بسم الله الرحمن الرحیم
درك صحیح، شناخت درست، توجیه و تعبیر معقول، تفسیر دقیق و واقعى الفاظ و واژه ها و اصطلاحات اسلامى، بر هر مسلمان و هركس كه بخواهد به روح تعالیم اسلام، حقیقت مكتب، برنامههاى تربیتى، اجتماعى، اخلاقى، مدنى، معنوى و مادى آن آشنا شود، لازم است. چنانچه فهم جوانب ایجابى و سلبى و مثبت و منفى دین، ارتباط آن با عمل و ترقى و كمال، بهبود زندگى، عدالت اجتماعى، بهتر زیستن و ظهور ارزشهاى انسانى، همهوهمه منوط به دریافت درست این اصطلاحات است.
اگر مفاهیم واقعى واژههاى اسلامى و معانى آنها درك شود، اشتباهات و سوءتفاهماتى كه در شناخت دین و مقاصد آن براى جمعى پیش آمده، مرتفع گشته و هدفهاى واقعى و مقاصد حقیقى دین معلوم مىگردد. و اگر الفاظ و اصطلاحات دینى بهطور صحیح درك نشود و با مفاهیم نادرست عرضه شود و نادانان یا مغرضان، آن را بهصورت دیگر جلوه دهند، زیان آن از گمراهى صریح كمتر
نخواهد بود؛ زیرا موجب سوءظن و بدگمانى و برداشتهاى غلط و ناروا از دین مىگردد؛ تا آنجا كه مترقىترین و كاملترین مكتب را عامل انحطاط، زبونى، بىعدالتى و نابرابرى مىپندارند؛ و حقیقتى را كه عامل ایجابى و عملى و نشاطبخش و انقلابى است، عامل سلبى و منفى و ركود و سكون و وقوف و كنارهگیرى مىشمارند.
از این نظر، معرفى مفاهیم واقعى هدفها و تعلیمات و ارشادات دینى در هر رشته، و ارتباط آن با عمل و اخلاق و تحرك و فعالیت و كوشش و مبارزه و مقاومت و جهش و پیشرفت، كمال اهمّیت را داراست؛ بهخصوص در زمان ما كه بیگانگان مىخواهند با تلقینات و تبلیغات سوء و غرضآلود، جامعه و بهویژه نسل جوان را گمراه و از آگاهىهاى كافى پیرامون اصطلاحات و شعائر دین محروم نمایند، در معرفى مفاهیم یادشده، توجّه و دقت بیشتر لازم است.
این مفاهیم كه انحراف از درك حقایق آنها مساوى با گمراهى در اصل دین، و یا رشتههاى اساسى و مهم آن است و باید نسل جوان كه جویاى حقیقت و طالب كمال و ترقى و آگاهى است، در فهم آن یارى شود، بسیار است، مانند:
زهد، قناعت، توكّل، تسلیم، قضاوقدر، علم غیب، شفاعت، ولایت، خلافت، امامت، وصایت، تقیه، دعا، زیارت، نظام مستمر حكومتى اسلام در عصر حضور امام و عصر غیبت، فلسفه غیبت امام، روش
تشیّع و شیعهبودن، مرجعیت و ... و از جمله: انتظار ظهور یا انتظار فرج و قیام حضرت مهدى اهلبیت و قائم آل محمّد(عج) است.
اگرچه اصالت مفهوم این انتظار، هنوز كموبیش و بهحسب مراتب معارف و آگاهىهاى افراد، در اذهان محفوظ مانده است؛ ولى به گمان بسیارى، تلقى و برداشت اكثر جامعه از آن ـ چنانكه باید ـ سازنده و مثبت نیست و جوانب سلبى و منفى آن نیز كه از تعلیمات اساسى و مترقّى اسلام و مبارزات سلبى رهبران دین سرچشمه مىگیرد، نادرست و غیر از آنچه باید باشد، عرضه شده است و در جهت جنبش و تحرّك، قدم به پیش نهادن، مجاهده، امر به معروف و نهى از منكر، ثبات قدم و پایدارى، حبّ فیالله (محبّت به خاطر خدا)، بغض فیالله (دشمنى به خاطر خدا) و قطع رابطه با اعداءالله از آن بهرهبردارى نشده؛ بلكه آن را عامل سكون و سكوت، سازشكارى، وقوف، تسلیم، مداراكردن با ستمگران، رضایتدادن به وضع موجود و فراموش نمودن اهداف عالى اسلام معرفى كرده بودند.
جشن و چراغانى نیمة شعبان و خواندن دعاى ندبه را وسیلة خاموشكردن آتش اعتراض، و ایجاد آرامش موقّت و مسكّن نگرانىها و نارضایتىهاى جامعه از بىعدالتى ها و فشارها و نابرابرىها و مفاسد دیگر مىپنداشتند، كه شور و هیجانى را كه باید بر قوّت و حدّتش افزود تا همه تباهىها و نابسامانىها و بشرپرستىها و استعبادها
و استضعافهاى گوناگون را بر باد دهد، فرو مىنشاند و بر آتش روحانى و مقدسى كه اسلام براى سوختن كاخهاى ستم و استضعاف برافروخته و باید همیشه روشن و روشنتر شود، آب مىریزد.
لذا براى رفع هرگونه سوءتفاهم و درك مفهوم واقعى انتظار و تأثیر آن در اصلاح اجتماع؛ بلكه انقلابات اجتماعى و سیاسى و تقویت اراده و تربیت افراد مبارز و سرسخت و شكستناپذیر، و شناخت فلسفه مراسم جشن و چراغانى و خواندن دعاى ندبه و توسلات و توجّهات، و عرض ادبها به ساحت مقدّس و باعظمت حضرت بقیةالله فی الارضین(عج) بخشى از كتابى را كه در دست تألیف دارم، به كسانى كه مىخواهند از مفهوم صحیح انتظار، ظهور و ارزش حقیقى آن آگاه گردند، تقدیم مىنمایم.