مسأله 1761. هرگاه انسان از تجارت یا صنعت، یا كسبهای دیگر مالی به دست آورد، اگر چه مثلاً نماز و روزه میتی را به جا آورد و از اجرت آن، مالی تهیه كند، آنچه از مخارج سال خود او و عیالاتش زیاد بیاید، باید خمس یعنی یك پنجم آن را به دستوری كه بعداً گفته میشود بدهد.
مسأله 1762. اگر از غیر كسب، مالی به دست آورد، مثلاً چیزی به وصیت به او بدهند یا ببخشند یا هدیه كنند یا جایزه دهند اگر از مخارج سالش زیاد بیاید، خمس آن را هم باید بدهد.
مسأله 1763. مهری را كه زن میگیرد و مالی را كه مرد، عوض طلاق خلع دریافت میكند خمس ندارد، و همچنین است ارثی كه به انسان میرسد ولی اگر مثلاً با كسی خویشاوندی دوری داشته باشد و نداند چنین خویشی دارد، احتیاط واجب آن است خمس ارثی را كه از او میبرد اگر از مخارج سالش زیاد بیاید، بدهد.
مسأله 1764. اگر مالی به ارث به او برسد و بداند كسی كه این مال از او به ارث رسیده خمس آن را نداده، باید خمس آن را بدهد؛ و نیز اگر در خود آن مال خمس نباشد ولی انسان بداند كسی كه آن مال از او به ارث رسیده، خمس بدهكار است، باید خمس را از مال او بدهد.
مسأله 1765. اگر به واسطه قناعتكردن، چیزی از مخارج سال انسان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد، و همچنین كسی كه دیگری مخارج او را میدهد، باید خمس تمام مالی را كه به دست میآورد بدهد.
مسأله 1766. چیزهایی كه زكات به آنها تعلق میگیرد كه در مسأله 1861 ذكر میشود اگر بعد از دادن زكات آنها از مخارج سال زیاد بیاید، باید خمس آنها را بدهد.
مسأله 1767. اگر ملكی را بر افراد معینی، مثلاً بر اولاد خود وقف نماید، چنانچه در آن ملك، زراعت و درختكاری كنند و از آن، چیزی به دست آورند، و از مخارج سال آنان زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهند، بلكه اگر طور دیگری هم از ملك نفع ببرند، مثلاً اجاره آن را بگیرند، بنابر احتیاط واجب باید خمس مقداری را كه از مخارج سالشان زیاد میآید بدهند.
مسأله 1768. در مالی كه فقیر بابت خمس و زكات گرفته خمس واجب نیست، اما احتیاط واجب آن است كه خمس مالی را كه بابت صدقه مستحبی به او دادهاند اگر از مخارج سالش زیاد بیاید بدهد، ولی اگر از مالی كه به او بابت خمس و زكات و صدقه دادهاند منفعتی ببرد، مثلاً از درختی كه بابت خمس به او دادهاند میوهای به دست آورد، و از مخارج سالش زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.
مسأله 1769. اگر با عین پول خمسنداده جنسی را بخرد، یعنی به فروشنده بگوید که این جنس را به این پول میخرم؛ چنانچه حاكم شرع، معامله پنج یك آن را اجازه بدهد، معامله آن مقدار صحیح است، و انسان باید پنج یك جنسی را كه خریده به حاكم شرع بدهد، و اگر اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است. پس اگر پولی را كه فروشنده گرفته از بین نرفته، حاكم شرع، خمس همان پول را میگیرد، و اگر از بین رفته، عوض خمس را از فروشنده یا خریدار مطالبه میكند.
مسأله 1770. اگر جنسی را بخرد و بعد از معامله، قیمت آن را از پول خمسنداده بدهد، معاملهای كه كرده صحیح است، ولی چون از پولی كه خمس در آن است به فروشنده داده، به مقدار پنج یك آن پول به او مدیون میباشد، و پولی را كه به فروشنده داده اگر از بین نرفته، حاكم شرع، پنج یك همان را میگیرد، و اگر از بین رفته، عوض آن را از خریدار یا فروشنده مطالبه میكند.
مسأله 1771. اگر مالی را كه خمس آن داده نشده بخرد، چنانچه حاكم شرع، معامله پنج یك آن را اجازه ندهد، معامله آن مقدار باطل است، و حاكم شرع میتواند پنج یك آن مال را بگیرد، و اگر اجازه بدهد، معامله صحیح است، و خریدار باید مقدار پنج یك پول آن را به حاكم شرع بدهد، و اگر به فروشنده داده، میتواند از او پس بگیرد.
مسأله 1772. اگر چیزی را كه خمس آن داده نشده به كسی ببخشد، پنج یك آن چیز، مال او نمیشود.
مسأله 1773. اگر از كافر یا از كسی كه به دادن خمس عقیده ندارد مالی به دست انسان آید، واجب نیست خمس آن را بدهد، ولی زمینی را كه از كافر ذمی بخرد كه او از مسلمان خریده و خمس آن را نداده باشد، باید خمس آن را به شرحی كه گفته میشود بدهد.
مسأله 1774. تاجر و كاسب و صنعتگر و مانند اینها از وقتی كه شروع به كاسبی میكنند یك سال كه بگذرد، باید خمس آنچه را كه از خرج سالشان زیاد آید بدهند، و كسی كه شغل او كاسبی نیست، اگر اتفاقاً منفعتی ببرد، بعد از آن كه یك سال از موقعی كه فایده برده بگذرد، باید خمس مقداری را كه از خرج سالش زیاد آمده بدهد.
مسأله 1775. انسان میتواند در بین سال هر وقت منفعتی به دستش آمد، خمس آن را بدهد، و جایز است دادن خمس را تا آخر سال تأخیر بیندازد، و اگر برای دادن خمس سال شمسی قرار دهد، مانعی ندارد.
مسأله 1776. كسی كه مانند تاجر و كاسب باید برای دادن خمس سال قرار دهد، اگر منفعتی به دست آورد و در بین سال بمیرد، باید مخارج تا موقع مرگش را از آن منفعت كسر كنند و خمس باقیمانده را بدهند.
مسأله 1777. اگر قیمت جنسی كه برای تجارت خریده بالا رود، و آن را نفروشد، و در بین سال قیمت آن پایین آید، خمس مقداری كه بالا رفته بر او واجب نیست.
مسأله 1778. اگر قیمت جنسی كه برای تجارت خریده بالا رود، و به امید این كه قیمت آن بالاتر رود تا بعد از تمامشدن سال آن را نفروشد، و قیمتش پایین آید، تمام خمس مقداری كه بالا رفته بر او واجب نیست، بلكه همان مقدار از عین را كه در حال استقرار خمس به نسبت تمام عین خمس آن شده در حال گرانی عین و ارزانی آن باید بدهد، مثلاً اگر از سرمایه خمسداده جنسی را به هزار تومان خرید، و در سر سال قیمت آن جنس شش هزار تومان شد، شش یك آن جنس خمس آن میشود كه اگر نپرداخت و قیمت آن در سال بعد هم ترقی كرد، سپس تنزل نمود، مثلاً به همان هزار تومان اول رسید، باید شش یك هزار تومان كه قیمت روز ادا است بپردازد. بلی، اگر در حین ترقی قیمت، عین در دست او تلف شده باشد و بعد تنزل قیمت پیدا كرده باشد، و بدون عذر در ادای خمس آن تأخیر كرده باشد، خمس ترقی قیمت را تا روز تلف ضامن است.
مسأله 1779. اگر غیر مال التجارة مالی داشته باشد كه خمس آن را داده، یا مالی باشد که خمس ندارد و قیمت آن بالا رود و آن را بفروشد، مقداری كه بر قیمت آن اضافه شده، ربح سال فروش محسوب میشود كه اگر از مخارج سالش زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد.
مسأله 1780. اگر باغی احداث كند برای آن كه بعد از بالارفتن قیمتش بفروشد، باید بعد از باغشدن، خمس درختها و میوه و نمو درختها و زیادی قیمت باغ را بدهد، ولی اگر باغ را فقط برای میوهخوردن خود و عائله خود احداث كند، چنانچه در بعض جاها حاجت به آن دارند و جزء مؤونه محسوب میشود، باغ و نمو آن هیچ كدام خمس ندارد، و اگر برای این كه میوه آن را بفروشد و از قیمت آن استفاده كند آن را احداث كرده، حكم سرمایه را دارد، و خمس آن واجب است، به این معنیكه پس از آنكه باغ شد و درختهایش به حدكمال رسید، اگر زمین آنخمس نداشته، خمس درختها را بدهد، و بعد هم نمو درختها.
