شنبه: 1403/02/1
نسخه مناسب چاپSend by email
به سوی سرزمین وحی / سلسله گزارش‌ های کوتاه از سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره (شماره2)
به سوی سرزمین وحی/ سلسله گزارش‌های کوتاه از سفرنامه حج (2)

 

تفكر در هواپیما

اِنَّ فی خَلْقِ السَّمواتِ وَاْلاَرْضِ وَ اخْتِلافِ الْلَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتی تَجْری فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النّاسَ، وَ ما اَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماء فَاَحْیا بِهِ اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فیها مِنْ كُلِّ دابَّة وَ تَصْریفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ المُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ اْلاَرْضِ لآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُون[1]

در هواپیما بهترین اشتغال یاد خدا و اندیشه در عظمت آفرینش است. در آیه‌ای كه تلاوت فرمودید به خلق آسمان و زمین و به كشتی كه در دریا به نفع مردم حركت می‎كند، و به ابرهای مسخر بین آسمان و زمین و آیات دیگر اشاره شده است.

در هواپیما این فرصت را دارید اكنون كه از زمین به فضا صعود كرده‌‎اید، و ابرها را در زیر پای خود می‎بینید، در خلق آسمان و زمین و نظاماتی كه در آنها است اندیشه كنید، و وسعت فضا را كه اگر میلیون‌ها سال هواپیماهای سریع السیر بتوانند در هر شرایط در فضا پرواز نمایند شاید به هیچ كجا نزدیك نشوید در نظر آورید، و ببینید كه یكی از اموری كه ذهن بشر ظرفیت آن را ندارد، و تصوّر آن در ذهن اگر محال نباشد محال گونه است همین فضا است.

آیا می‎توانید فضا را تصور كنید؟ آیا می‎توانید همین چیزی را كه نمی‎توانید تصوّر كنید انكار نمائید، و بگوئید فضا نیست و وسعتش موهوم است؟ پس آیا می‎توانید حقایق دیگر را كه عاجز از تصور آن هستید مثل روح و ملائكه وعلم خدا و ذات خدا را انكار كنید، و به استناد اینكه نتوانسته‌‎اید آنها را تصور نمائید آنها را رد نمائید؟ آیا می‎توانید صد میلیارد انسان یا درخت را در ذهن بیاورید؟ هم اكنون بعض رادیوها خبری به تفصیل دادند كه كهكشانی كشف شده است كه فاصله آن از كهكشانی كه زمین ما در آن قرار دارد ده میلیارد سال نوری است آیا می‎توانید ده میلیارد سال نوری بلكه یك میلیارد بلكه یك سال و یك ماه و یك روز بلكه یك ساعت آن را در نظر بگیرید؟ تازه این رادیو گفت این كهكشان در هر ثانیه چهارصد هزار كیلومتر از زمین دور می‎شود و در حركت است.

بنابراین شما با مطالعه در فضا به این حقیقت می‎رسید كه ناتوانی از درك بعض حقایق هرگز دلیل نفی آن حقایق نیست.

شما فرصت دارید كه تفكر كنید و بیابید كه این هواپیما و سیر و مسیر آن دلیل نظامی است كه در این عالم برقرار است یعنی اگر این عالم نظام ثابت نداشت و جریانش بی‌حساب بود نه هواپیما ساخته می‎شد، و نه صنایع دیگر پدید می‎آمد و نه بشر به علومی كه دارد مثل پزشكی و كیهان شناسی و گیاه شناسی می‎رسید تمام این علومی كه انسان در رشته‌های مختلف دارد فرع نظامی است كه بر عالم مسلط و مستولی است.

نظامی كه از رشته‌های به ظاهر كوچكش علوم بسیار لطیف و دقیق و بزرگ پیدا شده است.

هر قسمت از وجودش علمائی را مشغول ساخته، و علمی به آن اختصاص یافته است. این نظام است كه بشر را به این علوم راهنمائی كرده است.

فرصت دارید در ابرها در باران در هر چه به موجب تداعی معانی در اندیشه شما آمد بیندیشید حتی در این هواپیما كه بر آن سوارید بیندیشید.

در آیه‌ای كه تلاوت كردید نام كشتی در ضمن آنچه آیات خدا است برده شده است اما اهل دانش و بینش می‎دانند كه كشتی خصوصیت ندارد، كشتی آیه است اتومبیل هم آیه است، هواپیما آیه است، ماشین تحریر آیه است، ماشین چاپ آیه است، سفینه فضائی آیه است تمام علوم و صنایع و هنر بشر و هربیت شعر و هر سطر علم همه آیه می‎باشند و راه افزایش معرفتند و تفكر در هر یك از آنها سالك الی الله را به خدا می‎رساند.

بیندیشید در آن فكرها و عقل‎هایی كه نقشه این هواپیما را می‎دهند، آن اندیشه‌هایی كه محصول آنها این اختراعات است. این نقشه‌ها از كجا در ذهن آنها می‎آید؟ و چه کسی به آنها الهام می‎كند؟ این اشعار ادبی با آن لطایف و نكته‌های پر از ذوق و سرشار از زیبائی و این صنایع شعری و هنرهای نقاشی از كجا بیرون می‎آیند و چگونه تولید می‎شوند؟

آیا همه اینها، و همه این علوم اثر ماده بی‌شعور و ظاهر وجود انسان و پوست و استخوان است؟

آیا این ذهن، و افكار مادی هستند یا مجرد. اگر مادی می‎باشند در كجا قرار دارند؟ اگر می‎گوئید در مغز قرار دارند چگونه عالم و این همه اشیاء كوچك و بزرگ در جسمی كه یك میلیاردم آنها همه نیست جا می‎گیرند؟

اصولا این افكار بشر، و اینهمه علوم و ادبیّات، این بیانات شیوا، این اشعار شیوا و آبدار، این صنایع شعری، این همه لطایف با آن تعبیرات و مجازات و استعاره‌ها، آن مضامین بسیار بلند عرفانی و غیره و غیره آیا مولود تعدادی سلول نفهم می‎باشند؟

آیا آن حقیقتی كه از این امور لذت می‎برد و زشتی و زیبائی و جمال و كمال را درك می‎كند و اظهار شوق و ذوق یا ابراز تنفر می‎نماید همین سلول‌های مغز است یا باطن انسان و روح و حقیقت او است؟

آیا همین هواپیما دلیل عالم غیب نیست؟ دلیل این نیست كه انسان فقط این پوست و گوشت و سلول‌ها نمی‎باشد؟

آیا اینها همه دلیل بر وجود خدای آگاه و دانا و توانا نیست؟ آیا كسی می‎تواند با قاطعیت بگوید اینها همه اثر ماده است و ماورای ماده چیزی نیست؟

آیا كسی می‎تواند بگوید عالم و تمام این حقایق پوچ و پوك و بی‎هدف و بیهوده است؟ كه اینها دلیل بر قصد از آفرینش این عالم نیست؟

آیا اینگونه اظهار نظر سفیهانه و غیر منطقی نمی‎باشد؟ آیا بشری كه منكر این حقایق شود می‎تواند انكار خود را به یك شبه دلیل عقل پسند مستند سازد؟

قرآن می‎فرماید:  وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ اْلاَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلا ذلِكَ ظَنُّ الَّذینَ كَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذینَ كَفَرُوا مِنَ النّاِر[2] «آسمان‌ها و زمین و آنچه را بین آنها است باطل نیافریدیم این گمان آن كسانی است كه كافر گردیده‎اند پس وای بر كسانی كه كفر ورزیده‌اند از آتش.»

این آیه كریمه را نیز تلاوت فرمائید كه متضمن حال بسیاری از مسافران هواپیما و سایر وسایل فضانورد و به طور كلی بیان كننده حال بیشتر افراد بشر است: «وَ كَاَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمواتِ وَ اْلاَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون[3]؛ چه بسیار از آیه آسمان‌ها و زمین كه بر آنها می‎گذرند و ایشان از آن روگردانند.»

یك نكته تفسیری

در تفسیر این آیه احتمالی به نظر می‎رسد كه چون ممكن است استظهار عرف پسند از آیه نباشد و العیاذ بالله تفسیر به رأی شود تذكر می‎دهیم كه فقط یك احتمال است هر چند ممكن است در نزد اهل نظر احتمالی مقبول و قابل بررسی باشد.

احتمال این است كه: آیه در عین حال كه متضمن نكوهش كسانی است كه به آیات خدا مرور مغرضانه دارند، و از آنها روگردانند اخباری از غیب است، چون مرور بر آیات آسمان به دو گونه قابل تصور است یكی به دیدن آنها یا شنیدن صدای آنها مثل اینكه ماه و آفتاب را می‎بینیم، و صدای رعد را می‎شنویم، و دیگر به مرور و گذشتن بر آنها مثل آنكه در كشتی سوار شده و بر دریا می‎گذریم، بر فلان درخت، فلان شهر، فلان كوه، فلان اقیانوس، فلان شخص مرور می‎كنیم. بدیهی است اطلاق مرور بر قسم دوم ظاهرتر است.

بنابراین مرور بر آیات آسمان آنچنان كه امروز و در عصر ما با پیشرفت صنایع حاصل شده حاصل نبوده است، و بشر اكنون تا كره ماه، رفته به گردش‌های كیهانی پرداخته است و با هواپیما نیز در فضا و آسمان پرواز می‎كند.

این مرور یك مرور حقیقی است كه قرآن می‎فرماید: «ایشان از آن آیات روگردانند».

آیا این یك خبر از غیب، و آخرالزمان نیست؟ كه این كفار و خدانشناسان بر بسیاری از آیات و نشانه‌های حق و پدیده‌های جهان در آسمان و زمین خواهند گذشت، و از آن رو می‎گردانند.

غیر از این است كه اینها كه توانسته‌اند مرور بر این آیات بنمایند از آنها روگردانند؟ یعنی به غیب وجود آنها و آنكه اینها را آفریده توجه نمی‎كنند، و آنها را به عنوان آیه و با نظر عبرت تحت بررسی قرار نمی‎دهند، و به یاد خدای بزرگی كه اینها را آفریده است نمی‎افتند.

آنچه مسخر انسان است

شخصی كه بر هواپیما سوار می‎شود می‎تواند در این كرامتی كه خدا انسان را به آن سرافراز كرده و زمین و آسمان را مسخر او قرار داده است تفكر كند، و بیندیشد كه این مخلوق و پدیده به ظاهر كوچك با عقل و اندیشه خود چه تصرفاتی در زمین و فضا می‎نماید و چه كارهایی از او صارد شده و می‎شود كه از حیوانات عظیم الجثه، و آفتاب و ماه و كوه‌ها و اقیانوس‌ها صادر نخواهد شد.

این چه امتیاز و چه استعدادی است كه به انسان عطا شده است؟ و چه تاج كرامتی بر سرش نهاده‌اند؟ جا دارد به این شعر منسوب به امیر المؤمنین علیه‎السلام مترنم شده و به خودش خطاب كند.

اَتَزْعَمُ اَنَّكَ جِرْمٌ صَغیرٌ * وَ فیكَ انْطَوَی الْعالَمُ اْلاَكْبَرُ
وَ اَنْتَ الْكِتابُ الْمُبینُ الَّذی * بِاَحْرُفِهِ یَظْهَرُ الْمُضْمَرُ[4]

 

***

توئی ‎تو ‎نسخه ‎صنع ‎الهی * بجو‎از ‎خویش ‎هر ‎چیزی ‎كه ‎خواهی

و از اینكه نتوانسته‌ایم از این همه استعداد استفاده كنیم و نعمت‌های بزرگ خدا را رایگان و بی‌عوض به هدر داده‌ایم، و از آنان كه در مراحل اظهار استعداد، و به فعلیت رساندن كمالات انسانی پیشتاز شده‌اند عقب مانده‌ایم شرمنده و خجلت زده باشیم.

یقیناً در آینده چنان كه در بعض روایات مربوط به عصر ظهور حضرت مهدی ارواحنا فداه و زمان حكومت جهانی آن حضرت به آن اشاره شده است بیش از اینها هویت و استعداد انسان ظاهر خواهد شد.

اما نكته‌ای در اینجا است كه اسلام همه كمالات و همچنین كوشش برای تسخیر زمین و آسمان و ترّقی و پیشرفت مادی و معنوی را به انسان پیشنهاد نموده و او را به دنبال كردن اندیشه‌های ژرف، دلیر و گستاخ و به تسخیرات بیشتر امیدوار نموده است و چهارده قرن پیش نیل به پیشرفت‌هایی را كه برای بشر محال شمرده می‎شد ممكن معرفی كرده و گذشت زمان هم نظر اسلام را تأیید می‎نماید و برای نمونه در این آیات شریفه دقت و تأمل نمائید.

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی اْلاَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْری فِی الْبَحْرِ بِاَمْرِهِ وَ یُمْسِكُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَی اْلاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ اِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ[5]

اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخِّرَ لَكُمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ وَ اَسْبَغَ عَلَیْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً[6]

اَللهُ الَّذی سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِی الْفُلْكَ فیهِ بِاَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی اْلاَرْضِ جَمیعاً مِنْهُ اِنَّ فی ذلِكَ لاَیات لِقَوْم یَتَفَكَّرُونَ[7]

وَ سَخِّرَ لَكُمْ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِاَمْرِهِ[8]

بدیهی است مفهوم اینكه زمین و آسمان مسخّر انسان شده‌اند تسخیر بالفعل نیست بلكه اشیاء را چنان آفریده است كه تسخیر آنها برای انسان امكان پذیر باشد یا انسان را چنان آفریده است كه می‎تواند این اشیاء را مسخر خود سازد به هر دو صورت مقصود تسخیر بالقوه است كه به فعلیت رسیدن امروز از گذشته گسترده‌‎تر و كامل‎تر و ظاهرتر است.

مثلا برداشتن آب از نهرهای بزرگ مانند نیل و دجله و فرات و جیحون یك نوع تسخیر آنها است ولی كشتیرانی و سدسازی‎های بزرگ در آنها نوع دیگر است همچنین تسخیر هوا و فضا و نور و آفتاب و زمین و معدن صورت‌های متعدد دارد كه به تدریج آنچه در قوه بوده به فعلیت می‎رسد.

و خلاصه هواپیما نیز یكی از نمونه‌های تسخیر اشیاء برای انسان است چنان‌كه تمام مظاهر صنعت و كشاورزی مظاهر همین تسخیر است؛ فَسُبْحانَ الَّذی جَعَلَ اْلاَشْیاءَ مُسَخَّراً للإنْسانِ، وَ اَكْرَمَهُ بِالنُّطْقِ وَ الْبَیانِ وَ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ

 

 

 

[1]. سوره بقره، آیه 164.

[2]. سوره ص، آیه 27.

[3]. سوره یوسف، آیه 105.

[4]. دیوان منسوب به امیرالمؤمنین (علیه السلام) حرف راء ص175.

[5]. سوره حج، آیه، 65.

[6]. سوره لقمان، آیه 20.

[7]. سوره جاثیه، آیه 13 ـ 12.

[8]. سوره نحل، آیه 12.

 

چهارشنبه / 17 خرداد / 1402