جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

مسأله 1969. موقعی كه گندم و جو را از كاه جدا می‎كنند و موقع خشك‌شدن خرما و انگور، انسان باید زكات آن را به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا كند و زكات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام‌شدن ماه یازدهم باید به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا نماید، و اگر منتظر فقیر معینی باشد، یا بخواهد به فقیری بدهد كه از جهتی برتری دارد، بنابر احتیاط لازم زكات را جدا كند تا بعد به آن فقیر معین برساند.

مسأله 1970. بعد از جداكردن زكات، اگر انتظار مورد معینی را نداشته باشد، احتیاط لازم آن است كه فوراً آن را به مستحق بدهد.

مسأله 1971. كسی كه می‎تواند زكات را به مستحق برساند، اگر ندهد و به واسطه كوتاهی او از بین برود، باید عوض آن را بدهد.

مسأله 1972. كسی كه می‎تواند زكات را به مستحق برساند، اگر زكات را ندهد و بدون آن كه در نگهداری آن كوتاهی كند از بین برود، چنان‌چه دادن زكات را به قدری تأخیر انداخته كه نمی‎گویند: فوراً داده است، باید عوض آن را بدهد، و اگر به این مقدار تأخیر نینداخته، مثلاً دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده، در صورتی كه مستحق حاضر نبوده، چیزی بر او واجب نیست، و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتیاط واجب، باید عوض آن را بدهد.

مسأله 1973. اگر زكات را‎ از خود مال كنار بگذارد، می‎تواند در بقیه آن تصرف كند، و اگر از مال دیگرش كنار بگذارد، می‎تواند در تمام مال تصرف نماید.

مسأله 1974. انسان نمی‎تواند زكاتی را كه كنار گذاشته برای خود بردارد، و چیز دیگری به جای آن بگذارد.

مسأله 1975. اگر از زكاتی كه كنار گذاشته منفعتی حاصل شود، مثلاً از گوسفندی كه برای زكات گذاشته بره متولد شود، مال فقیر است.

مسأله 1976. اگر موقعی كه زكات را كنار می‎گذارد مستحقی حاضر باشد، احتیاط لازم آن است كه زكات را به او بدهد، مگر كسی را در نظر داشته باشد كه دادن زكات به او از جهتی بهتر باشد.

مسأله 1977. اگر بدون اجازه حاكم شرع با مالی كه برای زكات كنار گذاشته تجارت كند و ضرر نماید، نباید چیزی از زكات كم كند، ولی اگر منفعت كند، بنابر احتیاط واجب باید آن را به مستحق بدهد.

مسأله 1978. اگر پیش از آن كه زكات بر او واجب شود، چیزی بابت زكات به فقیر بدهد، زكات حساب نمی‎شود، و بعد از آن كه زكات بر او واجب شد، اگر چیزی را كه به فقیر داده از بین نرفته باشد، و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد، می‎تواند چیزی را كه به او داده بابت زكات حساب كند.

مسأله 1979. فقیری كه می‎داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زكات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن است. پس موقعی كه زكات بر انسان واجب می‎شود اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد، می‎تواند عوض چیزی را كه به او داده بابت زكات حساب كند.

مسأله 1980. فقیری كه نمی‎داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چیزی بابت زكات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن نیست، و انسان نمی‎تواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.

مسأله 1981. مستحب است زكات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد و در دادن زكات، خویشان خود را بر دیگران، و اهل علم و كمال را بر غیر آنان، و كسانی را كه اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدم بدارد، ولی اگر دادن زكات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد، مستحب است زكات را به او بدهد.

مسأله 1982. بهتر است زكات را آشكارا، و صدقه مستحبی را مخفی بدهند.

مسأله 1983. اگر در شهر كسی كه می‎خواهد زكات بدهد مستحقی نباشد، و نتواند زكات را به مصرف دیگری هم كه برای آن معین شده برساند، چنان‌چه امید نداشته باشد كه بعداً مستحق پیدا كند، باید زكات را به شهر دیگر ببرد، و به مصرف زكات برساند و می‎تواند مخارج بردن به آن شهر را از زكات بردارد، و اگر زكات تلف شود، ضامن نیست.

مسأله 1984. اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، می‎تواند زكات را به شهر دیگر ببرد، ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد، و اگر زكات تلف شود، ضامن است مگر آن كه با اجازه حاكم شرع برده باشد.

مسأله 1985. اجرت وزن‌كردن و پیمانه‌نمودن گندم و جو و كشمش و خرمایی را كه برای زكات می‌دهد با خود او است.

مسأله 1986. كسی كه 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر از بابت زكات بدهكار است، بنابر احتیاط مستحب كمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره به یك فقیر ندهد، و نیز اگر غیر نقره چیز دیگری، مثل گندم و جو بدهكار باشد و قیمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره برسد، بنابر احتیاط مستحب به یك فقیر كمتر از آن ندهد.

مسأله 1987. مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتی را كه از او گرفته به او بفروشد، ولی اگر مستحق بخواهد چیزی را كه گرفته بفروشد، بعد از آن كه به قیمت رساند، كسی كه زكات را به او داده، در خریدن آن بر دیگران مقدم است.

مسأله 1988. اگر شك كند زكاتی را كه بر او واجب بوده داده یا نه، باید زكات را بدهد، هر چند شك او برای زكات سال‎های پیش باشد.

مسأله 1989. فقیر بنابر احتیاط لازم نمی‎تواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند، یا چیزی را گران‌تر از قیمت آن بابت زكات قبول نماید یا زكات را از مالك بگیرد و به او ببخشد، ولی كسی كه زكات زیادی بدهكار است و فقیر شده و نمی‎تواند زكات را بدهد، چنان‌چه بخواهد توبه كند، فقیر می‎تواند زكات را از او بگیرد و به او ببخشد.

مسأله 1990. انسان می‎تواند از زكات، قرآن یا كتاب دینی یا كتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر كسانی وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است، و نیز می‎تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.

مسأله 1991. بنابر احتیاط لازم، انسان نمی‌تواند از زكات ملك بخرد و بر اولاد خود یا بر كسانی كه مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید كه عایدی آن را به مصرف مخارج خود برسانند.

مسأله 1992. فقیر می‎تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند این‌ها زكات بگیرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد، برای زیارت و مانند آن نمی‎تواند از سهم فقرا زكات بگیرد، ولی از سهم سبیل الله مانعی ندارد.

مسأله 1993. اگر مالك، فقیری را وكیل كند كه زكات مال او را بدهد، چنان‌چه آن فقیر بداند كه قصد مالك این بوده كه خود آن فقیر از زكات برندارد، نمی‎تواند چیزی از آن برای خودش بردارد، و اگر یقین داشته باشد كه قصد مالك این نبوده، برای خودش هم می‎تواند بردارد.

مسأله 1994. اگر فقیر، شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زكات بگیرد، چنان‌چه شرط‎هایی كه برای واجب‌شدن زكات گفته شد در آن‌ها جمع شود، باید زكات آن‌ها را بدهد.

مسأله 1995. اگر دو نفر در مالی كه زكات آن واجب شده با هم شریك باشند و یكی از آنان زكات قسمت خود را بدهد، و بعد مال را تقسیم كنند، چنان‌چه بداند شریكش زكات سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش هم اشكال دارد.

مسأله 1996. كسی كه خمس یا زكات بدهكار است، و كفاره و نذر و مانند این‌ها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنان‌‌چه نتواند همه آن‌ها را بدهد، اگر مالی كه خمس یا زكات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس و زكات را بدهد، و اگر از بین رفته باشد، احتیاط لازم آن است كه اگر نذر دارد نذر را مقدم بدارد، و اگر نذر ندارد، می‎تواند خمس یا زكات را بدهد، یا كفاره و قرض و مانند این‌ها را ادا نماید و احوط، توزیع بر این موارد است.

مسأله 1997. كسی كه خمس یا زكات بدهكار است و نذر و مانند این‌ها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او برای همه آن‌ها كافی نباشد، چنان‌چه مالی كه خمس و زكات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زكات را بدهند، و بقیه مال او را به چیزهای دیگری كه بر او واجب است قسمت كنند؛ و اگر مالی كه خمس و زكات آن واجب شده از بین رفته باشد، مال او را به خمس و زكات و قرض و نذر و مانند این‌ها قسمت نمایند، مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب است، و بیست تومان به كسی بدهكار است و همه مال او سی تومان است، باید بیست تومان بابت خمس، و ده تومان برای دین او بدهند.

مسأله 1998. كسی كه مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نكند می‎تواند برای معاش خود كسب كند، چنان‌چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می‎شود به او زكات داد، ولی احتیاط برای اهل علم، نگرفتن زكات است مگر در صورتی كه از تحصیل مخارج عاجز باشند، و لكن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه شود.

نويسنده: 
کليد واژه: