پنجشنبه: 6/ارد/1403 (الخميس: 16/شوال/1445)

بی‌رغبتی به جهاد

طولانی­بودن مدت جنگ‌های داخلی كه تا آن زمان بی‌سابقه بود و كشته‏های بسیاری كه طرفین متحمل شده بودند، روحیة مردم را برای ادامة جنگ، كم كرده بود. جز عدة قلیلی مانند قیس بن سعد كه با ایمان

 

كامل و هوش سرشار و تربیت خاص، آینده اسلام را در حكومت بنی‌امیّه می‏دیدند و دورنمای آن وضع موحش را تماشا می‏كردند، بیشتر افراد به جنگ علاقه نداشته و طرف‌دار صلح و سازش بودند.

امیرالمؤمنین(علیه السلام) ‏ در اواخر دوران زندگی هرچه آنها را به جهاد ترغیب می‏نمود آن‌گونه كه باید، اظهار اطاعت و فرمان‌پذیری نمی‌كردند، و در امتثال اوامر آن حضرت سنگینی و سستی نشان می‏دادند به‌طوری كه آن حضرت از دست آنها آزرده‌خاطر و گله‌مند بود.

پس از شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام) ‏ بی‌رغبتی آنها به جهاد بیشتر شد، خصوصاً خانواده‌هایی كه در این جنگ‌ها كشته داده و عزادار بودند به ادامه جهاد روی ‌خوش نشان نمی‏دادند.

عده كشته‌شدگان جنگ صفین بنا به نقل مسعودی[1] از طرفین صد‌و‌ده‌هزار، و شماره كشتگان جنگ نهروان چهار‌هزار نفر بود[2] و بنا به نقل یعقوبی[3] عده مقتولین جنگ جمل كه قبل از صفین و نهروان روی داد سی‌و‌چندهزار نفر بودند. كثرت مقتولین در این جنگ‌ها قیافة جهاد را مهیب و وحشت‌زا ساخته و مردمان كوتاه‌فكر و راحت‌طلب را كه همیشه اكثریت دارند از آن گریزان كرده بود، لذا وقتی حضرت امام­حسن(علیه السلام) ‏ تصمیم به جهاد گرفت و مردم را به جنگ ترغیب كرد، بیشتر مردم

 

نپذیرفتند. با­اینكه شخصاً از كوفه بیرون رفت و مغیرة بن نوفل را در كوفه جانشین خود قرار داد و نخیله را لشكرگاه كرد و ده روز در آنجا ماند. بیشتر از چهارهزار نفر برای جهاد در ركاب آن حضرت بیرون نیامدند، امام(علیه السلام)  ناچار به كوفه بازگشت، و مردم را به جهاد تحریص كرد.[4]

 

[1]. مسعودی، مروج‌الذهب، ج2، ص393 - 394.

[2]. مسعودی، مروج‌الذهب، ج2، ص406.

[3]. یعقوبی، تاریخ، ج2، ص183.

[4]. مغنیه، الشیعة و الحاكمون، ص62.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: