بدون شّك «عقیده به مهدویت» و اعتقاد به ظهور حضرت مهدى(ع) بهعنوان منجى عالم بشریت، باورى صرفاً اسلامى است كه بر اساس كتاب و سنّت پدید آمده و همگى مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتّفاقنظر دارند و حتّى گروهى از بزرگان و صاحبنظران به متواتر بودن[1] احادیث وارده در این باب حكم نمودهاند.
پرسش چهاردهم: خواندن اینگونه دعاها، سبب ركود فعالیتهاى اسلامى و خمود و تخدیر افكار و انصراف از مبارزه و تلاش براى پیشبرد مقاصد اصلاحى، و تبلیغ رسالت اسلام مىشود و خواننده با خواندن دعاى ندبه خود را قانع ساخته و بهجاى حركت و اقدام و مبارزه، گریه و ناله تحویل مىدهد.
معتبردانستن دعاى شریف ندبه از اصول دین نیست، و معتبرنشناختن آن، به صحّت عقاید و اصولى كه در نزد شیعه معتبر است، خللى وارد نمىآورد.
این موضوع یك مسئله فرعى است و اظهارنظر درباره آن، براى كسى كه اهل اجتهاد باشد، آزاد است و من دوست نمىدارم اینهم یك عنوانى باشد كه سبب تشكیل دو جبهه موافق و مخالف شود.
مقصود ما از جامعه بیامتیاز توحیدی، جامعهای است كه افراد در برابر حقّ و قانون مساوی و برابر باشند، و قانون نسبت به همه، از مرد و زن، كوچك و بزرگ، توانگر و نیازمند، عالم و جاهل، سیاه و سفید، یكسان اجرا شود، و تفاوتهای طبقاتی موجب نشود كه قانون در حقّ بعضی اجرا شود، و در حقّ بعضی دیگر اجرا نشود. و یا هریك از این تفاوتها كه به صلاحیت افراد ارتباط ندارد، موجب شود كه برای بعضی به علّت این تفاوتها امتیازی قایل شوند و مثلاً آنها را در كارها بیشتر مداخله بدهند یا بیشتر احترام كنند.
بدیهی است این حرفها در اسلام نیست، و حتی در احادیث است كه:
یكی از الفاظی كه اخیراً بر سر زبانها افتاده، و برخی از آن برای مقاصد التقاطی و سوسیالیسم مآبانه، و درهم ریختن و تحریف نظامات مالی و اقتصادی اسلام استفاده مینمایند، و در زیر پوشش نام مقدّس خدا و دین و اسلام، مكتبهای بیگانه را در بین مسلمین ترویج و تبلیغ مینمایند، "خدا مالكی" است.