جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

مسئله اكثریت

 امّا مسئله رأى اكثریت نیز به ‌نحوى ‌كه در زمان ما مطرح است و اصولاً ملاك و معیار در اصل حكومت و تمام برنامه‌ها و قوانین است؛ علاوه‌بر معایب بسیارى كه دارد، شرعى نیست و این‌گونه اكثریت كه در همه‌جا ملاك و معتبر باشد، برحسب آیات متعدد قرآن بى‌اعتبار است.

اسلام برترى‌جویى و گردنكشى و استبداد‌به‌رأى و خودسرى را به‌شدّت رد مى‌كند و حكومت بر این اساس را باطل مى‌داند، اگرچه

 

مورد قبول اكثریت باشد؛ و لذا بسیارى از مراسم و تشریفاتى كه در نظام‌هاى دموكراسى براى رؤساى حكومت داده‌اند، بااینكه اكثریت؛ بلكه همه آن را قبول دارند، ازنظر اسلام مردود است؛ چون نظام اسلام، نظام:

﴿تَعالوْا إِلى كَلِمَةٍ سَوآءٍ بَیْنَنا وَبَیْنَكُمْ أَلّا نَعْبُدَ إِلَّا اللهَ وَلا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً﴾؛[1]

«به‌سوى كلمه‌ای بیایید كه میان ما و شما یكسان است كه جز خدای را نپرستیم و برای او شریكی قرار ندهیم».

و نظام:

«هَوِّنْ عَلَیْكَ فَإِنِّی لَسْتُ بِمَلِك إِنَّما أَنَا ابْنُ امْرَأَةٍ  (مِن قُرَیْش ) تَأْكُلُ الْقَدِیدَ»؛[2]

«بر خود آسان گیر (راحت باش) كه من پادشاه نیستم جز این نیست كه من فرزند زنی (از قریش) هستم كه گوشت خشك می‌خورد».

 

و نظام:

﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللهِ أَتْقیكُمْ﴾؛[3]

«همانا گرامی‌ترین شما در پیشگاه خداوند پرهیزكارترین شما می‌باشد».

 

[1]. آل عمران، 64.

[2]. حدیث معروف نبوى، ابن‌سعد، الطبقات‌الکبری، ج1، ص23؛ ابن‌ماجه قزوینی، سنن، ج2، ص1101؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج2، ص466؛ ج3، ص48؛ دارقطنی، العلل، ج6، ص194 – 195؛ هیثمی، مجمع‌الزوائد، ج9، ص20.

[3]. حجرات، 13.

نويسنده: 
کليد واژه: