شنبه: 1403/02/1

قرضت را ادا می‌كنم

روزی آن حضرت‌(علیه‌السلام) برای عیادت و احوالپرسی اسامة بن زید به منزل او رفت.

اسامه ناله می‌كرد و از غمناكی خود می‌گفت.

فرمود: «برادر چه غمی داری؟».

عرض كرد: «قرضی دارم كه شصت هزار درهم است».

امام‌حسین‌(علیه‌السلام) فرمود: «آن بر عهده من است».

اسامه گفت: «می‏ترسم بمیرم و قرضم ادا نشده باشد».

فرمود: «نمی‏میری تا من آن را ادا كنم».

فارسی
شنبه / 8 فروردين / 1394

قرضت را ادا می‌كنم

روزی آن حضرت برای عیادت و احوالپرسی اسامة بن زید به منزل او رفت. اسامه ناله می‌كرد و از غمناکی خود می‌گفت.

 

فرمود: «برادر چه غمی داری؟».

عرض كرد: قرضی دارم كه شصت هزار درهم است.

حسین‌(علیه‌السلام) فرمود: «آن بر عهدة من است».

اسامه گفت: می‏ترسم بمیرم و قرضم ادا نشده باشد.

فرمود: «نمی‏میری تا من آن را ادا كنم».

فارسی
اشتراک در RSS - قرض، ادا