قرضت را ادا میكنم
روزی آن حضرت(علیهالسلام) برای عیادت و احوالپرسی اسامة بن زید به منزل او رفت.
اسامه ناله میكرد و از غمناكی خود میگفت.
فرمود: «برادر چه غمی داری؟».
عرض كرد: «قرضی دارم كه شصت هزار درهم است».
امامحسین(علیهالسلام) فرمود: «آن بر عهده من است».
اسامه گفت: «میترسم بمیرم و قرضم ادا نشده باشد».
فرمود: «نمیمیری تا من آن را ادا كنم».