آنوقتی که هر دو دست مبارک ابیالفضل العباس قطع شده بود و تیر کین بر دیده حقّبینش نشسته و بدن اطهرش مانند خانه زنبور از کثرت زخم سنان و تیر، سوراخسوراخ گشته و آبی که برای اطفال حمل مینمود بر زمین ریخته بود: آیِساً مِنَ الحَیَاةِ وَقَرِیباً إِلَى الْمَمَاةِ بود که ملعونی با عمودی از آهن رسید.