شرط احتمال تاثیر هم موجود بود، بلكه حسین(علیه السلام) یقین به تأثیر داشت. او میدانست كه نهضت و قیام، اسلام را حفظ میكند و حركت او ضامن بقای دین خواهد بود. میدانست كه اگر بنیامیه او را که به عنوان نوة پیغمبر و مركز تحقق آمال معنوی و اسلامی مردم، و شریفترین و گرامیترین خلق و محبوبترین افراد در قلوب جامعه است، بكشند دیگر قدرتشان درهم شكسته خواهد شد، و چنان سیل خشم و نفرت مردم به سویشان سرازیر میشود كه توان هجوم به اسلام در آنها از میان میرود، در این شرایط باید موقعیت دفاعی به خود بگیرند تا بتوانند چند صباحی پایههای لرزان حكومت كثیف خود را از سقوط نگاه دارند.
میدانست كه شهادت او و اسارت اهلبیت^ ماهیت بنیامیه و عداوتهای آنها را با اسلام و شخص پیغمبر(ص) آشكار میسازد و عكسالعمل قتل او ریشههای اسلام را در دلها استوار كرده و حس تمرّد و سرپیچی از اوامر امویان را در همه ایجاد میكند. احساسات اسلامی و شعور دینی مردم را بیدار و زنده میسازد.
میدانست كه وقتی بنیامیه او را كشتند، مردم دستگاه خلافت و حكومت را در مسیر خلاف مصالح اسلام و مسلمین میدانند و آن را نماینده افكار جامعههای مسلمان نمیشناسند. معلوم است حكومتی كه دشمن دین و خاندان رسالت شناخته شد، هرچند مدت كوتاهی در ظاهر بر مردم فرمانروایی كند، نخواهد توانست با سوءاستفاده از مسند رهبری اسلامی جامعه را گمراه و اندیشهها را منحرف سازد.