شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

مقاومت، در برابر بازگشت به جاهلیت

مسلمانى كه با چنین فكر و عقیده آینده‌گرا زندگى مى‌كند، هرگز با گروه‌هاى فاسد و مشرك و خدانشناس همراه نمى‌شود و تا مى‌تواند تقدّم و نوگرایى و آینده‌بینى خود را حفظ كرده و ثابت و استوار به‌سوى هدف پیش مى‌رود.

او اطمینان دارد و به یقین مى‌داند كه بساط ظلم و فساد برچیده شدنى است؛ چون بر جامعه و بر فطرت بشر تحمیل است و آینده براى پرهیزكاران و زمین از آن شایستگان است:

(إِنَّ الْأَرْضَ للّٰهِ یُورِثُها مَن یَشآءُ مِنْ عِبادِهِ وَالْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ)؛[1]

«همانا زمین از آنِ خداست و به هرکس از بندگانش که بخواهد، به ارث می‌دهد و عاقبت از آن متقین است».

بنابراین مسلمان تسلیم ظلم و فساد نمى‌شود و با ستمگران و مفسدان همكار و همراه و هم‌صدا نخواهد شد.

این اصل انتظار مانند یك قوه مبقیه و عامل بقا و پایدارى،

 

طرف‌داران حقّ و عدالت و اسلام‌خواهان حقیقى را در برابر تمام دستگاه‌هاى فشار، استعباد، جهل و شرك، بشرپرستى و فسادانگیزى پایدار نگه مى‌دارد و همواره بر روشنى چراغ امیدوارى منتظران و ثبات قدم و مقاومت آنها مى‌افزاید و آنان را در انجام وظایف، شور و شوق و نشاط مى‌دهد.

این اصل انتظار است كه در مبارزه حقّ و باطل، صفوف طرف‌داران حقّ را فشرده‌تر و مقاوم‌تر مى‌كند و آنها را به نصرت خدا و فتح و ظفر نوید مى‌دهد و گوش آنها را همواره با صداهاى نویدبخش قرآن آشنا مى‌دارد:

(قُلِ انتَظِرُوا إِنّا مُنتَظِرُونَ)؛[2]

«بگو: منتظر باشید که ما هم منتظریم».

(فَتَرَبَّصُوا إِنّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ)؛[3]

«منتظر باشید که ما هم با شما منتظریم».

(فَانتَظِرُوا إِنِّى مَعَكُم مِنَ الْمُنتَظِرِینَ)؛[4]

«منتظر باشید که من هم با شما منتظرم».

خاص و عام، شیعه و سنى، از رسول خدا‘ روایت كرده‌اند كه فرمود:

«لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنْیا إِلاّ یَوْمٌ واحِدٌ، لَطَوَّلَ اللهُ
 
ذلِكَ الْیَوْمَ حَتّى یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی یُواطِئُ اسْمُهُ اسْمِی وَكُنْیَتُهُ كُنْیَتِی، یَمْلَاُ الْأَرْضَ عَدْلا وَقِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»؛[5]

«اگر نماند از دنیا مگر یك روز، خداوند متعال آن روز را طولانى فرماید تا بیرون آید مردى از فرزندان من كه نامش نام من و كنیه‌اش كنیه من باشد، زمین را پر از عدل و داد می‌كند، همچنان كه از جور و ظلم پر شده باشد».

این انتظار، ضعف و سستى و مسامحه در انجام تكالیف و وظایف نیست و عذر براى كسى در ترك مبارزه مثبت یا منفى و ترك امر به معروف و نهى از منكر نمى‌باشد، و سكوت و بى‌حركتى و بى‌تفاوتى و تسلیم به وضع موجود و یأس و ناامیدى را هرگز با آن نمى‌توان توجیه كرد.

این انتظار، حركت، نهضت، فداكارى، طرد انحراف و مبارزه با بازگشت به عقب و ارتداد است، مكتب زنده و سازنده اسلام و محمّد، على و زهرا و حسن و حسین و زین‌العابدین و تمام ائمه(علیهم السلام) و سایر اصحاب و یاران خاص و پیروان آنهاست. اگر نادانان یا مغرضان آن را به‌طور دیگر تفسیر كرده و آن را مكتب كناررفته‌ها و كنارگذاشته شده‌ها،

 

بیچاره‌ها، مأیوسان، تن به خوارى دادگان، چاپلوسان و دین‌فروشان معرفى كنند، خود در ردیف یهود، كه مصداق:

(یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ)؛[6]

«کلام‌ها و سخنان را از مواضع اصلی خود تحریف و دگرگون می‌کنند».

مى‌باشند، قرار داده‌اند.

(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ لا یَحْزُنكَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْكُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قالُوا آمَنّا بِأَفْواهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هادُوا سَمّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمّاعُونَ لِقَوْم آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوكَ یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَواضِعِهِ)؛[7]

«ای پیامبر! آنان‌که به زبان گفتند: ایمان آوردیم؛ ولی قلب‌هایشان ایمان نیاورد و به‌سوی کفر سرعت گرفته‌اند، تو را ناراحت نکنند و همچنین آن یهودیانی که حرف‌های تو را تحریف کرده و به دروغ، سخنان فتنه‌خیز برای قومی که پیش تو نیامده‌اند، نقل می‌کنند. اینان سخنان را مطابق میل و هوای‌نفس خود از مواضع اصلی‌اش تحریف می‌کنند».

 


[1]. اعراف، 128.

[2]. انعام، 158.

[3].  توبه، 52.

[4]. اعراف، 71.

[5]. طوسی، الغیبه، ص180 - 425؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج2، ص67؛ ابن ابی‌جمهور احسائی، عوالی اللئالی، ج4، ص91؛ سیوطی، الجامع‌الصغیر، ج2، ص438.

[6]. نساء، 46.

[7]. مائده، 41.

نويسنده: