جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

رابطه سیاست و دیانت

همكاری عموم، نظارت قاطبه مردم، اجرای عدالت، برقراری نظم صحیح، تشكیل اجتماع هرچه بهتر و مترقی‏تر، و برپایی حكومت اصلح و مسئولیت مشترك، جزو برنامه‏های عالی اسلام است. هرگز این سیاست از دیانت و روحانیت جدا نیست، و این سخن كه بر زبان افرادی بی­اطلاع از حقایق اسلام افتاده كه: «روحانیت از سیاست جداست»، سخن بیگانگان و دشمنان اسلام است كه می‏خواهند اسلام را تجزیه كرده و آن را در دایره عبادات و اخلاق، محبوس سازند و مانع اتحاد مسلمین و تجدید عظمت آنها و اجرای نظامات اسلام شوند و قوانین فاسد بیگانگان و روش كفار را در بین مسلمانان رایج سازند.

اگر شخص مسلمان چنین عقیده‏ای داشته باشد ـ یعنی اسلام را فقط یك سلسله برنامه‏های روحی و معنوی بداند و برنامه‏های دیگر اسلام را در كشورداری، عمران و حقوق، انتظامات و آئین داوری و ... انكار كند ـ طبق موازین و شرایطی كه در فقه مقرر شده محكوم به كفر و خروج از اسلام خواهد بود.

این عقیده كه اسلام، شامل تمام مسائل زندگی اجتماعی و فردی مسلمانان است و اسلام برای همه، دین و عقیده، وطن، حكومت، قانون، روحانیت، سیاست، صلح و جنگ و همه­ چیز است و از هیچ‌یك

 

از شئون و مسائل حیات بشر جدا نیست، عقیده‏ای است كه باید كاملاً به مسلمان‌ها تفهیم شود و حقایق و معانی بلند آن تشریح گردد.

هر مسلمان (به­خصوص افراد مؤثر در جامعه) باید در سكوت و كناره‏گیری از مسائل اجتماعی و در نطق و دخالت و قیام خود، به پیشرفت اسلام و اجرای احكام و ترقی و عظمت مسلمانان توجه نمایند.

بنابراین، شكی نیست كه اصلاحات و مدافعه از اوضاعی كه در آن عصر، اسلام را تهدید می‏كرد، با تشكیل حكومت اسلامی و گرفتن مسند خلافت از عنصر ضدّ­اسلام و ناپاكی مثل یزید تأمین می‏شد و اگر حسین(علیه السلام) ‏ كه هم امام منصوص و هم از­هر­جهت شایستگی و صلاحیتش مورد­اتفاق مسلمانان بود، زمامدار می‏شد آن مفاسد، مرتفع و اسلام در مسیر واقعی خود به جلو می‏رفت.

پس قیام حسین(علیه السلام) ‏ برای بركناركردن یزید و تشكیل حكومت اسلامی شرعی و واجب بود، و این مقصد، قیام را از حقیقت و خلوص و حفظ دین و خیر و اصلاح خارج نمی‏ساخت و به طلب سلطنت و اغراض سیاسی آلوده نمی‏كرد.

اصل تأسیس حكومت اسلامی در صورت همكاری مردم ارزش آن را داشت كه حسین(علیه السلام) ‏ برای آن قیام نماید، بلكه در صورت همكاری و پایداری و استقامت مردم شاید بهترین و نزدیك‌ترین راه به هدف

 

حسین‏(علیه السلام) ‏ بود، ولی چون آن حضرت علاوه ­بر علم امامت، از اوضاع اجتماعی و اخلاقی مردم و شدت سوءنیت و ظلم بنی‏امیه، شهادت خود را پیش‌بینی می‏كرد، تصمیم گرفت با صدای مظلومیت و عكس‌العمل تحمل آن مصائب جانكاه، مسلمانان را بیدار و اسلام را نجات دهد.

نويسنده: