امام حسن(علیهالسلام) عابدترین مردم عصر خود، و زاهدترین و فاضلترین ایشان بود.[1]
هنگامیكه قصد حج میكرد با پای پیاده و چهبسا با پای برهنه عزیمت میفرمود. وقتی وضو میگرفت بدنش به لرزه میافتاد، و رنگش زرد میشد،[2] و در هیچحال، ذكر خدا را ترك نمیكرد. پارسا و بردبار و بافضل بود و از خدا خوف داشت.[3]
روایت شده مردی مناجات و گریه آن حضرت را شنید؛ عرض كرد: آیا از عذاب خدا میترسی درحالیكه وسایل نجات در نزد توست؟ پسر پیغمبری، و از شفاعت او برخوردار هستی و رحمت خدا هم [عامّ است و] به هر چیزی احاطه دارد.
امام(علیهالسلام) فرمود: امّا اینكه من پسر رسول خدا(ص) هستم، خدا میفرماید:
«آنهنگام که در صورِ اِسرافیل دمیده شود، بین آنها قرابتی باقی نماند».
و امّا شفاعت او؛ پس خدا میفرماید:
«چه کسی جز به اجازة خدا شفاعت میکند».
و امّا رحمت خدا كه هرچیز را فرا گرفته است؛ پس خدا میفرماید:
«پس رحمت خویش را بهزودی برای پرهیزکاران قرار میدهیم».
حضرت سپس فرمود:
«پس چگونه میتوان خلاصی یافت، ای برادر عرب»
[1]. صدوق، الامالی، ص244؛ شرفالدین موسوی، صلحالحسن(علیهالسلام) ، ص27.
[2]. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص180؛ بحرانی اصفهانی، عوالمالعلوم، ص130، 132.
[3]. ابوعلم، اهلالبیت (علیهمالسلام) ، ص268.
[4]. مؤمنون، 101.
[5]. بقره، 255.
[6]. اعراف، 156.
[7]. ابوعلم، اهلالبیت (علیهمالسلام) ، ص269.