از آن خانهای كه خدا رخصت داده تا برافراشته و بلندقدر باشد و در آن نام او برده شود،[1] پیغمبر گرامی اسلام(ص) ، سّید جوانانِ اهلبهشت و نوزاد عزیز اهلبیت و سِبطِاكبر خود را در شب نیمة ماه مبارك رمضان سال سوّم پذیرا شد. وقتی ولادت نوزاد را به پیغمبر(ص) مژده دادند؛ امواج سرور و شادمانی، دل آن حضرت را فرا گرفت؛ و مشتاقانه و باشتاب، به خانه دختر محبوبهاش، سیّدة زنان عالمیان، و داماد گرامیاش، امام مسلمین آمد و فرمود: «یا أسماء! هاتینی ابنی»؛ «ای اسماء! پسرم را به من بده».
پس از اینكه اسماء نوزاد عزیز خاندان نبوّت را به جدّ بزرگوارش داد، رسول خدا(ص) در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه را قرائت فرمود و بدینگونه نخستین صدایی كه گوش نوزاد با آن آشنا شد، صدای آشنای جدّش، خاتمالانبیاء(ص) بود؛ صدایی كه ندادهندة توحید، تكبیر، تهلیل و نبوّت بود:
«ألله أكبر، أشهد أَن لا إله إلّا الله».
با این كلمات و جملات، گوش دل مولود، به نغمات روحانی آشنا شده و اعماق و نهانیهای روان او پذیرای آن گشت؛ تا زندگی وی، از آن جملات نشاطبخش روح، و توانافزای خرد، مُلهَم باشد.
پیامبر گرامی(ص) به حضرت علی(علیهالسلام) فرمود:
«آیا این نوزاد مبارك را نام گذاردهای؟».
حضرت علی(علیهالسلام) فرمود:
«من بر شما سبقت نمیگیرم!».
هنوز لحظاتی نگذشته بود كه بشیرِ وحی ـ جبرئیل ـ نازل شد و فرمان خدا را به پیغمبر(ص) رساند:
«سَمِّهِ الحَسَن»؛[2]
«او را حسن نام گذار».
پیغمبر(ص) شخصاً برای حسن(علیهالسلام) عقیقه كرد: و «بسم الله» گفت و دعا كرد.[3]
[1]. اشاره به آیه 36 سورة نور.
[2]. صدوق، الامالی، ص197 – 198؛ همو، عللالشرایع، ج1، ص137 – 138؛ همو، معانیالاخبار، ص57؛ بحرانی اصفهانی، عوالم العلوم، ص15 – 19؛ ابوعلم، اهلالبیت (علیهمالسلام) ، ص263 ـ 264.
[3]. کلینی، الکافی، ج6، ص32 ـ 33؛ بحرانی اصفهانی، عوالمالعلوم، ص20؛ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج21، ص435؛ مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص256 ـ 257.