سه شنبه: 4/ارد/1403 (الثلاثاء: 14/شوال/1445)

از افتادگی تا عزّت

هرچه معرفت، خداشناسی، توحید، علم و حكمت انسان بیشتر شود، تواضع و فروتنی او زیادتر می‏گردد. تكبّر بشر ناشی از جهل، نادانی، غفلت و خودپسندی است. در آیات كریمه و احادیث از تكبّر به‌شدّت مذمّت، و از تواضع، مدح و ستایش شده است.

حسین‌(علیه‌السلام) در نزد مردم بسیار محترم بود. زمانی كه او و برادرش، حسن مجتبی(علیهما‌السلام) پیاده به حجّ می‏شتافتند تمام رجال و شیوخ صحابه كه همراه آنها بودند به احترامشان از مراكب پایین آمده و پیاده راه می‌پیمودند. احترام حسین‌(علیه‌السلام) در میان مردم نه برای آن بود كه او كاخ مجلّل داشت یا مركَب‌های سواری او گران‌قیمت بودند یا غلامان و سربازانی پیشاپیش یا دنبال مركَب او می‏رفتند یا آنكه مسجد پیغمبر(ص) را برای او خلوت می‏نمودند و راه‌ها را در موقع آمدوشد وی

 

بر مردم می‏بستند، نه! برای هیچ‌یك از اینها نبود. حسین‌(علیه‌السلام) با مردم زندگی می‏كرد و جدایی از آنها را نمی‌پذیرفت. زندگی او مالامال از سادگی بود. همه‌ساله پیاده به حجّ می‏رفت و با مردم نشست و برخاست، و آمدوشد می‌نمود؛ با فقرا معاشرت می‏كرد، در نماز جماعت، حاضر می‏شد، به عیادت بیماران می‏شتافت، در تشییع جنازه‏ها شركت می‏جست و در مسجد جدّش پیغمبر با دوستان و اصحاب می‏نشست. او دعوت فقرا را می‏پذیرفت و آنها را میهمان می‏نمود، خودش برای محتاجان، بینوایان، بیوه‌زنان و یتیمان، نان و غذا می‏برد.

وقتی سپاهیان ستم‌پیشه و سنگدل كوفه بدن مطهّر ایشان را عریان بر خاك افكندند، بر شانة مباركش نشان از برداشتن بار دیدند، از علّت آن جویا شدند، حضرت سجاد‌(علیه‌السلام) فرمود: «اثر انبان‌هایی است كه در مدینه به دوش مبارك بر می‏گرفت و به خانه‏های فقرا، ایتام و بیوه‌زنان می‏برد».[1]

 

 

[1]. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص66؛ مجلسی، بحارالانوار، ج44، ص90.

نويسنده: 
کليد واژه: