سه شنبه: 1403/01/28
نسخه مناسب چاپSend by email
پیشوای خیرخواهان امّت
پیشوای خیرخواهان امّت
(یادداشت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی مدظله‌الوارف به مناسبت شهادت امام حسن مجتبی علیه‌السلام)

فضایل و مکارم اخلاقی شخصیت والای حضرت مجتبی علیه‌السّلام بیش از آن است كه بتوان آن را بیان كرد. بسیاری از مردم، شخصیّت آن حضرت علیه‌السّلام و تأثیر بسیار حسّاس و فوق العاده صلح آن حضرت را در حفظ اسلام، آن‌گونه كه باید نمی‌شناسند؛ و هنوز شأن و منزلت و سیره آن حضرت، مجهول مانده است.

شخصیّت بی‌نظیر آن پیشوای عالیقدر، بسیار عظیم‌تر از آن است كه ما بتوانیم با نگارش مقاله‌ای آن را شرح دهیم. فضایل و صفات حمیده‌ی علم و حلم و تقوا و معالی امور آن حضرت بسیار و غیر قابل احصاء است که به مناسبت و نظر به اهتمام موضع صلح ایشان، در این مقاله به بررسی اجمالی این ویژگی می‌پردازیم.

یكی از تعالیم ارزنده و مهمّ اسلام، دعوت به صلح و كوشش برای رفع اختلافات است. قرآن می‌فرماید: «وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ»

گر چه جهاد و جنگ یكی از احكام مهمّ اسلامی است، ولی هرگز بالذّات وبالاصالة مطلوب نبوده، و به لحاظ یك ضرورت اجتناب‌ناپذیر، و به عنوان وسیله اصلاح اجتماعی و عدالت و در راستای اهداف سیاسی اسلام، و احقاق حقّ و ابطال باطل تشریع شده است.

جهاد، كوشش برای پیشبرد نقشه‌های نجات‌بخش اسلام و برای نجات ضعفا و ستمدیدگان و دفع استثمار اقویا و آزادی انسان‌ها است.

بنابراین، جهاد به منزله وسیله تأمین و تحصیل اهداف اسلام، نیروی دفاع، و نگهبان جامعه اسلامی است و مقصود بالاصالة سایر احكام و به اصطلاح علما، جهاد، تكلیف و واجب للغیر است.

نتیجه مطلب اینكه باید در صلح و سازش و جنگ و جهاد، هدف را در نظر گرفت. اگر مقصد، مقدّس و انسانی و شرافتمند باشد، صلح یا جهادی كه برای آن انجام می‌گیرد، مقدّس و شرافتمندانه است.

امام حسن مجتبی علیه‌السّلام، انسانی صادق، با وفا، پرهیزكار و با تقوا، خیرخواه و بزرگوار بود.

صلحی كه بین آن حضرت و معاویه برقرار شد، علاوه بر آن كه صلح‌طلبی و خیرخواهی و گذشت او را نشان داد، ثابت كرد كه خانواده ایشان نیز، ریاست‌خواه و جاه طلب نیستند؛ و در قیام و نهضت، كناره‌گیری و عزلت، صلح و جهاد، رضای خدا و مصلحتِ عموم را می‌خواهند. در هنگام جهاد، مصداقِ «یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللهِ وَلا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم» هستند، و از كسی باكی ندارند، و در وقت صلح، مرد گذشت و فداكاری می‌باشند.

صلح آن حضرت علیه‌السّلام یك تكلیف الهی، و وظیفه شرعی بود كه امام در آن شرایط و احوال، ناگزیر شد آن را بپذیرد؛ به عبارت دیگر، شرایط و اوضاع، این مسأله را بر امام تحمیل كرد.

در شرایطی كه صلح، برای مصلحت همگان لازم باشد، اگر سران هر دو طرف، پای در ركاب لجاجت بگذارند و كینه‌توزی پیشه سازند، صلحی برقرار نخواهد شد. فقط در صورتی صلح برقرار خواهد شد كه یا هر دو طرف، حسن نیّت داشته باشند یا یكی از آنها خیر و مصلحت جامعه را در نظر بگیرد و آن را بر شؤون شخصی خود مقدّم بدارد؛ و هر چه طرف مقابل لجاجت می‌كند، او از خود، گذشت و فداكاری نشان دهد.

در این میدان، به طور قطع، معاویه كسی نبود كه برای خیر و صلاح جامعه دست از پادشاهی و نیّات خبیث خود بردارد و حقّ را به صاحبش بسپارد. او در راه رسیدن به مقصدش، نه خدا وپیغمبر و نه مصلحت مسلمانان را در نظر می‌گرفت و همه چیز را فدای حبّ جاه و ریاست طلبی خود می‌ساخت، و از اینكه عموم شیعه و هواداران اهل بیت و حتّی عموم مسلمانان را قتل عام كند، باكی نداشت؛ و اگر تا حدودی بازی با الفاظ اسلامی می‌كرد، به خاطر ریاست و حكومت بود. و اگر ریاست و حكومتش در خطر می‌افتاد، به آن الفاظ نیز كاری نداشت.

قهراً و طبعاً در چنان موقعیّتی تنها كسی كه جانب مصلحت را رعایت می‌نمود، امام علیه السلام بود.

ظهور این خصلت عظمی از آن حضرت با وجود سوابق درخشان و مقام امامت و عهده داری حفظ اسلام، عجیب و شگفت انگیز نبود. اگر امام علیه السّلام مصلحت اسلام را در نظر نگیرد، پس چه كسی به آن اهمیّت می‌دهد؟

به هیچ وجه از معاویه با آن سوابق ضدّ اسلامی خود و پدر و مادر و خاندانش، انتظار غمخواری دین و حفظ مصالح مسلمین، مورد نداشت.

بر عكس، از امام علیه السّلام جز ملاحظه مصلحت اسلام و خیر مسلمانان كاری صادر نمی‌شد. همان امامی که پیغمبر عالیقدرِ اسلام او را به سیادت و آقایی و امامت و پیشوایی می‌ستود و او را برای آینده اسلام و چنین فداكاری عظیمی آماده می‌ساخت و از بركات و عظمت و اهمّیّت صلح او قدردانی می‌كرد.

پیغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم در مواقف و فرصت‌های متعدّد، روش امام حسن علیه‌السّلام را تأیید و تنفیذ فرمود؛ چنان كه روش پدرش علی علیه السّلام را در جهاد با ناكثین و قاسطین و مارقین، و روش حسین علیه السّلام را در آن قیام تاریخی و فداكاری عظیم تأیید كرده و روش هر یك از امامان را پیش از وقوع، پیش‌بینی و تصویب فرمود.

پس، صلح امام در آن شرایط، یك وظیفه شرعی و تكلیف الهی بوده، و مانند مجاهدات پدرش، در مسیر خیر و مصلحت اسلام بوده است. در پایان، چند بیت را به پیشگاه آن حضرت تقدیم می‌کنم:

سبط مهین حافظ شرع مبین *سیّد خوبان حسن مجتبى است

گرچه به تعظیم مقـام حسین * هر چه بگویند بجا و روا است

دین ز فداكارى او زنده است * پیشرو و سیّد اهل ابا است

حلم حسن نیز در احیاى دین * نقش عظیمش نه كم از كربلا است
 

چهارشنبه / 18 آذر / 1394