شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

جامعه‌شناسی عصر قیام

جامعه زمان سید‌الشهدا(علیه السلام)  با جامعه زمان پیامبر(ص)  تفاوت داشت. تجملات دنیا و خوش‏گذرانی‌ها در آنان اثر كرده و شیرینی حكومت و ریاست را چشیده بودند. ثروت‏های كلان، مال و زمین و محصول فراوان، غلامان و كنیزان، تعلّقاتشان را به دنیا زیاد و ایمانشان را ضعیف ساخته بود. امر به معروف و نهی از منكر و دعوت به زهد و تقوا و فداكاری در راه حق، از بین رفته و حب دنیا و دوستی پول و مقام و شهوت وجدان‏ها را تاریك و آلوده ساخته بود.

آنهایی كه دستگاه‌های رهبری جامعه را اداره می‏كردند نیز حالشان معلوم بود! عمرشان را با سگ و بوزینه و قمار و شراب و رقص و خوانندگی و غنا، سر كرده و بیت‌المال مسلمین را میان طرف‌داران خود قسمت می‏نمودند. با حقوق‌های زیادی كه به فرماندهان می‏دادند و تمتّعاتی كه در اختیارشان گذاشته شده بود شرف و غیرت و دین و توجه به مصالح را از آنها ربوده بودند. آنهایی كه با بنی‏امیه، و مقاصد این قوم همراه نبودند حداقل مجازاتشان، محرومیت از حقوق اجتماعی و قطع مقرری بود. از چنین جامعه‏ای توقع قیام و اجتماع و

 

همراهی با یك پیشوای دینی یا رهبر ملّی برای اسقاط حكومت خودكامه امری بعید می‌نمود.[1]

همه مردم، حسین(علیه السلام) ‏ را دوست می‏داشتند و طرف‌دار فكر و روش او بودند ولی شجاعت روحی، رشد فكری، قوّت ایمان و گذشتشان به­قدری نبود كه بتوانند مانند حبیب و مسلم و حرّ و زهیر، مقامات و مصالح، و منافع زود‌گذر و موقت را فدای مصالح عامه و یاری دین كنند.

 

جمله‌ای كه فرزدق به امام‌­حسین‏(علیه السلام) ‏ عرضه داشت وضع مردم را در آن روزگار كاملاً شرح می‏دهد:

قُلُوبُهُمْ مَعَكَ وَسُیُوفُهُمْ عَلَیْكَ؛[2]

دل‌های مردم با تو و شمشیرهایشان با بنی‌امیّه است.

این جمله از­طرفی موقعیت روحانی و ملّی حسین(علیه السلام) ‏ را در قلوب، معلوم می‏سازد و از­طرف دیگر ضعف روحی و فقدان شجاعت اخلاقی مردم را بیان می‏كند.

یار با‌وفا و شهید كربلای حسین(علیه السلام)  مجمع بن عبدالله بن مجمع عائذی مردم كوفه را این‌گونه معرفی می‌كند: به سران مردم رشوه‏های بزرگ داده شد و كیسه‏هایشان پر شد، پس آنها بر ظلم و دشمنی با تو همدست شدند، و اما سایر مردم :

فَإِنَّ أَفئِدَتَهُمْ تَهْوَی إِلَیْكَ، وَسُیُوفَهُمْ غَداً مَشهُورَةٌ عَلَیْكَ؛[3]

دل‌هایشان به­سوی تو مایل است ولی شمشیرهایشان به روی تو كشیده می‏شود.

از گزارش‌های تاریخی فوق درمی‌یابیم حضرت سید‌الشهدا(علیه السلام)  به یقین می‌دانستند كه از چنین جامعة‌ سست‌بنیادی نمی‌توان توقع یاری

 

داشت. ایشان با چنین علمی حركت خویش را آغاز كردند.

با چنین اوضاعی آیا احتمال وجود انگیزه‌های مادی و مصالح سیاسی را می‌توان در رهبران و یاران این قیام تصور كرد؟

 
[1]. حقیقت این است كه مردم كوفه در پرستش مظاهر فریبنده مادی و ترك حق تنها نیستند. فقط نباید آنها را به باد توبیخ و لعنت گرفت. در سایر اعصار نیز مردمانی بوده و هستند كه به همان روش اهل كوفه می‏روند و دین و حامیان دین را تنها می‏گذارند، رهبران مصلح، هر زمان اگرچه مقام و شخصیت حسین(علیه السلام)  را ندارند ولی هدف و مقصد حسین(علیه السلام) ­ را سرمشق خویش قرار داده‌اند. امروز علت عمده گرفتاری‏های مسلمانان و ضعف و سستی آنان و تجزیه كشورها و تفرقه و اختلاف و یكی­نبودن حرف‌ها، ترس از زوال منافع مادی، حب دنیا و وحشت از مرگ است. چنانچه پیغمبر اعظم‏(ص)  فرمود: «یُوشَكُ ﺃنْ تَدَاعَی عَلَیْكمُ‌ُ الْاُمَمُ مِن کُلِّ اُفُقٍ كَما تَدَاعیَ الأَكَلَةُ عَلَی قَصْعَتِهَا». قالَ: قُلْنا: أَ مِنْ قِلَّةٍ بِنَا یَوْمَئِذٍ قالَ:­ «بَلْ أَنْتُم یَوْمَئِذٍ کَثیرٌ وَلَكِنْ تَکَونُونَ غُثاءً كَغُثاءِ السَّیْلِ وَیُجْعَلُ فی قُلُوبِكُمُ الْوَهْنُ». قالَ: قُلْنا: وَمَا الْوَهْنُ؟ قالَ: «حُبُّ (الدُّنیا) وَكَراهِیَّةُ الْمَوتِ»؛ «در آینده‌ نه‌چندان دور دشمنان از هر طرف، مانند هجوم‌آوردن خورندگان بر كاسه‌ها، بر شما هجوم آورند؟» عرض كردیم: یا رسول الله! این به­سبب كمی جمعیت ما خواهد بود؟. فرمود: «بلكه جمعیت شما در آن وقت زیاد است، لكن شما مانند کف سیل خواهید شد و در دل‌های شما وهن و سستی پیدا خواهد شد». عرض کردیم این سستی چیست؟. «فرمود: دوست‌داشتن دنیا و ناخوش‌داشتن مرگ». طیالسی، مسند، ص133؛ احمد­­­ بن حنبل،‌ مسند، ج5، ص278؛ ابوداوود سجستانی، سنن، ج2، ص313؛ ابن­عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج23، ص330؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج11، ص132.

[2]. ابن­داوود دینوری، الاخبارالطوال، ص245؛ ر.ک: طبری، تاریخ،‌ ج4،‌ ص290؛ سبط ابن‌جوزی، تذکرةالخواص، ص217.

[3]. بلاذری، انساب­الاشراف، ج3، ص172؛ طبری، تاریخ،‌ ج4، ص306؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ج8، ص188؛ سماوی، ابصارالعین، ص86 ؛ عقاد، ابوالشهداء، ص­159­ ـ 160.

نويسنده: