جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

  1. سخنى با منتظران

برادر و خواهر عزیز كه روز و شب در انتظار ظهور آقا و مولایت و مولاى همه، حضرت صاحب‌الامر مهدى(علیه السلام)   هستى، به یاد آن زمان و آن عصر الهى اشك شوق مى‌ریزى و آرزو مى‌كنى در التزام ركاب آن حضرت به درجه رفیع شهادت برسى، در روزهاى عید فطر، قربان، غدیر و هر روز جمعه، دعاى ندبه[1] را عاشقانه با آن شور و سوز و گریه و ندبه مى‌خوانى و با هر وسیله ممكن، مى‌خواهى ارتباط خود را با آن حجت خدا، زنده و زنده‌تر سازى.

درود بر تو و آفرین بر احساسات پاك و تابناك؛

«ثَبَّتَكَ اللهُ عَلى هذهِ اِلْحٰالَةِ النوریَّةِ الروحانِیَّةِ لَقَدْ فُزْتَ فَوْزاً عَظیماً»؛

«خداوند تو را بر این حال نورانی روحانی پابرجا بدارد به یقین به یک موفقیت بزرگی دست یافتی و رسیدی».

عزیزان منتظر! شما كه به حقّ، رضاى امام زمان (عج) را فوز اكبر

 

مى‌دانید، ویژگى‌هایى كه در این نوشتار مى‌خوانید برخى از خصوصیات نظام و جامعه‌اى است كه شما منتظر آن هستید؛ هركس در خط ولایت و انتظار قدم برمى‌دارد، باید آن ویژگى‌ها را بشناسد و خودش را باتوجّه‌به آنها، به‌طورى‌كه لایق عضویت در آن جامعه جهانى و الهى شود، بسازد؛ باید همه این ویژگى‌ها را دوست داشته و براى تحقق آنها در جامعه، كشور و شهرش تلاش نماید؛ كسانى كه به ارزش‌هاى ضد آن جامعة جهانى گرایش دارند، باید در وضع خود تجدیدنظر كنند و با گرایش به ارزش‌هاى اسلامى صداقت خود را در دعوى انتظار، نشان بدهند و با اجراى احكام‌الله و اقامه عدل و قسط و احقاق حقوق و ساده‌زیستن و حفظ شخصیت اسلامى خود، رضاى آن آقاى عزیز و موعود انبیا را فراهم نمایند.

«أللّهُمَّ إِنّا نَرْغَبُ إِلَیْكَ فِی دَوْلَةٍ كَریمَةٍ، تُعِزُّ بِهَا الْإسْلامَ وَأَهْلَهُ»؛[2]

«خداوندا! ما دولت باكرامتى را از لطف تو مشتاق هستیم كه با آن اسلام و اهلش را عزیز گردانى».

یكى از برنامه‌هاى مهمّ رسالت انبیا، خصوصاً رسالت رسول خاتم (ص) ، سوق‌دادن جامعه اسلامى به سوى امّت واحده و دولت عدل جهانى است كه این برنامه در متن دعوت اسلام قرار گرفته و به‌طورحتم

 

و یقین با ظهور حضرت مهدى (عج) این جامعه و حكومت برقرار مى‌شود و دنیا تحت یك نظام و قانون واحد و امّت واحده اداره خواهد شد؛ این وعده الهى است كه قرآن كریم و احادیث بسیار و متواتر بر آن دلالت و صراحت دارند.

ازجمله در آیه 33 سوره توبه و آیه 9 سوره صف مى‌فرماید:

(هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ)؛

«او (خدا) كسى است كه پیامبر خود را به هدایت و دین حقّ فرستاد تا اینكه دین حقّ را بر هر دین دیگر غالب نماید».

اهل ادب مى‌دانند، اگر لام در «لیظهره» لام غایت و نهایت باشد، مفاد آیه این است كه، این دین حقّ پیش مى‌رود تا خدا آن را به نهایت كمال برساند و بر همه ادیان غالب گرداند. و اگر لام براى تعلیل باشد، باز هم علّت غایى فرستادن پیامبر را كه غلبه یافتن دین او بر همه ادیان است، بیان مى‌نماید.

و نیز در همین دو سوره وعده مى‌دهد: تلاش‌هاى كفّار كه مى‌خواهند با دهان‌هاى خود نور خدا را خاموش كنند، نقش‌بر‌آب و بى‌نتیجه خواهد شد و خدا نورش را تمام و كامل مى‌گرداند.

در سوره انبیاء، نور، قصص، صافات و سوره‌هاى دیگر قرآن، آیات

 

متضمّن وعده و بشارت به این ظهور و این حكومت الهى بسیار آمده است و در احادیث معتبر كه در جوامع حدیث و صحاح و مسانید شیعه و سنى روایت شده، نیز این وعده به‌صراحت داده شده است.

در تأكید بر حتمیّت این ظهور و اینكه وقوع آن ـ هرچند به تأخیر افتد- تخلّف‌ناپذیر است، یكى از روایات معروف كه اِشعار به امتداد بسیار طولانى زمان قبل از ظهور دارد، به این مضمون است:

«اگر از دنیا باقى نماند مگر یك روز، خدا آن قدر آن را طولانى و دراز مى‌نماید تا امام موعود، ظهور نماید و عالم را پر از قسط و عدل نماید، چنان‌كه پر از ظلم و جور شده است».[3]

بدیهى است شخص مؤمن به خدا و رسول؛ وقوع این ظهور را استبعاد نمى‌نماید؛ چون خداوند متعال بر هر امرى قادر و تواناست، خدایى كه این عوالم بزرگ و كوچك و این میلیاردهامیلیارد كهكشان و منظومه را آفریده و عجایب و نیروهایى كه در ذرّات این عالم و اتم‌ها خلق كرده است، عقل بشر را به حیرت انداخته و كوچك‌ترین مخلوق او، اندیشه‌هاى همه كاوشگران را به خود مشغول ساخته است، قادر است مقدمات و تمام اسباب این ظهور را فراهم نماید و نه در صدق پیامبرى كه وعده‌هاى بسیارش از غیب و آینده جهان

 

و اشخاص به وقوع پیوسته، شكّ و تردید مى‌نماید؛ چون واضح است زمینه تصدیق پیغمبر(ص)  بعد از وقوع این همه خبرهاى غیبى قرآن كریم و خود آن حضرت و امیرالمؤمنین على(علیهماالسلام)  براى كسانى كه در بسیارى از این وعده‌ها، صدق آن حضرت را تجربه كرده و درك نموده‌اند، به ‌مراتب زیادتر و وسیع‌تر از آغاز ظهور اسلام و اعلام این وعده‌هاست. بااین‌حال، مسلمانان مؤمن و روشندل كه به آن حضرت ایمان آورده بودند، به همه وعده‌هاى ایشان ایمان محكم داشتند.

توضیحاً اضافه مى‌‌شود، پیغمبر اكرم (ص)  از آغاز بعثت و هنگامى كه خودش بود و غیر از فرزند نورسته عمویش ابوطالب، على(علیه السلام)   و همسر بیداردل و آگاهش خدیجه ÷ كه علناً ایمان و همبستگى خود را به او اعلام مى‌كردند، و غیر از ابوطالب كه یگانه حامى و پشتیبان و مدافع او بود و ایمان خود را مانند مؤمن آل‌فرعون كتمان مى‌كرد و كمتر به زبان مى‌آورد، طرف‌دار و همراه و یار و یاورى نداشت و همة سران كفار و بت‌پرستان و گردنكشان قریش در برابر او بودند و دعوت او را به مسخره و استهزا مى‌گرفتند و نفوذ او را در یك روستا و یك قبیله باور نمى‌كردند، در آن هنگام مردم را به پرستش خداى یگانه دعوت مى‌كرد كه بگویید: «لا إله إلاّالله» تا مستكبران و ابرقدرت‌هاى جهان را از مركب استكبار و قدرت پیاده كرده و خلع سلاح نمایید و گنج‌ها و خزاین آنها را انفاق نمایید و ...

 

براى بسیارى ـ غیر از آن چهار نفر (شخص پیامبر (ص) ، ابوطالب، على و خدیجه(علیهم السلام) ـ این وعده‌ها از جانب كسى كه در شهر و محلّة خودش، در معرض اذیت و آزار است و قوم و قبیله‌اش با او به‌شدت به ضدّیت برخاسته و هیچ لشكر و سپاه و تجهیزات و امكانات مادّى در اختیار ندارد، باوركردنى و به‌اصطلاح امروز واقع‌بینانه و دوراندیشانه نبود؛ ولى همان مردم دیدند كه، زمان به سرعت گذشت و در مدت كوتاه بیست و سه سال عصر رسالت، اسلام مشكلات بسیار بزرگى را یكى پس از دیگرى پشت‌سر گذاشت، همه اقوام و قبایل را به دین خدا فراخواند و همه فوج‌فوج به اسلام گرویدند و عادات ناپسندى كه شمشیر و زور هیچ امپراتورى نمى‌توانست تغییر دهد، متروك و فراموش شد.

زن‌ها كه در آن جامعة ضدانسانى زنده‌به‌گور مى‌شدند، آزاد شدند. ربا و قمار و میگسارى و فحشا و آدم‌كشى و راهزنى همه منسوخ شد و جاى خود را به اخلاق و روش‌هاى انسانى داد و از همه مهم‌تر و بالاتر؛ كیش بت‌پرستى كه با خون و جان مردم درآمیخته بود، محو و نابود و همه بت‌ها شكسته و معدوم گردید و دین توحید، آن دل‌هاى سخت و تیره را نرم و روشن نمود و صداى دلنواز «أشهد أن لا إله إلاّالله» پرده‌هاى شرك را پاره كرد؛ علاوه‌بر مكّه و مدینه، تمام شبه‌جزیره در قلمرو نظام الهى اسلام قرار گرفت و دعوت آن حضرت (ص)  دل‌ها

 

را مسخّر نمود و به آینده امیدوار ساخت. پس از آن هم قلمرو نفوذ اسلام آن‌گونه گسترش یافت و اسلام دل‌هاى مردم هوشمند ایران را كه از مظالم نظام استبدادى شاهنشاهى و تبعیضات طبقاتى به ‌ستوه آمده بودند، فتح نمود و هنوز یك قرن نگذشته بود که اسلام از شرق تا دیوار چین و از سوى غرب به دریاى آتلانتیك رسید.

با این رویدادها، همه صدق دعوت پیغمبر اعظم (ص)  و قوّت دعوت و نفوذ رسالت او را كه از پشت پرده‌هاى ضخیم عادات و تعصّبات و اخلاق زشت به درون قلوب وارد مى‌شد و مردم را منقلب و شیفته و دلباخته اسلام مى‌ساخت، همواره ظاهر مى‌شد و مسلمانان با اطمینان به اینكه آتیة روشن و تابناكى درپیش دارند، به جلو مى‌رفتند و از مهالك و انبوه لشكریان تا دندان مسلح ایران و روم و آن همه تشریفات رعب‌آمیز نمى‌هراسیدند.

این وقایع كه رسول خدا (ص)  از آن خبر داده بود، صدق دعوت آن حضرت را بر همگان آشكار و آشكارتر ساخت و باورها را به نبوّت و رسالت محكم‌تر نمود و همه را در انتظار وقوع این وعدة قرآنى ‌ـ كه اسلام بر همه ادیان غالب و حكومت عدل الهى جهانى برقرار خواهد شد ـ قرار داد، حصول آن همه وعده‌ها و وقوع آن همه خبرهاى غیبى را همه دیدند؛ حصول این وعده را نیز همگان خواهند دید.         

ان ‌شاء الله

 

 

 

[1]. دعاى ندبه كه مشتمل است بر عقاید شیعه و تأسف بر غیبت حضرت قائم #، منقول است كه سنّت است این دعاى ندبه را در چهار عید بخوانند (یعنى در روز جمعه، روز عید فطر، عید قربان و عید غدیر). مشهدی، المزار، ص573 - 584؛ مجلسى، زادالمعاد، ص303.

[2]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص581؛ کفعمی، المصباح، ص581؛ محدث قمی، مفاتیح‌الجنان، ص321 (دعاى افتتاح).

[3]. احمد‌ بن‌ حنبل، مسند، ج1، ص99؛ ابوداوود سجستانی، سنن‌ ابی‌‌داوود، ج2، ص310؛کوفی، ‌مناقب ‌الامام امیرالمؤمنین ×، ج2، ص133؛ طوسی، الغیبه، ص46؛ صافی گلپایگانی، منتخب‌الاثر، ص247 - 250.

نويسنده: 
کليد واژه: