سه شنبه: 4/ارد/1403 (الثلاثاء: 14/شوال/1445)

تأثیر مجاهدات مردان خدا

مردان خدا نیز برای هدف‌های عالی انسانی و الهی خود، گاهی چنین مبارزاتی دارند و با­اینكه می‏دانند دشمنان خدا خونشان را می‏ریزند و سرشان را بالای نیزه می‏كنند ولی باز هم برای نجات اسلام و توحید، پیكار و جهاد می‏نمایند تا عكس‌العمل قیام آنها به‌تدریج مردم را بیدار، و مسیر تاریخ را عوض نماید.

حسین(علیه السلام) ‏ با وضعی كه پیش آمده بود و در شرایطی كه احكام قرآن و موجودیت اسلام را شدیدترین خطرات تهدید می‏كرد، آینده اسلام

 

تاریك و مبهم بود، بلكه معلوم بود به‌زودی، خورشید نورانی اسلام غروب، و دوران شرك و جاهلیت بازگشت خواهد نمود، نمی‏توانست با درنظرگرفتن احتمال یا قطع به ضرر، دست روی دست بگذارد و ناظر این مصیبت‌ها برای عالم اسلام باشد.

حسین(علیه السلام)  خطر دین‌زدایی را كاملاً احساس می‌كرد؛ بنابراین در همان آغاز در پاسخ مروان كه گفته بود با یزید بیعت كن و با خاطری آسوده زندگی نما، فرمود:

«إِنّا لِلّٰهِ وَإِنّا إِلَیهِ راجِعُونَ وَ‌عَلَی الْإِسْلامِ السَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ»؛[1]

«برای خداییم؛ بازگشتمان به‌سوی اوست. باید با اسلام وداع كرد؛ زیرا امت به شبانی مانند یزید مبتلا گشته است».

یعنی وقتی یزید زمامدار مسلمین شود معلوم است كه اسلام به چه سرنوشتی گرفتار می‏گردد؛ آنجا كه یزید است اسلام نیست، و آنجا كه اسلام است یزید نیست.

در مقابل چنین منكری، حسین(علیه السلام) ‏ باید به‌پا خیزد و دفاع كند و سنگر اسلام را خالی نگذارد - هرچند خودش و عزیزانش را بكشند، و خواهران و دخترانش را اسیر نمایند - زیرا حسین(علیه السلام)  بقای اسلام و

 

بقای احكام اسلام را از بقای خویش مهمتر می‏دانست، پس جان خود را فدای اسلام كرد.

 

1. ابن­اعثم کوفی، ‌الفتوح، ‌ج5، ص17؛ ابن­طاووس، اللهوف، ص18؛ مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص326؛ مقرم، مقتل‌الحسین(علیه السلام) ‏، ص132 - 133.