پنجشنبه: 9/فرو/1403 (الخميس: 18/رمضان/1445)

ثمرات پذیرش دعوت كوفیان

همان ‌طور كه یكی از فواید دعوت پیغمبران، قطع عذر (وَ لِئَلّایَكُونَ  لِلنّاسِ عَلَى اللّٰهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)[1] است حسین(علیه السلام) ‏ كه خلیفه و جانشین پیغمبر(ص)  بود هم با مردم اتمام‌حجت و قطع عذر نمود.

 

حوادث كوفه و بی‌وفایی مردم نشان داد كه تشكیل حكومت اسلامی در آن شرایط میسر نیست و راه دفع خطرات از اسلام، خودداری از بیعت و تسلیم، استقامت، تدارك انقلاب فكری، تهییج احساسات، فداكاری و بی­ اثركردن برنامه‏ های تخریبی بنی‏ امیه است.

خلاصه جواب این است كه با حساب دقیق، نجات اسلام با یكی از این دو راه ممكن بود:

نخست: تشكیل حكومت اسلامی و بركنار­كردن یزید.

دوم: فداكاری در راه امتناع از بیعت و تسلیم و استقبال از شهادت و مظلومیت فوق‌العاده؛ از آنجا كه راه اول به‌علّت ناپایداری مردم به نتیجه نمی‏رسید، امام(علیه السلام) ‏ از آغاز كار، راه دوم را انتخاب كرد، و برای اتمام­حجت تا وقتی پیمان‌شكنی مردم كوفه، علنی و آشكار نشده بود از راه مشترك به­طرف مقصد دوم می‏رفت.

پس تشكیل حكومت اسلامی اگر‌چه هدف عالی و مقصد مقدسی بود كه طلب آن، از مقام امامت و عصمت حسین‏(علیه السلام) ‏ چیزی كم نمی‏كرد، بلكه قیام برای آن نیز از جانب آن حضرت بجا و سزاوار بود؛ اما چون شرایط آن موجود نبود، با علم امام به واقع و پیش‌بینی آینده، نمی‏توان آن را از علل و اسباب قیام شمرد.

 


[1]. نساء، 165. «تا بعد از این پیامبران، حجّتی برای مردم بر خدا باقی نماند».

نويسنده: