در یكی از روزها كه مرحوم آیتالله والد اعلیاللهمقامه قم مشرف میشدند و معمولاً آقا با ایشان و آن مرحوم هم با آقا دیدارهای دوستانه گرمی داشتند، در خدمت آیتالله والد در محضر آقا مشرف بودیم.
در اثنای مجلس، یكی از آقایان ملبّس به لباس روحانیت وارد شد، و مبلغی را خدمت آقا تقدیم كرد كه معلوم شد بدهی شخصی خودش میباشد.
آقا از حال او پرسیدند. خودش یا دیگران معرفی کردند كه از ائمه جماعات تهران میباشد، و درضمن، پرسش از وضع مسجد و مأمومین شد.