شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

انگیزة قیام كربلا

قیام امام(علیه السلام)  برای طلب حكومت نبود. آن حضرت از عواقب امر، مطلع بود و دیگران هم از مآل و پایان این حركت، آگاه بودند. امام(علیه السلام)  خود را مكلّف می‏دانست كه در برابر وضعی كه پیش آمده عكس‌العمل نشان دهد.

او بیعت با یزید را جایز نمی‏دانست و امتناع از آن را هرچند به قیمت خون پاكش تمام شود واجب می‌شمرد.

حسین(علیه السلام)  شخصیت اول در بین امت بوده و تمام شرایط زمامداری اسلامی در او جمع بود؛ ریشه در خاندان رسالت داشت و  به اصلاح امت اهمیت می‏داد. این شخصیت مصلح و هدایتگر چگونه راضی شود خلافت، بازیچه جوانی فاسق، فاجر و متجاهر به گناه گردد؟

اگر امر به معروف و نهی از منكر واجب باشد، حسین(علیه السلام) ‏ اول­كسی بود كه باید به آن عمل كند، و اول­كسی است كه باید برای پاك­كردن محیط از منكرات و كفر و ظلم اگرچه به بذل جان باشد، اقدام نماید. اگر حسین(علیه السلام) ‏ در راه بقای دین و دفاع از شرع، مجاهده و فداكاری نكند؛ پس چه كسی جهاد نماید؟

حسین(علیه السلام)  فداكاری و جان‌نثاری در راه اقامه حق و اِماته باطل و نجات اسلام را واجب می‏دانست كه فرمود:

 

«لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعادَةً، وَلاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ إِلَّا بَرَماً»؛[1]

«مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران را جز ذلت نمی‌انگارم».

و هم او بود كه فرمود:

«لا اُجیبُ ابْنَ زِیادٍ إلی ذلِكَ أَبَداً فَهَلْ هُوَ إِلّا الْمَوْتُ فَمَرْحَباً بِهِ»؛[2]

«خواستة ابن­زیاد را اجابت نمی‌كنم؛ مگر نتیجة آن جز مرگ نیست، پس به مرگ خوشامد می‌گویم».

 

[1]. طبری، تاریخ، ج4، ص305؛ طبرانی، المعجم‌الکبیر،‌ ج3، ص115؛ ابن­شعبه حرانی،‌ تحف‌العقول، ص245؛‌ ر.ک: ابن­شهر­آشوب، مناقب آل ابی­طالب، ج3، ص224.

[2]. ابن­داوود دینوری، الاخبارالطوال، ص254.

نويسنده: