پنجم: در نزد امام(علیه السلام) حساب كار، روشن بود و با كمال بیداری و هشیاری بهسوی مقصد و هدفی كه داشت میرفت و از ماورای پردههای زمان، اوضاع بعد را پیشبینی میكرد. امام(علیه السلام) تدارك كار را چنان دید كه حكومت بنیامیه در خشم و نفرت عمومی محو و از شمار حكومتهای اسلامی خارج و به لعن ابد گرفتار گردند. حسین(علیه السلام) در این جهت كه بنیامیّه و مخصوصاً یزید و معاویه را از پا درآورد و پرده از باطن كار آنها بردارد و مسلمانان را با خودش در باطلبودن آنها همصدا كند و اسلام را از شرّ آنها نجات دهد تمام قوایی را كه برای این كار لازم بود، بسیج نمود و دقیقهای از دقایق، حزم و احتیاط را ترك نكرد و در راه تأمین مقصد و هدف خویش تمام اطراف و جوانب كار را ملاحظه فرمود. او مقدمات را چنان فراهم كرد كه مقصدش تأمین گشت و صدای مظلومیتش عالمگیر شد و درنتیجه، بنیامیّه منفور و مخذول شدند و نقشههایی كه داشتند بیاثر ماند، و پسر یزید (معاویه دوم) رسماً بر منبر دمشق به مظالم و جرائم پدر و جدش، و فضایل علی(علیه السلام) و صلاحیت اهلبیت^ شهادت داد.