف/1402 (الثلاثاء: 9/رمضان/1445)

8. امکان شرفیابی به خدمت امام عصر(عج) در غیبت کبریٰ

چنان‌كه می‎دانیم اشخاص جلیل‌القدر و مورد وثوق و اعتماد، در حكایات بسیاری كه از حد تواتر هم گذشته است، تشرّف بسیاری را به فیض حضور انور حضرت مهدی (ع) نقل نموده‎اندكه با سندهای معتبر، در كتاب‎های مشهور ثبت و ضبط است. در همین عصر خودمان نیز برخی به این سعادت عظمی نایل گردیده‎اند، بااینكه در توقیع صادر به نام جناب علی بن محمد سمری نایب چهارم از «نوّاب اربعه» در عصر غیبت صغری، اعلام شده است كه: «وَقَعَتِ الْغَیْبَةُ التّامَّةُ فَلا ظُهُورَ إِلَّا بَعْدَ إِذْنِ اللهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ ... وَسَیَأتِی مِنْ شِیعَتِی مَنْ یَدَّعِی الْمُشَاهَدَةَ؛ أَلَا فَمَنْ ادَّعَی المُشَاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیَانِی وَالصَّیْحَةِ فَهُوَ كَذّابٌ مُفْتَر ...»؛[1] «غیبت كامل آغاز شده و هركس پیش از «خروج سفیانی» و «صیحه آسمانی» ادّعای مشاهده نماید، كذّاب و مفتری است». بنابراین چون آن حكایات به‌هیچ‌وجه قابل خدشه نیست، این توقیع را چگونه باید تفسیر كرد؟

این توقیع، اعلام پایان‌یافتن «غیبت صغری» و شروع «غیبت كبری» است

 

كه در آن به جناب علی‌ بن ‌محمد سمری رحمه‌الله امر شده است كه به احدی وصیّت ننماید كه بعد از او قائم‌مقام او و نایب خاصّ باشد.

 

و نیز اعلام صریح بطلان ادّعای افرادی است كه در غیبت كبری، ادّعای نیابت و سفارت خاصّه و وساطت بین امام (ع)  و مردم می‌نمایند.

بنابراین، چنان‌كه بعضی بزرگان هم فرموده‌اند، ممكن است مراد از اینكه «مدّعی مشاهده» كذّاب و مفتری خوانده شده است، كسانی باشند كه ادّعای نیابت كنند و بخواهند با دعوی مشاهده و شرفیابی، خود را واسطه بین امام (ع) و مردم معرّفی نمایند؛ و همین حكایات و وقوع تشرف اشخاص به خدمت آن حضرت هم، قرینه و دلیل است بر اینكه در این توقیع، نفی مطلق مشاهده و شرفیابی مراد نیست، بلكه مقصود، نفی ادّعایی است كه دلیل بر تعیین شخص خاصّی به نیابت باشد.

و ممكن است مراد از توقیع مذكور، نفی ادّعای اختیاری‌بودن مشاهده و ارتباط باشد؛ یعنی اگر كسی مشاهده و ارتباط را به اختیار خود ادّعا كند، به این صورت كه هر وقت بخواهد خدمت امام (ع) شرفیاب می‌شود، یا ارتباط پیدا می‌كند، كذّاب و مُفتری است و این ادّعا از احدی در غیبت كبری پذیرفته نیست، یا اینكه چنین كسی كه این سمت را به‌راستی داشته باشد، پیدا نخواهد شد؛ و اگر هم كسی آن را دارا باشد، از دیگران مكتوم می‎دارد و به كسی اظهار و افشا نمی‌نماید.

علاوه‌براین، پیرامون این توقیع، توضیحات دیگری نیز علمای اعلام داده‎اند و در كتاب‎هایی مثل جنة‌المأوى اثر مرحوم محدّث نوری نقل شده است.

 

اجمالاً با این توقیع، در آن‌همه حكایات و وقایع مشهور و متواتر نمی‌توان خدشه نمود و برحسب سند نیز ترجیح با این حكایات است.

اگر خواننده عزیز، خود به كتاب‎هایی مثل نجمالثاقب رجوع نماید، می‎بیند كه در این حكایات، وقایعی است كه هرگز شخص عاقل در صحّت آنها نمی‌تواند شكّ كند.

بنابراین، هم شرفیابی اشخاص به حضور آن حضرت، ثابت است و هم كذب و بطلان ادّعای كسانی كه در غیبت كبری ادّعای سفارت و نیابت خاصّه و وساطت بین آن حضرت و مردم را می‌نمایند، معلوم است.

 


[1]. ر.ک: صدوق، کمال‌الدین، ص516؛ طبرسی، تاج‌الموالید، ص69؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص297؛ ابن‌حمزه طوسی، الثاقب فی المناقب، ص603؛ قطب راوندی، الخرائج و الجرائح، ج3، ص1129؛ مجلسی، بحارالانوار، ج51، ص361؛ ج52، ص151؛ ج53، ص318؛ منتخب‌الاثر، تألیف نگارنده، ج3، ص418.
نويسنده: