شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

انتظار و وعده الهى

(قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ للّهِ یُورِثُها مَن یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ)؛[1]

«موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری بخواهید و شکیبایی کنید، به تحقیق که زمین از آن خداست، به هرکس از بندگانش بخواهد منتقل می‌فرماید و حسن  عاقبت از برای پرهیزکاران است».

(وَأَوْرَثْنا الْقَوْمَ الَّذِینَ كانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَمَغارِبَها الَّتِی بارَكْنا فِیها وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِی إِسْرآئِیلَ بِما صَبَرُوا وَدَمَّرْنا ما كانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَما كانُوا یَعْرِشُونَ)؛[2]

«و میراث دادیم به قومی که ضعیف شمرده شده

 

بودند، خاورهای زمین و باخترهای آن را که مبارک گردانیده بودیم. و تمام گردید کلمه (و وعده) نیکوی پروردگار تو بر بنی‌اسرائیل به‌سبب آنکه صبر کردند؛ و ویران ساختیم آنچه را فرعون و قومش می‌ساختند و آنچه را که افراشته بودند».

مسئله‌اى كه همواره مایه امید مسلمانان منتظر و هسته مركزى انقلاب‌های علیه نظام‌هاى استثمارگر و اوضاع ظالمانه بوده و وعده الهى به پیروزى نهایى مستضعفین و محرومین است.

بااینكه مى‌بینیم زورمندان و استضعاف‌گران، مخالفان رژیم خود را مى‌كوبند، دربند مى‌كنند، به زندان مى‌اندازند، در خاك و خون مى‌كشند؛ باز هم استضعاف‌شدگان به‌پا مى‌خیزند و مسیر تاریخ را عوض مى‌كنند، باز هم سیاه‌پوست آمریكایى و آفریقایى قیام مى‌كنند و حقوق خود را مى‌طلبند، باز هم اندونزى و الجزایر استعمار را طرد مى‌كنند و آن را بیرون مى‌رانند و به حیاتش خاتمه مى‌دهند.

فلسطینى‌هاى آواره و از خانه و وطن رانده شده مى‌كوشند تا روزگار اسرائیل و رژیم فاسد نژادپرست صهیونیسم را ـ بااینكه قدرت‌هاى بزرگ دنیا پشت‌سرش و بلكه در كنار و پیش رویش ایستاده‌اند و از او دفاع مى‌كنند ـ سیاه نمایند، و او را از اراضى مقدّسه و سرزمین‌هایى كه غصب كرده، بیرون برانند.

 

مسلمانان و به‌ویژه شیعیان در طول تاریخ، على‌رغم همه مشكلات و مصائب و فشارها، به دلیل همین امید و همین اعتقاد، سنگر مبارزه را رها نكرده و مستمرّاً به تلاش خود ادامه داده‌اند.

مسئله این است كه اگرچه ما جهان و وضع جهان را در مسیر هواوهوس و آرزوهاى زورمندان و اقویا و طبقه حاكمه علیه ضعیفان و زیردستان و طبقه محكوم و محروم و مظلوم ببینیم؛ اگرچه جریان دنیا را به كام طبقه‌اى كه در عیاشى، هرزگى، هوس‌رانى، شهوات و تجملات غرق شده و لوكس‌ترین زندگى‌ها را دارند، مشاهده نماییم، و اگرچه بسیارى از مردم جهان در نهایت فقر و پریشانى، گرفتار بیمارى‌هاى گوناگون و محروم از حداقلّ زندگى یك انسان ـ بلكه یك حیوان كه صاحب باانصاف داشته باشد ـ باشند و وحشیانه‌ترین قدرت‌ها، ملّت‌ها و جامعه‌ها را در زیر ضربه‌هاى ظلم و تجاوز پامال كنند.

بااین‌حال، تاریخ بر مبناى سنّت‌هاى الهى و وعده خدایى، سرانجام به نقطه‌اى مى‌رود كه به نفع طبقه محروم و زیان طبقه غاصب و حاكم است؛ به سویى مى‌رود كه در آنجا همه نسبت به حقوق متساوى حقّ، برابر و مساوى و یك‌شكل و یك‌رنگ گردند و تمام رنگ‌ها و امتیازات پوچ شسته شود و از بین برود و برترى انسان‌ها فقط بر اساس تقوا باشد.

 

ستمگران و تجاوزكاران در برابر این وعده، مانند كسى هستند كه بخواهد در جهت مخالف سیلى عظیم شنا كند، كه هرچه قوى و شناگر باشد، سرانجام شكست مى‌خورد و سیل او را به پیش رانده، و خواه‌وناخواه در مسیر واقعى و جهت موافق سیل قرار مى‌گیرد، یا نابود و معدوم مى‌شود.

كسانى كه علیه متجاوزان و استثمارگران انقلاب مى‌كنند، اگر فاقد تمام وسایل هم باشند، بهترین و نیرومندترین وسیله و اسلحه پیروزى آنان، این امید است كه در جهت خواست و رضایت و وعده الهى قرار دارند و قطعاً در مبارزه نهایى، پیروزى با آنهاست.

 

[1]. اعراف، 128.                                                                                                             

[2]. اعراف، 137.

نويسنده: