همه شرایط امامت، در وجود امام(علیهالسلام) جمع بود و تمثال و پیكرة عظمتْ و نمادِ هیبت پیامبر(ص) بود. وقار و هیبت امام(علیهالسلام) ، چشمها را لبریز از محبّت كرده، و بر دلها مسلّط شده بود و به حدّی بود كه معاویه، تحت نفوذ آن هیبت و عظمت قرار داشت و از آن حضرت بیمناك بود.
یكی از نمونههای هیبت و عظمت ایشان و برادرش امام حسین(علیهالسلام) در میان مسلمانان این بود كه با هیچ كاروانی در سفر حجّ بیتالله الحرام، پیاده سفر نمیفرمودند؛ مگر آنكه همگان، برای تعظیم آنان فرود میآمدند و پیاده میشدند و با آنكه پیاده رفتن بر آنان زحمت داشت، كسی سوار نمیشد.
در یكی از سفرها، «سعد بن ابیوقّاص» به درخواست مردم، خدمت امام(علیهالسلام) عرض كرد: یا ابامحمّد! پیاده راه رفتن برای جمعیّت حجّاج، سنگین است. آنان وقتی میبینند شما پیاده راه میروید، خوش نمیدارند سوار باشند. اگر ممكن است به آنان مرحمت فرمایید و سوار شوید.
امام(علیهالسلام) فرمود: ما با خدا عهد كردهایم، پیاده به خانه او برویم. از راه به دور میرویم [تا مردم ما را نبینند و از سوار شدن شرمنده نشوند].[1]
فضایل و مناقب امام(علیهالسلام) بیش از آن است كه بتوان بیان كرد:
هر شرح بینهایت، كز وصفِ یار گوییم |
|
حرفی است از هزاران، كاندر عبارت آید |
|
|
|
فضایل و صفات حمیده، علم و حلم و تقوا و معالی امور آن حضرت در بسیاری از كتب شیعه و اهلسنّت جمعآوری شده است.
صَلَّى اللهُ عَلى جَدِّه وَعَلى أَبیهِ وَاُمِّهِ وَعَلَیْهِ وَعَلى أَخیهِ وَعَلَى الْأَئِمَّةِ التِّسْعَةِ مِنْ ذُرِّیَّةِ الْحُسَیْنِ (علیهمالسلام) سیَّما الإِمامِ الغائِبِ، وَلِیِّ الْعَصْرِ وَنامُوسِ الدَّهْرِ عَجَّلَ اللهُ تَعالى فَرَجَهُ وَسَهَّلَ اللهُ مَخْرَجَهُ وَجَعَلَنا فِداهُ.
[1]. مغربی، شرحالاخبار، ج3، ص111؛ مفید، الارشاد، ج2، ص128 – 129؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص168؛ ابوعلم، اهلالبیت (علیهمالسلام) ، ص297.