چهارشنبه: 5/ارد/1403 (الأربعاء: 15/شوال/1445)

در رزمگاه حسین(علیه‌السلام)

وقتی حسین‌(علیه‌السلام) به قصد كوفه حركت كرد، ابن‌زیاد از شنیدن این خبر، ناراحت و نگران گردید. او بیست‌هزار نفر را برای نبرد با حضرت فرستاد و به آنها امر كرد تا برای یزید از آن حضرت بیعت بگیرند و اگر بیعت نكرد او را بكشند. وقتی به او پیشنهاد بیعت شد، نپذیرفت و به جدّ و پدرش تأسّی نمود و به تحمّل ظلم و زور و ننگ و عار، راضی نگشت؛ شجاعت هاشمیّه را آشكار كرد و بااینكه خود، اهل‌بیت، عزیزان، كسان و اصحابش را محاصره كرده و هدف نیزه و تیر قرار دادند، در جهاد، ثابت‌قدم ماند و با شهامت عالی بدون اضطراب و با قوّت قلب در چنین موقعیّت خطیری پایداری نمود و ندا سر داد:

«یَا أَهْلَ الْكُوفَةِ مَا رَأَیْتُ أَغْدَرَ مِنْكُمْ قُبْحاً لَكُمْ، وَتَعْساً لَكُمْ، اَلْوَیْلُ ثُمَّ الْوَیْلُ. اِسْتَصْرَخْتُمُونَا فَأَتَیْنَاكُمْ،
 
وَأَسْرَعْتُمْ إِلَی بَیْعَتِنَا سُرْعَةَ الذُّبَابِ وَلَمَّا أَتَیْنَاكُمْ تَهَافَتُّمْ تَهَافُتَ الْفَرَاشِ، وَسَلَلْتُمْ عَلَیْنَا سُیُوفَ أَعْدَائِنَا مِنْ غَیْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِیكُمْ، وَلَاذَنْبٍ مِنَّا كَانَ إِلَیْكُمْ اَلَا لَعْنَةُ اللهِ عَلَی الظَّالِمِینَ».
ثُمَّ حَمَلَ عَلَیْهِمْ وَسَیْفُهُ مُصَلَّتٌ فِی یَدِهِ وَهُوَ یُنْشِدُ:

أَنَا ابْنُ عَلِیٍ الْحِبْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ
كَفَانِی بِهَذَا مَفْخَراً حِیـــنَ أَفْخَرُ
؛[1]
 

«ای مردم كوفه! عهدشكن‌تر از شما ندیده‏ام؛ زشتی، هلاكت، نابودی و شقاوت بر شما باد كه به ما استغاثه كردید و ما را به یاری خود خواندید، ما دعوت شما را پذیرفتیم و شما به‌سوی بیعت ما مانند مگس، شتاب گرفتید! اكنون كه به‌سوی شما آمدیم مانند پروانه سبك فرو ریختید، و به‌سوی شر و بدی رو كردید و شمشیرهای دشمنان ما را به روی ما كشیدید بی‌آنكه آنها عدل و دادی در میان شما فاش كنند، و از ما گناهی نسبت به شما صادر شده باشد. آگاه باشید كه لعنت خدا بر ستمكاران است»!

 

پس بر آن مردم غدّار با شمشیرِ از نیام كشیده حمله می‌كرد و می‏فرمود:

«من فرزند علی آن مرد عالم صالح هستم از آل هاشم و در مقام مفاخره، این افتخار برای من بس است».[2]

 

او همواره جهاد می‏كرد تا بسیاری از شجاعان سپاه كوفه را به خاك هلاكت انداخت و در دریای جنگ فرو می‏رفت و از مرگ، اندیشه نمی‏كرد.[3]

ابن‌ابی‌الحدید می‏نویسد: كیست در شجاعت مانند حسین بن علی‌(علیه‌السلام) كه در میدان كربلا گفتند: ما شجاع‌تر از او كسی را ندیدیم؛ درحالی‌كه انبوه مردم بر او حمله‌ور شده، و از برادران، اهل و یاران جدا شده باشد، مانند شیر رزمنده، سواران را درهم می‏شكست و چه گمان می‏بری به مردی كه راضی به پستی نشد، و دست در دست آنها نگذارد تا كشته شد».[4]

 

 

[1]. طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص24؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص110؛ ابن‌طلحه شافعی، مطالب‌السؤول، ص383؛ شبراوی، الاتحاف، ص60 – 61.

[2]. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج45، ص49؛ بحرانی اصفهانی، عوالم‌العلوم، ص291.

بقیة ابیات كه سزاوار‏است هریك از‏ دوستان اهل‌بیت(علیهم‌السلام) آن را‏ حفظ باشند این است:

وَجَدِّی رَسُولُ اللهِ اَكْرَمُ مَنْ مَشَی
وَفَاطِمُ اُمِّی مِنْ سُلَالَةِ أَحْمَد
وَفینَا كِتَابُ اللهِ اُنْزِلَ صَادِقاً
وَنَحْنُ أَمَانُ اللهِ لِلنَّاسِ كُلِّهِمْ
وَنَحْنُ وُلاةُ الْحَوضِ نَسْقِی وُلَاتَنَا
وَشِیعَتُنَا فِی النَّاسِ اَكْرَمُ شِیعَةٍ

 

وَنَحْنُ سِرَاجُ اللهِ فِی الْخَلْقِ نَزْهَرُ
وَعَمِّی یُدْعی ذُوالجَناحَیْنِ جَعْفَرُ
وَفینَا الْهُدَی وَالْوَحیُ بِالْخَیْرِ تَذْكَرُ
نَسِرُّ بِهَذَا فِی الأَنَامِ وَنَجْهَرُ
بِكَأْسِ رَسُولِ اللهِ مَا لَیْسَ یُنْكَرُ
وَمُبْغِضُنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ یُخْسَرُ

 

 

ـ و جدّ من رسول خدا گرامی‌ترین افراد است و ما چراغ‌های خداوندیم كه در میان خلق می‏درخشیم.

ـ فاطمه، مادر من، دختر احمد (رسول خدا) و عموی من جعفر است كه به ذوالجناحین (صاحب دو بال) معروف است.

ـ دربارة ما كتاب خدا به حقیقت نازل شده و هدایت و وحی در خانوادة ما به‌خوبی ‏یاد می‏شود.

ـ و ماییم امان خداوند برای همه مردم و این مطلب را پنهان و آشكارا در بین مردم بازگو می‏كنیم.

ـ ماییم اختیارداران حوض كوثر كه دوستان خود را سیراب می‏كنیم با جام رسول خدا، این مطلب جای انكار نیست.

ـ شیعیان ما در بین مردم گرامی‏ترین پیروان هستند و دشمنان ما روز قیامت، زیان خواهند دید.

[3]. شبراوی، الاتحاف، ص61.

[4]. ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه ج15، ص247.

نويسنده: 
کليد واژه: