ز آن شخصیت عظیم كه بعد از رسول خدا صلّیالله علیه و آله اشرف كلمات الهیّه، اكبر آیات ربّانیه، ادلّ دلایل جامعه، اتمّ براهین ساطعه، وسایل كافیه و مظهر العجایب و معدن الغرایب است و مالك كلّ عظمتهای انسان مافوق و برتر و خلیفة الله بر حق است و دوستی او عنوان صحیفه مؤمن و علامت طهارت مولد است، اگر انسان، همه زبانهای گویا را در دهان داشته باشد و با هر كدام از آنها جاودانه مدح و ثنا بگوید، از حرف نخستین مدح او، بیشتر نخواهد گفت و زبان حالش این شعر خواهد بود: ایـن شرح بینهایت كز وصف یار گفتند * حــرفی است از هزاران كاندر عبارت آمد
* علی از زبان پیامبر علیهماالسّلام
در آن میدانی كه پیامبر اعظم، عقل كلّ، خاتم رسل و هادی سبل صلّیالله علیه و آله، بر حسب احادیث معتبر و مشهور بینالمسلمین، از آن حضرت، آن همه تمجیدات و تعریفات رسا و پر از معنا فرموده باشد و او را با حق و با قرآن، و حق و قرآن را با او و لازم الاتصال و غیر قابل افتراق دانسته باشد، و گاه فرموده باشد:
«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ لَا أَنْ تَقُولَ طَوَائِفُ مِنْ أُمَّتِی فِیكَ مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِی ابْنِ مَرْیَمَ لَقُلْتُ الْیَوْمَ فِیكَ مَقَالًا لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِینَ إِلَّا أَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَیْكَ لِلْبَرَكَةِ.»(1)
و گاهی با زبان معجزْ بیان و حقیقتترجمان، فرموده باشد: «لَوْ أَنَّ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْغِیَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْإِنْسَ كُتَّابٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَكَ یَا أَبَا الْحَسَنِ.»(2)
یا ارزش یكی از میدانهای جهاد آن مجاهد فی سبیلالله را در راه اعلای كلمة الله و دفاع از حق، افضل از عبادت جنّ و انس و یا تمام امّت معرفی كرده باشد، دیگران در مدح و ثناء آن حضرت چه میتوانند بگویند؟!
* عظمت امیرالمؤمنین علیهالسلام در كلام دیگران
حقیقت این است كه با جملهها و كلماتی كه حروف آنها از بیست و نه حرف بیشتر نیست، نمیتوان از بزرگ بنده خاص و مخلص خدا، كه در آیات بسیاری از قرآن، خداوند متعال، خود او را وصف و مدح فرموده است، توصیف و ستایش كرد؛
وَ إن قَمِیصاً خیطَ مِنْ نَسْجِ تِسْعَةٍ * وَ عِشْـرینَ حَرْفاً عَنْ مَعالیهِ قَاصِرٌ
مدایح شایستهای كه از آن امام عظیم، رهبر موحّدان، پیشوای مجاهدان، سرور زهّاد و دادگران و امیرمؤمنان شده، هر چه رسا و شیوا بوده، به ناحیهای از نواحی عظمت آن حضرت اشارت دارد.
آن كه در مجلس معاویه و به درخواست و اصرار او، امام را به این سخنان توصیف كرد:
«كَانَ وَ اللهِ بَعِیدَ الْمُدَى شَدِیدَ الْقُوَى یَقُولُ فَصْلًا وَ یَحْكُمُ عَدْلًا یَتَفَجَّرُ الْعِلْمُ مِنْ جَوَانِبِهِ وَ تَنْطِقُ الْحِكْمَةُ مِنْ نَوَاحِیهِ یَسْتَوْحِشُ مِنَ الدُّنْیَا وَ زَهْرَتِهَا وَ یَسْتَأْنِسُ بِاللَّیْلِ وَ وَحْشَتِهِ كَانَ وَ اللهِ غَزِیرَ الْعَبْرَةِ طَوِیلَ الْفِكْرَةِ یُقَلِّبُ كَفَّیْهِ وَ یُخَاطِبُ نَفْسَهُ وَ یُنَاجِی رَبَّهُ یُعْجِبُهُ مِنَ اللِّبَاسِ مَا خَشِنَ وَ مِنَ الطَّعَامِ مَا جَشِبَ كَانَ وَ اللَّهِ فِینَا كَأَحَدِنَا»(3)
و آن كه با این جملهی كوتاه «إحتیاجُ الكُلِّ إلَیْهِ وَ إسْتِغْنائُه عَنِ الكُلِّ دَلیلٌ عَلى أنَّه إمَامُ الكُلِّ»(4) او را ستود، و آن كه در وصف كلامش میگفت: «كَلامُهُ دُونَ كَلامِ الخَالِقِ وَ فَوْقَ كَلامِ الْمَخْلُوقینَ»(5)
و آن كه میگفت: «لَوْ لَا سَیْفُهُ لَمَا قَامَ لِلْإسْلامِ عَمُودٌ»(6) وآن كه میگفت: «قُتِلَ فی مِحْرابِ عِبادَتِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِهِ»(7)
و آن مرد مسیحی كه آن شخصیت بزرگ آفرینش و آن یگانه نمایش كمال وجود محمّدی را به این جمله ستایش كرده است: «فی عَقیدَتی اَنَّ عَلیَّ بْنَ أَبی طالِب اَوَّلُ عَرَبِیّ لازَمَ الرُّوحَ الْكُلِّیةَ فَجاوَرَها وَ سامَرَها»(8)
و آن كه این شرف و عزّت را به این بیان شرح داد:
اَلنّبِی الْــمُصْطَفى قالَ لَنا * لَیلَــة الْـمِعْراجِ لَمّا صَعِدَهُ * وَضَــعَ اللهُ عَلى ظَهْری یداً * فَاَرانِی الْقَلْــبَ اِنْ قَدْ بَرَّدَهُ * وَ عَلِیٌ واضِـــعُ رِجْلَیهِ لی * بِمَكان وَضَـعَ اللهُ یــدَهُ (9) همه و هر یك به منقبتی از مناقب آن حضرت اشارتی كردهاند.
* معجزه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله
خلاصه اینكه، علی علیهالسّلام معجزهای است كه خداوند به رسول گرامیاش خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله عطا فرمود؛ معجزهای كه از همه معجزات انبیای گذشته، بزرگتر و حیرتانگیزتر است؛ و بجاست كه بگوییم این سخن حضرت صادق علیهالسّلام را:
«الصُّورَةُ الإنْسَانِیَّةُ هِیَ أكْبَرُ حُجَجِ اللهِ عَلى خَلْقِهِ وَ هِیَ الكِتابُ الَّذی كَتَبَه بِیَدِهِ وَ هِیَ الهَیْكَلُ الّذی بَناهُ بِحِكْمَتِهِ وَ هِیَ مَجْمُوعُ صُوَرِ العَالَمینَ وَ هِیَ المُخْتَصَرُ مِنَ العُلُومِ فی اللَّوحِ الْمَحْفُوظِ»(10) به واسطه شخصیتی، مثل علی علیهالسّلام بیان واقع و حقیقت میشود.
با عالم بزرگ معتزله ابن أبی الحدید همنوا شده، میگوییم:«هُوَ النَّبَأُ الْمَكْنُونُ وَ الجَوْهَرُ الّذی * تَجَسَّدَ مِنْ نُورٍ مِنَ القُدْسِ زاهِــر * وَ وَارِثُ عِلْـمِ المُصْطَفى وَ شَقیقِه * أخاً وَ نَظیراً فِی العـلى و الأواصِر * وَ ذُو المُعْجِزاتِ الوَاضِـحاتِ أقلّها * الظُّهور عَلى مُسْتَـوْدِعاتِ السَّرائر * ألا إنَّما التَّوْحیدُ لَوْلا عُلــــومُهُ * كَعَــرْضَةِ ضِلّیــلٍ وَ نَهْبَةِ كافر»(11)
پس، سزاوار است كه زمین ادب ببوسیم، و خداوند متعال را به نعمت ولایت آن حضرت و فرزندان بزرگوارش، تا حضرت صاحب وقت، ولیّ عصر و مالك امر، مولانا المهدی ارواح العالمین له الفداء حمد و سپاس بگوییم: اَلْحَمْدُللهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّكینَ بِولایةِ اَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَ الائِمَّةِ الْمَعْصُومینَ سِیّما خاتَمِهِمْ وَ قائِمِهِمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِمْ اَجْمَعینَ.
پی نوشت ها:
1و2. بحار الأنوار، جلد 40، باب 91، حدیث 114.
3. بحار الأنوار، جلد 41، باب 107، حدیث 28.
4. بغیة الوعاة سیوطی، صفحه 243؛ تنقیح المقال مامقانی، جلد 1، صفحه 402، شماره 3769.
5. شرح نهج البلاغة ابن أبیالحدید، جلد 1، صفحه 24.
6. همان، جلد 12، صفحه 83.
7. جرج جرداق مسیحی در كتاب «الامام علی صوت العدالة الإنسانیة».
8. نقلشده از جبران خلیل جبران دانشمند مسیحی در كتاب «الامام علی صوت العدالة الانسانیة» جرج جرداق، جلد 1، صفحه 364.
9. این اشعار منتسب به شافعی است كه در كتب مختلف نقل شده است از جمله: تاریخ الخمیس دیار بكری، جلد 2، صفحه 87؛ الغدیر علّامه امینی، جلد 7، صفحه 12.
10. به نقل از تفسیر صافی، ذیل آیه 2 سوره بقره.
11. القصائد السبع العلویات ابن ابی الحدید، القصیدة الخامسة.