پنجشنبه: 30/فرو/1403 (الخميس: 9/شوال/1445)

تذكّر و رفع اشتباه

مفهوم این ویژگى‌هاى جامه اسلامى و سیره پیامبر و ائمه طاهرین(علیهم السلام)    این نیست كه نباید از نعمت‌هاى الهى و جمال حیات دنیا كه جلوه‌هاى آن بسیار است و بى‌شمار و بر جمال خداوند جمال‌آفرین دلالت دارند، بهره گرفت، یا به‌كار، فعالیت، سعى، عمل، تولید، زراعت، صناعت و علومى كه جامعه به آن نیازمند است، نپرداخت و غرایز و استعدادها را حبس و ضایع و معطل نمود و گوشه‌گیرى و كم‌كارى پیشه كرد. این افكار، افكارى است كه اسلام با آن به ضدیّت برخاسته و با تعالیم آن سازش ندارد.

در قرآن مجید مى‌فرماید:

(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّٰهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)؛[1]

 

«بگو اى پیامبر! چه كسى زینت‌هاى خداوند را كه براى بندگانش آفرید و روزى‌هاى پاك را حرام كرده است؟!».

و نیز مى‌فرماید:

(یا أَیُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَاعْمَلُوا صالِحاً)؛[2]

«اى رسولان ما! از غذاهاى پاكیزه و حلال تناول كنید و عمل صالح انجام دهید».

همچنین كار و زحمت و انواع مشاغل حلال براى توسعه بر عائله و بى‌نیازى از دیگران و هدف‌هاى عالى‌تر، مثل رسیدن جامعه مسلمان به خودكفایى و رفع وابستگى اقتصادى به كفّار نه تنها ممنوع نیست؛ بلكه از عبادات و طاعات بزرگ است.

خداى تعالى در قرآن مجید مى‌فرماید:

(وَللِّٰهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ)؛[3]

«عزّت مخصوص خداوند و پیامبرش و مؤمنین است».

بدیهى است، یكى از موجبات مهم عزّت و حفظ شرافت، استقلال اقتصادى و خودكفایى در همه جهات زندگى است؛ چنان‌كه از عوامل

 

مهم ذلّت، فقر و احتیاج به بیگانه است و باید هر مسلمانى براى مبارزه با این ذلّت و حفظ آن عزّت، هرچه در امكان دارد تلاش نماید.

حرص، فخر به مال، تجمّل‌گرایى و حبّ دنیا، كه سرّ هر گناه است، غیر از كار و عمل و به تعطیل نكشاندن قوا و استعداد است؛ و به‌عبارت‌دیگر، دنیا را براى دنیا، براى تكاثر و استكبار و استعلا به هر شكل و صورت خواستن، مذموم و ضد ارزش‌هاى والاى انسانى است؛ امّا دنیاخواهى براى مقاصد صحیح و هدف‌هاى مشروع، و خودكفایى شخصى و عمومى، ممدوح و پسندیده است.

از زهد، قناعت، توكّل، دعا، زیارت و عزادارى سیدالشهدا(علیه­السلام)   و انتظار ظهور و فرج و ثواب بسیارى از دعاها و اعمال نیك و آثار توبه و سایر این‌گونه اصطلاحات و اعمال مذهبى برداشت‌هاى نادرستى مى‌شود؛ و برخی به‌اصطلاح روشنفكر، آنها را به مذهبى‌ها نسبت مى‌دهند، هیچ‌وقت در بین نبوده و سبب ایستایى جامعه و ركون و ركود و غرور نگشته و عرف اجتماع مذهبى همه را در جاى خود شناخته است و اگر هم افرادى دیده شوند كه این اصطلاحات را به مفهوم واقعى آنها نشناخته باشند، معدودند و روى برداشت آنها نمى‌توان داورى كرد، اینها همه در نظام تربیتى اسلام جایگاه ویژه و مفهوم خاص خود را دارند.

هدف اسلام ساختن انسان الهى است، نه انسان مال و نه انسان مقام

 

و نه انسان ماشین و تكنولوژى و سایر مظاهر مادّى؛ هدف انسانى است كه همه اینها را به‌طور صحیح و مشروع به خدمت كمال انسانى خود بگیرد كه همه مظاهر زندگى، حتى جنگ او وجهه الهى داشته باشد؛

«لِتَكُونَ كَلِمَةُ‌الله هِیَ الْعُلْیا وَكَلِمَةُ الَّذِینَ كَفَرُوا السُّفْلى».[4]

امّا تجمّل‌گرایى همان است كه هركس مى‌تواند نظایر آن را در خانه‌هاى شمال بعضى شهرها و تزئینات ظاهر و داخل آنها ببیند.

حاصل سخن این است كه، راه‌ها مشخص است و عرف مسلمان معناى لفظ زهد، قناعت، حرص، تكاثر، تجمل، اسراف، تبذیر و موارد دیگر را تشخیص مى‌دهد و از مظاهر زندگى و خانه و ماشین و لباس و مهمانى و عزا و عروسى اشخاص، آن را كه حاصل تربیت اسلامى و محبوب خداست، یا به آن شباهت بیشتر دارد، و آن را كه به تربیت غیراسلامى و قارون‌مآبى و طاغوت‌گرایى شبیه است، مى‌شناسد؛ و كار و عمل و تلاش و تولید و صنعت و اختراع و كسب‌هاى مشروع را با تكاثرهاى قارونى و تشریفات طاغوتى اشتباه نمى‌كند.

البته باید پیرامون تمام این مفاهیم و جنود عقل و جهل و تعلیمات قولى و عملى پیامبر اكرم و ائمه طاهرین(علیهم السلام)   و مواضع آنها در مقامات و مواجهه با جریان‌ها و جوّهاى مختلف، همیشه تعلیم‌وتعلّم ادامه

 

داشته باشد و مكتب آموختن از آن بزرگواران باز و مفتوح باشد و ما در اینجا از اطاله بحث بیش از این معذوریم.

 

 

[1]. اعراف، 32.

[2]. مؤمنون، 51.

[3]. منافقون، 8.

[4]. اشاره به آیه 40 سوره توبه؛ «تا سخن خدا بلند آوازه و سخن کافران پست و پایین باشد».

نويسنده: 
کليد واژه: