1. معاویه باید به كتاب خدا و سنّت پیغمبر(ص) عمل نماید.
2. باید عموم مسلمانان از امنیّت برخوردار باشند و معاویه و دستگاه خلافت او، حقوق همه را محترم شمارند و با كینه و دشمنی با كسی رفتار نكنند.
3. معاویه نباید خود را امیرالمؤمنین بنامد.
4. در نزد معاویه اقامه شهود نشود.
(این دو مادّه اخیر بسیار پرمعنا و باارزش است و نشان میدهد كه خلافت به معاویه واگذار نشده و او نباید خود را خلیفه مسلمین بداند و نباید در امور قضایی دخالت كند).
5. معاویه نباید برای خود ولیعهد معیّن كند، امر خلافت با امام حسن(علیهالسلام) و پس از آن حضرت با امام حسین(علیهالسلام) است.
6. نباید به امیرالمؤمنین(علیهالسلام) ناسزایی گفته شود؛ و جز به نیكی از آن حضرت یاد نشود.
7. باید حقّ هر صاحبحقّی ادا شود.
8. نباید نسبت به حضرت امام حسن(علیهالسلام) و حضرت امام حسین(علیهالسلام) و اهلبیت (علیهمالسلام) در آشكار یا نهان، نقشه سوئی اجرا شود.
9. باید در بین ایتام كسانی كه در جنگ جَمَل و صفّین، به سعادت شهادت در ركاب امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فایز شدند، همهساله یك میلیون درهم از خراج «دارابجرد» (دارابگرد) توزیع شود.
10. شیعیان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) باید امنیّت داشته باشند و كسی به آنها تعرّض نكند.[1]
چنانچه ملاحظه میفرمایید، مقرّرات این عهدنامه باتوجّهبه اوضاع آینده و روش معاویه، تهیّه شده كه بر او تا روز قیامت حجّت باشد و این عنصر خیانت را به دنیا معرّفی كند كه به عهد و قول رسمی خود وفا نكرد.[2]
ضمناً موادّ این عهدنامه معاویه را، غاصب خلافت معرفی نموده و او را از اینکه امیرالمؤمنین و خلیفة پیغمبر(ص) معرفی شود، به امضای خودش خلع ساخت. و درعینحال این عهدنامه، سندی به نفع شیعه و مستمسکی بود که اعمال خلاف معاویه تا حدّی با آن کنترل میشد و زبان اعتراض مردم را به او باز نگه میداشت.