روزی آن حضرت برای عیادت و احوالپرسی اسامة بن زید به منزل او رفت. اسامه ناله میكرد و از غمناکی خود میگفت.
فرمود: «برادر چه غمی داری؟».
عرض كرد: قرضی دارم كه شصت هزار درهم است.
حسین(علیهالسلام) فرمود: «آن بر عهدة من است».
اسامه گفت: میترسم بمیرم و قرضم ادا نشده باشد.
فرمود: «نمیمیری تا من آن را ادا كنم».
ایشان آن قرض را پیش از مرگ او ادا كرد.[1]
[1]. ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج4، ص65؛ محدث نوری، مستدرکالوسائل، ج13، ص436؛ علایلی، سموالمعنی، ص151 – 152. بیهقی در المحاسن والمساوی، ج1،ص64، این حكایت را به نام حضرت امامحسن(علیهالسلام) یاد كرده و در همین صفحه حكایتی از خود این دو برادر بزرگوار روایت كرده كه هریك صدوپنچاه هزار درهم به یك نفر عطا كردند.