مسأله 1781. اگر درخت بید و چنار و مانند اینها را بكارد، سالی كه موقع فروش آنها است اگر چه آنها را نفروشد، باید خمس آنها را بدهد، ولی اگر مثلاً از شاخههای آن كه معمولاً هر سال میبرند، استفادهای ببرد، و به تنهایی یا با منفعتهای دیگر كسبش از مخارج سال او زیاد بیاید، در آخر هر سال باید خمس آن را بدهد.
مسأله 1782. كسی كه چند رشته كسب دارد، مثلاً اجاره ملك میگیرد، و خرید و فروش و زراعت هم میكند، باید خمس آنچه را در آخر سال از مخارج او زیاد میآید بدهد، و چنانچه از یك رشته نفع ببرد و از رشته دیگر ضرر كند، بنابر احتیاط واجب باید خمس نفعی را كه برده بدهد، ولی اگر دو تجارت داشته باشد، میتواند ضرر یكی را با نفع دیگری جبران نماید.
مسأله 1783. خرجهایی را كه انسان برای به دستآوردن فایده میكند، مانند دلالی و حمالی -كه عینش یا عوضش باقی نمیماند- جزء مخارج كسب است كه اگر به خود آن خرجها خمس تعلق نگرفته، از فایده كسب میتوان جای آن گذاشت، و آن مقدار را جزء فایده محسوب نكرد.
مسأله 1784. آنچه از منافع كسب در بین سال به مصرف خوراك و پوشاك و اثاثیه و خرید منزل و عروسی و جهیزیه دختر- اگر در وقتی تهیه شود كه معمولاً به تهیه آن حاجت است- و زیارت و مانند اینها میرساند در صورتی كه از شأن او زیاد نباشد و زیادهروی هم نكرده باشد، خمس ندارد.
مسأله 1785. مالی را كه انسان به مصرف نذر و كفاره میرساند، جزء مخارج سالیانه است، و نیز مالی را كه به كسی میبخشد یا جایزه میدهد در صورتی كه از شأن او زیاد نباشد، از مخارج سالیانه حساب میشود.
مسأله 1786. اگر انسان در شهری باشد كه معمولاً هر سال مقداری از جهیزیه دختر را تهیه میكنند، و تهیه آن مورد حاجت باشد، چنانچه در بین سال از منافع آن سال جهیزیه بخرد، خمس آن را نباید بدهد، و اگر از منافع آن سال در سال بعد جهیزیه تهیه نماید، باید خمس آن را بدهد.
مسأله 1787. مالی را كه خرج سفر حج و زیارتهای دیگر میكند، از مخارج سالی حساب میشود كه در آن سال شروع به مسافرت كرده، اگر چه سفر او تا مقداری از سال بعد طول بكشد.
مسأله 1788. كسی كه از كسب و تجارت فایدهای برده، اگر مال دیگری هم دارد كه خمس آن واجب نیست، میتواند مخارج سال خود را فقط از فایده كسب حساب كند.
مسأله 1789. اگر آذوقهای كه برای مصرف سالش خریده، در آخر سال زیاد بیاید، باید خمس آن را بدهد، و چنانچه بخواهد قیمت آن را بدهد، در صورتی كه قیمتش از وقتی كه خریده زیادتر شده باشد، باید قیمت آخر سال را حساب كند.
مسأله 1790. اگر از منفعت كسب، پیش از دادن خمس، اثاثیهای برای منزل بخرد و در بین همان سال احتیاجش از آن برطرف شود، اگر زاید بر مخارج سال باشد خمس آن را بنابر احتیاط بدهد، و همچنین است زیور آلات زنانه، ولی اگر در سالهای بعد، رفع احتیاجش از آنها بشود، رعایت این احتیاط لازم نیست.
مسأله 1791. اگر در یك سال منفعتی نبرد، نمیتواند مخارج آن سال را از منفعتی كه در سال بعد میبرد كسر نماید.
مسأله 1792. اگر در اول سال منفعتی نبرد، و از سرمایه خرج كند، و پیش از تمامشدن سال، منفعتی به دستش آید، میتواند مقداری كه از سرمایه برداشته از منافع كسر كند، ولی احتیاط این است كه كسر ننماید.
مسأله 1793. اگر مقداری از سرمایه یك رشته كسب به تلف یا ضرر در معامله بدون تقصیر كم شود یا از بین برود، و از باقیمانده آن رشته، منافعی ببرد كه از خرج سالش زیاد بیاید، میتواند مقداری را كه از سرمایه كم شده، از آن منافع بردارد، ولی احتیاط این است كه از منافع بعد از كمشدن آن مقدار بر ندارد.
مسأله 1794. اگر غیر از سرمایه چیز دیگری از مالهای او از بین برود، نمیتواند از منفعتی كه به دستش میآید آن چیز را تهیه كند، ولی اگر در همان سال به آن چیز احتیاج داشته باشد، میتواند در بین سال از منافع كسب، آن را تهیه نماید.
مسأله 1795. اگر در اول سال برای مخارج خود قرض كند، و پیش از تمامشدن سال منفعتی ببرد، میتواند مقدار قرض خود را از منفعت ادا نماید.
مسأله 1796. اگر در تمام سال منفعتی نبرد و برای مخارج خود قرض كند، میتواند از منافع سالهای بعد، قرض خود را ادا نماید.
مسأله 1797. اگر برای زیادكردن مال، یا خریدن ملكی كه به آن احتیاج ندارد قرض كند، نمیتواند از منافع كسب، آن قرض را بدهد، ولی اگر مالی را كه قرض كرده و چیزی را كه از قرض خریده از بین برود، میتواند از منافع كسب قرض را ادا نماید.
مسأله 1798. انسان میتواند خمس هر چیز را از همان چیز بدهد، یا به مقدار قیمت خمسی كه بدهكار است پول بدهد، هر چند كفایت دادن جنس نیز بعید نیست.
مسأله 1799. بعد از تمامشدن سال، و مستقر شدن خمس، تصرف در مالی كه خمس آن واجب شده، بدون اذن حاكم شرع جایز نیست.
مسأله 1800. كسی كه خمس بدهكار است، نمیتواند آن را به ذمه بگیرد، یعنی خود را بدهكار اهل خمس بداند، و در تمام مال تصرف كند، و چنانچه تصرف كند، و آن مال تلف شود، باید خمس آن را بدهد.
مسأله 1801. كسی كه خمس بدهكار است، اگر با اذن حاكم شرع، خمس را به ذمه بگیرد كه بعد ادا نماید، میتواند در تمام مال تصرف نماید، و منافعی كه از آن به دست میآید مال خود او است.
مسأله 1802. كسی كه با دیگری شریك است، اگر خمس منافع خود را بدهد و شریك او ندهد و در سال بعد، از مالی كه خمسش را نداده برای سرمایه شركت بگذارد، هیچكدام نمیتوانند در آن تصرف كنند.
مسأله 1803. اگر بچه صغیر سرمایهای داشته باشد و از آن منافعی به دست آید، ولی او میتواند پیش از بلوغ او خمس او را بدهد، و اگر بعد از تمامشدن سال خمس را ندهد، نمیتواند در آن مال تصرف نماید، و در این صورت بر خود صغیر واجب است بعد از آن كه بالغ شد، خمس آن را بدهد.
مسأله 1804. انسان نمیتواند در مالی كه یقین دارد خمسش را ندادهاند تصرف كند، ولی در مالی كه شك دارد خمس آن را دادهاند یا نه، میتواند تصرف نماید.
مسأله 1805. كسی كه از اول تكلیف خمس نداده، اگر ملكی بخرد و قیمت آن بالا رود، چنانچه آن ملك را برای آن نخریده كه قیمتش بالا رود و بفروشد، مثلاً زمینی را برای زراعت خریده است، در صورتی كه آن را به ذمه خریده و از پول خمسنداده قیمت آن را داده، باید خمس قیمتی را كه خریده بدهد، ولی اگر به عین خریده، مثلاً پول خمس نداده را به فروشنده داده، و به او گفته این ملك را به این پول میخرم، در صورتی كه حاكم شرع، معامله پنج یك آن را اجازه بدهد، خریدار باید خمس مقداری را كه آن ملك ارزش دارد بدهد.
مسأله 1806. كسی كه از اول تكلیف خمس نداده، اگر از منافع كسب چیزی كه به آن احتیاج ندارد خریده و یك سال از منافع به دست آمده گذشته، باید خمس آن را بدهد، و اگر اثاث خانه و چیزهای دیگری كه به آنها احتیاج دارد، مطابق شأن خود خریده، در صورتی كه بداند در بین سالی كه در آن فایده برده آنها را خریده، لازم نیست خمس آنها را بدهد، و اگر نداند كه در بین سال خریده یا بعد از تمامشدن سال، بنابر احتیاط مستحب باید با حاكم شرع مصالحه كند.