جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

عدم بصیرت جامعه

مسلمانان بیشتر نیرنگ‌های معاویه و مظالم بنی‏امیه و خسارت‌هایی را كه حكومت آنها به بار می‏آورد پیش‌بینی نمی‏كردند و هرچند می‏دانستند بنی‏امیه در فكر و عقاید و رهبری مردم، و علاقه به اسلام و عدالت‌گستری، مانند بنی‌هاشم نیستند اما گمان نمی‏كردند وضع

 

حكومت با حكومت در عصر ابی‌­بكر و عمر چندان تفاوت یابد، و بر‌فرض تفاوتی پیدا كند و معاویه در حفظ ظاهر مثل آنها نباشد، تفاوت آن­قدرها نمی‏شود كه برای آن این­همه كشتار لازم باشد، و جنگ بزرگ داخلی كه عالم اسلام را تجزیه كرده تعقیب شود.

دیگر این مردم فكر نمی‏كردند كه بنی‌امیّه در‌ صدد فرصت هستند كه اساس اسلام را منهدم و دوران جاهلیت را تجدید و تمام حقوق افراد را پایمال و همه را استثمار نمایند.

فكر نمی‏كردند كه این عصر با عصر ابی‏بكر و عمر تفاوت بسیار دارد، مزاج جامعه عوض شده و خروج خلافت از مسیر حقیقی به تدریج كار خود را كرده است. اگر در آغاز كار ظواهر شرع، رعایت می‏شد برای آن بود كه مردم به عهد پیغمبر(ص)  و روش حكومت الهی آن حضرت آشنا و حدیث‌العهد بودند، و بزرگان صحابه -‌ كه با آن وضع خو گرفته و به لغو همه رسوم و تشریفات بیهوده مقید و به تبعیت از مقررات اسلامی مأنوس بودند - هنوز زندگی می‌كردند و زمینه تغییر وضع و تشكیل حكومت‌های مستبدانه و اِعمال قدرت‌های شخصی و... موجود نبود.

اما در این عصر، مزاج اجتماع، تغییر كرده بود. مردم به ظلم و تجاوز حكّام، مخصوصاً در زمان عثمان آشنا شده و سودپرستان و جاه‌طلبان به دستگاه خلافت، نزدیك و متصدی مقامات گردیده بودند. شرط

 

اعطای مناصب را لیاقت و صلاحیت و حفظ مصالح و اجرای برنامه‏های اسلامی نمی‏دانستند و در قبول مناصب نیز منظور بسیاری، انجام تكلیف شرعی ‌وخدمت‌ به اسلام نبود.

این مطالب، كم­و­بیش بر بیشتر مردم پوشیده بود. عوام مردم، تصور می‏كردند كه وضع خلافت چندان با وضع اول تفاوت پیدا نخواهد كرد؛ این بود كه ادامه این جنگ و كشتار را لازم نمی‏دانستند بلكه خطرناك می‏شمردند.

نويسنده: