بسم الله الرحمن الرحیم
مسلمانان عموماً و شیعه اثنىعشرى خصوصاً، انتظار ظهور شخصیتى را مىكشند كه انقلاب اسلام را جهانگیر، حقّ و عدالت را پیروز، بشر را از تضادهاى گوناگون، استثمار، استعباد و استعمار و از وقوف و توقف نجات دهد، و بهسوى جلو پیش براند و اصول توحید، مساوات، آزادى و برادرى اسلامى را رایج نماید.
این شخص موعود، امام دوازدهم از دوازده نفر پیشوایان و رهبرانى است كه پیغمبر عالىمقام اسلام صلی الله علیه و آله در صدها حدیث آنها را معرفى كرده و فرزند عزیز رهبر یازدهم، حضرت امام حسن عسكرى علیه السلام است.
اصل انتظار به صورتهاى گوناگون در بین ملل مختلف، همواره محفوظ بوده و آیندهنگرى همیشه بشر را به خود مشغول داشته، برگشتن به عقب و بلكه وقوف و ایستادن در یك مرحله به هر حال محكوم بوده و خلاف سنن عالم خلقت است.
- بازگشت به فرهنگ جاهلى ممنوع
قرآن مجید با بیانى محكم در آیات متعدد، برگشتن به عقب را محكوم فرموده است. از جمله این آیه: «وَما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَسَیَجْزِی اللهُ الشّاكِرِینَ؛ و نیست محمد مگر رسولی که قبل از او هم پیامبران بسیاری بودهاند؛ آیا پس اگر (او) مُرد یا کشته شد، به عقب برمیگردید؟ و هرکس به عقب برگردد، هرگز به خدا زیانی نمیرساند و خدا بهزودی شاکران را پاداش میدهد».(1)
این آیه با كمال صراحت دستور مىدهد كه حتى با رحلت یا كشتهشدن پیغمبر ـ كه بزرگترین ضربت بر روح طرفداران انقلاب اسلامى و الهى اسلام است ـ انقلاب اسلام نباید متوقف شود، و باید در مسیر خود پیشرفت نماید و باید مسلمانان دنبال این انقلاب را بگیرند و به عقب برنگردند.
- پیشرفت و ترقّی، برنامه اصلی اسلام
وقتى رحلت رسول خدا، نباید این عكسالعمل را داشته باشد كه كسى به فكر ارتداد و بازگشت به عقب و رژیمهاى دورههاى جاهلیت و پذیرش برنامههاى غیراسلامى بیفتد، پس معلوم است كه مسلمان از هیچ حادثه و فاجعه دیگر، هرچه سخت و جانكاه باشد و هرچه زیان مالى و مادى و جانى داشته باشد، به ارتداد و عقبگرد، و قبول برنامهها و نظامهاى كافر مایل نمىشود و از كوشش براى پیشرفتن، ترقى و جهانىشدن انقلاب اسلام چشم برنمىدارد.
- انتظار مصلح، نَه به عقبگرد جاهلی
انتظار مصلح آخرالزمان و مهدى موعود، علاوهبر ریشههاى استوار مذهبى و اسلامى، داراى عالىترین فلسفه اجتماعى است. مسلمانان عقیده دارند كه انقلاب اسلام، جهانگیر و پیروز مىشود و عالم از این نابسامانىهاى مدنیّت منهاى شرف و انسانیت نجات پیدا مىكند، و بازگشت به عقب و ارتداد و عقبگرد، خلاف اصل و خلاف نهضت انبیا و تعالیم اسلام است.
اگرچه دنیاى مادى امروز به ظاهر رو به جاهلیت گذارده، و اهداف عالى انسانى و حقیقت و فضیلت و مابهالامتیاز بشر از حیوان، در بسیارى از جوامع فراموش شده، و طغیان و ظلم و بیدادگرى و تجاوز و زور و استبداد و قلدرى و استثمار و شهوترانى و نابكارى و خیانت و ناامنى به صورتها و جلوههاى نو در جهان رایج شده و روزبهروز رایجتر مىشود؛ و اگرچه الفاظ و كلمات صلح، عدالت، آزادى، مساوات، برادرى، همكارى، تعاون و بشردوستى را در معانى دیگر یا براى مقاصد دیگر بهكار مىبرند؛ و اگرچه فاصله بین زورمندان و فرماندهان و زیردستان و فرمانبران هر روز زیادتر و رابطه آنها با یكدیگر به رابطه دو انسان برابر هیچ شباهت ندارد؛ ولى این توحّش تا هركجا برود (تا دو هزار و پانصد سال، تا سه هزار سال، و پنج هزار سال بیشتر هم به عقب برگردد)؛ چون خلاف خواستهاى واقعى بشر و سیر كمالى او و خلاف عقیده و آرمان او است، پیروز نمىشود، و سرانجام به شدیدترین وضعى سركوب و ریشهكن خواهد شد. این جاهلىمسلكى هرچه نیرو بگیرد و از هر حلقومى برایش تبلیغ شود، عاقبت در برابر منطق آسمانىِ قرآن، كه مىفرماید: «تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَوآءٍ بَیْنَنا وَبَیْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَلا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِن دُونِ اللهِ»(2) بیایید بهسوی کلمه و عقیده یکسان و مشترکی بین ما و شما، که نپرستیم مگر خدا را و به او شرک نیاوریم و هیچکدام از همدیگر را غیر از خدا ربّ خود نگیریم» و آیات بسیار دیگر شكست مىخورد، و زبان و بلندگوهایش خاموش و قلم نویسندگانش مىشكند.
فساد، فحشا، نابكارى جوانان و بانوان، وضع بسیار ننگین و پر از آلودگىهاى زن در شرق و غرب جهان امروز و خیانت و جنایت، هرچه جلو برود، و هرچه نیروهاى مادّى، این فسادها را تهییج كند و آن را براى منافع پلید استثمارى یا استعمارى گسترش دهد، جنبش و انقلاب را علیه این مفاسد، كوبندهتر و ضربت آن را بر كاخهاى فساد و طغیان، كارىتر مىسازد.
- مسلمان در برابر بازگشت به جاهلیت مقاومت میکند
مسلمانى كه با چنین فكر و عقیده آیندهگرا زندگى مىكند، هرگز با گروههاى فاسد و مشرك و خدانشناس همراه نمىشود و تا مىتواند تقدّم و نوگرایى و آیندهبینى خود را حفظ كرده و ثابت و استوار بهسوى هدف پیش مىرود. او اطمینان دارد و به یقین مىداند كه بساط ظلم و فساد برچیده شدنى است؛ چون بر جامعه و بر فطرت بشر تحمیل است و آینده براى پرهیزكاران و زمین از آن شایستگان است: «إِنَّ الْأَرْضَ للهِ یُورِثُها مَن یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»(3)
- اصل انتظار، عامل بقای حقّ و عدالتخواهی
پس اصل انتظار مانند یك قوه مبقیه و عامل بقا و پایدارى، طرفداران حقّ و عدالت و اسلامخواهان حقیقى را در برابر تمام دستگاههاى فشار، استعباد، جهل و شرك، بشرپرستى و فسادانگیزى پایدار نگه مىدارد، و همواره بر روشنى چراغ امیدوارى منتظران و ثبات قدم و مقاومت آنها مىافزاید، و آنان را در انجام وظایف، شور و شوق و نشاط مىدهد.
این اصل انتظار است كه در مبارزه حقّ و باطل، صفوف طرفداران حقّ را فشردهتر و مقاومتر مىكند و آنها را به نصرت خدا و فتح و ظفر نوید مىدهد.
این انتظار، ضعف و سستى و مسامحه در انجام تكالیف و وظایف نیست، و عذر براى كسى در ترك مبارزه مثبت یا منفى و ترك امر به معروف و نهى از منكر نمىباشد، و سكوت و بىحركتى و بىتفاوتى و تسلیم به وضع موجود و یأس و ناامیدى را هرگز با آن نمىتوان توجیه كرد.
این انتظار، حركت، نهضت، فداكارى، طرد انحراف و مبارزه با بازگشت به عقب و ارتداد است، مكتب زنده و سازنده اسلام و محمّد، على و زهرا و حسن و حسین و زینالعابدین و تمام ائمه علیهمالسلام، و سایر اصحاب و یاران خاص و پیروان آنهاست. اگر نادانان یا مغرضان آن را بهطور دیگر تفسیر كرده و آن را مكتب كناررفتهها و كنارگذاشتهشدهها، بیچارهها، مأیوسان، تن به خوارى دادگان، چاپلوسان و دینفروشان معرفى كنند، خود در ردیف یهود، كه مصداق: «یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ؛ کلامها و سخنان را از مواضع اصلی خود تحریف و دگرگون میکنند»(4) مىباشند، قرار دادهاند.
نیمه شعبان، هم عید انتظار، عید نور، عید نهضت و آمادهشدن براى جهاد بیشتر، مقاومتهاى سختتر؛ و جشن و چراغانى آن، اعلان نشاط، آگاهى، روشنى ضمیر، توجّه منتظران و نمایش شادمانىها و زوال تاریكىها در جامعه جهانى اسلام است.
كسى كه منتظر است، باید بهسوى آن رستاخیز عظیم و بىمانند قدم بردارد و آماده شود، و از هر فرصتى بهرهبردارى نماید، و دین خدا و احكام خدا و آنچه را كه به صاحب وقت و ولىّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف انتساب دارد، از مال و جان و فرزند و مقام خود گرامىتر بدارد، و براى حفظ و نگاهدارى آن كوشاتر باشد، و باید جشن و چراغانى و تبلیغات و سخنرانىها و مجالس و محافل نور، این انتظار حقیقى را در دلها روشنتر سازد، و بر نشاط و تعهّد و مقاومت جامعه بیفزاید.
پینوشتها:
1 . سوره آل عمران، 144.
2. همان، 64.
3. سوره اعراف، 128.
4 . سوره نساء، 46.