اشاره: 27 شهریورماه در روزشمار جمهوری اسلامی ایران به نام روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است. نامیدن این روز به این عنوان، نشان از اهمیت شعر و ادب فارسی و نقش عظیم آن در جهت دهی تاریخ دارد.
نظر به این اهمیت، مقدّمه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی بر دیوان شعر والد بزرگوارشان فقیه بلندمرتبه حضرت آیت الله العظمی آخوند ملامحمّد جواد صافی که مشتمل بر مطالب مهمّی درباره شعر و اثر آن در تاریخ سازی و تحوّل افکار مردم می باشد را از نظر می گذرانیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحُکْماً. پس از حمد و سپاس خدا و درود و صلوات بر حضرت خاتم الانبیاء، و ائمه هدی مخصوصاً خاتم الائمة النجباء علیهم الصلوة و السلام.
آیات خداوند متعال و نشانههای قدرت و حکمت الهی، بیرون از حدّ شمار و احصاء است. در قرآن مجید میفرماید:
این آیات، در هر صنف و نوع از مخلوقات مثل کلّ، و در هر واحد و فرد صنف و نوع مثل کلّ کلمات، احصاناپذیر است، و چنانکه شاعر با معرفت گفته است:
هر گیاهی که از زمین روید * وحده لاشریک له گوید
همه، و همهی کوه و صحرا و درختان و ستارگان و منظومهها و کهکشانها و دریاها و جنبندگان که با چشمهای مسلّحِ به ذرهبین هم دیده نمیشوند، و موجوداتی که به سالهای نوری در حدّی از ما دورند که آنها نیز با چشمهای مسلّحِ به دوربین دیده نمیشوند و ذرّه و اتم، همه آیات خدا هستند که انسان، در معرفت آنها و ذات آنها با این همه دانشی که به دست آورده، مات و مبهوت مانده است، و بالاخره هر کس باشد و تا هر کجا و هر زمان صدها و هزارها سال، مَرکب اندیشه و تحقیق را براند میگوید:
دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت * یک موی ندانست و بسی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت * و آخر به کمال ذرهای راه نیافت
چه لذّتبخش و نشاطآفرین است تفکّر در این کاینات، و چه اندک و کم است آنچه بر انسان کشف شده است در برابر آنچه نامکشوف مانده است.
امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: «سُبْحَانَکَ مَا أَعْظَمَ مَا نَرَى مِنْ خَلْقِک»
و ما باید بگوییم چه اندک و کم است تفکّر ما در این آیاتی که میبینیم، و شب و روزمان مستغرق در آنها هست؛ و چه قدر کم است آگاهی ما از آنها در کنار آنچه از آن علی الدوام غافلیم.
یکی از این آیات عظیمه انفسیه - که اگر چه بیشتر یا همگان با گوش و هوش خود با آن آشنا هستند، ولی در عظمت آن، کم اندیشه میشود، و ابعاد وسیع آن بسیار عمیق است- ذوق و قریحه و طبع شعر و میل به سخنسرائی موزون و لطیفهگوئی و سخن به نظم و نظامگفتن است که در تعریف کامل آن، این الفاظ، گویای حقیقت آن نیست، و خلاصه، قریحهی شعرگویی و شعرشناسی است.
البته برای انسانهای با معرفت که فقط به ظاهر دنیا نمینگرند، و مثل حیوانات - که از سبزه و گیاهان خوشرنگ و زیبا، به همان ظاهر و استفاده جسمانی از آن اکتفا میکنند- نیستند، و نیروی درّاکهای دارند که باطن اشیاء را با آن درک میکنند، جمال همه اشیاء بر انسان، لذتبخش و شور و شوقآفرین است؛ شکوفههای درختان، مرغزارها و سبزهزارها و آبشارها و گلهای رنگارنگ و آواز و الحان پرندگان و حرکت ماهیان دریا و هزاران هزار کایناتی که میبینند، آنها را به پرواز در میآورد و از خود بیخود میسازد.
این قریحه و ذوق شعری و ادبی از هیچکدام از آنها کمتر نیست که برای بسیاری بیشتر و بیشتر است. گاه برای اهل معرفت و ذوق، درک و بینشی که از یکی آیات قرآن کریم فراهم میشود، آن افاضه برای بقیّه فراهم نمیشود.
شوق و ذوقی که برای اهل معرفت و معنی در وقت شنیدن و خواندن خطبههای امیرالمؤمنین علیه السلام از نهج البلاغه حاصل میشود، از تماشای سبزه و گلزار فراهم نمیگردد.
راجع به شعر و ادب و فنون و رموز آن، سخن بسیار است، و یکی از فنون جمیله و آیات الهیه است.
در این مقدمه به یک بُعد عالی شعر که کمتر مورد توجه است توجه میکنیم؛ بُعد دلالت آن بر وجود عالم غیب و باطن وجود انسان.
همانطور که آیات آسمان و زمین، همه و هر کدام، کتابهای بزرگ معرفتبخش است، اشعار شعرا در ستایش و سپاس خدا، در مدائح پیغمبر خدا حضرت محمد مصطفی و اهل بیت آن حضرت سلام الله علیهم اجمعین، در مواعظ و نصایح و آداب و اخلاق، در دعوت به خیر و تحریک به مهر و رحمت و احسان، در بیان عظمت کاینات زمین و آسمان و وصف طبیعت، و رشتههای فنی شعر و ادب، بسیار عجیب است.
باید همانطور که وقتی یکی از آیات تکوینیه ظاهری را میبینیم، زبان به تکبیر و تعظیم و ستایش قدرت الهی باز میکنیم، از شنیدن اشعار شعرای بزرگ نیز همین تسبیح و تعظیم را داشته باشیم.
این معانی که خدا میداند چند هزار سال یا چند صد هزار سال پیشتر بوده است و به زبانهای مختلف و الفاظ و جملههای جداگانه گفتهاند، و این استعارات، این تشبیهات، این حقایق و این لطایف از کجا میآید؟ و چگونه است که تمامشدنی نیست و چگونه در اندیشه میآید؟ غیر از این است که هر اندیشمندی میفهمد که انسان، این گوشت و پوستِ در استخوان نیست، و حقیقتش بسیار والا و بالا است. خودش، خود را کم گرفته است، و اسیر ظاهر و لذات ظاهر نموده است.
این شعرا، هر بیت شعرشان، کلمهای از کلمات خدا و آیتی از آیات خدا است.
آیا مثل این شعر از آیات الهی نیست؟ اگر سنگ و کلوخ و کوه و ابر و آب و برگ هر درخت، آیتی الهی است، این ابیات به این عنوان سزاوارترند:
سپاس و حمد بیحد است خدا را * که از کتم عدم آورد ما را
خداوندی که وحدت پایهی او است * زمین و آسمان در سایهی او است
بسیطی خارج از ترکیب و پیوند * محیطی پاک از همتا و مانند
چسان این بنده حمدش را نماید؟ * که بر هر حمد، حمدی لازم آید
به پیش آن که بیپیوند و خویش است * هر آن را معرفت بیش است پیش است
یکی دیگر از ویژگیهای شعر، نقش و تأثیر آن در روح و اندیشه شنونده است که گاه بسیار شگفتانگیز است، و بسا که اثر یک بیت شعر، شخص را عوض کند، و سالها و تا عمر دارد باقی بماند.
به این جهت، نقش شعرای متعهّد در تربیت جامعه و هدایت همگان خصوص نسل جوان و تحوّل فکری، عامل مهمّی به شمار میآید؛ بسا یک شعر در معارف، در اخلاق و در مواعظ به گونهای مؤثر شود که سخنرانیهای متعدّد، آن اثر را ندارد.
در حرکتهای بزرگ تاریخ، در تهییج اقوام و در دعوت به کارهای نیک، و اقدامات بزرگ سرنوشتساز، در اظهار حق و کوبیدن باطل، کاری که از شعر بر میآید با صرف هزینههای کلام فراهم نمیشود.
برای اشعار شعرای صدر اسلام، مثل حسان، لبید، و یا اشعاری مثل قصیده میمیمه فرزدق در آن موقعیت حساس که کسی زبان به بیان حق باز نمیکرد، و یا اشعار سید حمیری و دعبل و کمیت و صدها شعرای شجاع و خود نفروخته، نمیتوان ارزشی معین نمود. این اشعار، همیشه در طی مرور قرون و اعصار، آموزنده و انسانساز بوده است.
شعرهای شعرای فارسیزبان در الهیات و مدایح حضرت رسول اکرم و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و بیان حقایق و مواعظ، و وصف حال طبیعت و قدرت الهی، و هم در مراثی مخصوصاً در موضوع عاشورا، نیز سازنده و وسیلهی انتقال حقایق و حفظ هویت فرهنگی اسلامی و مذهبی بوده و هست.
در این میان هم، افرادی به عنوان شاعر، از این نعمت عالی طبع شعر و ذوق، سوء استفاده نموده، و با سرودن اشعار مبتذل، به ترویج فساد اخلاق و گمراهکردن مردم و مدح ستمگران پرداختند، و به جای شکر این نعمت، کفران نعمت نمودند.
پس از بیان این مقدّمه، عرض میکنم که کتاب حاضر - که مشحون به اشعار بلند و رسا در حمد و سپاس خدا و مدائح و بیان مناقب و فضایل حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت و ائمه طاهرین علیهم السلام و مواعظ و نصایح سودمند و معرفتآموز و شعور افزا است، و از هر جهت در عالم هنر و ادبیات و فنون شعر نیز دارای موقعیتی ممتاز است- اثر ذوق و قریحه و تراوش ایمان و عقیده و نورانیت باطن و استقامت و حسن سلیقه شخصیتی است که در کنار ویژگیهای علمی و عملی و اخلاقی و خدمت به اسلام، و دفاع از حدود و ثغور و ظلمستیزی، و نفی بدع و فرق باطله، و تعظیم شعائر و شئون عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام، صاحب خدمات و مواضع جلیه بود.
او به حق، یکی از مصلحین جامعه، و از پیشگامان بزرگ در مبارزه با تهاجم غربگرایی، و امواج الحادی و بیدینی بود، و در این جهاد مقدّس - که با پیروزیهای شایان مقرون بود- رنج بسیار و متاعب سختی متحمل گردید، و به حق، تا توانست حق خدمت و نوکری به حضرت ولی عصر مولانا المهدی بقیة الله ارواح العالمین له الفداء را ادا نمود، و در همهی این صفوف جلیله، حضور مؤثر داشت.
توصیف تألیفات ایشان در علوم اسلامی کلام، فقه و اصول، خارج از حوصله این مقاله است. فقط به چند جمله اظهار نظر یکی از مشاهیر اعاظم و اعلام و زعمای حوزوی و دینی، مرحوم آیة الله العظمی حاج نور الله نجفی اصفهانی قدسسره اکتفا مینمایم:
«... بحراً ذخاراً متلاطماً أمواجه أو جبلاً شامخاً صعباً سبیله و منهاجه؛ فإن تکلم، تکلم عن ذهن وقاد، و إن سکت سکت عن فهم نقاد ... قد التقط من کل مکنور غوالی لئالیه، و استخرج من کل مرموز دقائق معانیه ... الی آخر ما قال و افاد.»