جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

فصل دوم: روزه ندای الهی

روزه ندای الهی

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ﴾[1]

مردان و زنان با ایمان! سخن خدا را گوش دهید. شما و فقط شما در این آیات، مشرّف به خطاب خدای جهان شده‎اید! خدا شما را می‎خواند؛ شما را ندا می‎كند.

از حضرت امام جعفر صادق(علیه‌السلام)‎ روایت است كه فرمود:

«لَذَّةُ مَا فِی النِّدَاءِ أَزَالَ تَعَبَ الْعِبَادَةِ وَالْعَنَاءِ»؛[2]

«این لذّت و احساس افتخار كه خدا مؤمنان را ندا كرده و خوانده، زحمت و رنج عبادت را از بین برده است».

ندا

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... ﴾

ای مؤمنان! ای مسلمانان! ای مرد و زنی كه به خدا و پیغمبرش ایمان آورده‎اید!

ای گروندگان!

مخاطب شما هستید؛ خدا با شماست. به‌هوش باشید!

 

خدا شما را ندا كرده است!

شما باید به ‌ندای خدا پاسخ بدهید!

شمایید كه دعوت او را اجابت می‎كنید!

شمایید كه فرمان خدا و حلال، حرام، واجب و هر حكم و دستور اسلام را پذیرفته‎اید!

شمایید كه خدا را ولیّ تمام امور و صاحب‌اختیار مطلق و نازل‌كنندة شرایع و جاعل احكام می‎دانید؛ و برای او در جعل احكام و امرونهی و تحریم و تحلیل، و وضع نظامات و انشای قوانین، شریك و انبازی نمی‎شناسید!

شمایید كه به حكم ایمان و عقیده، فقط ملتزم به احكام اسلام و تعالیم قرآن می‎باشید؛ و التزام به هر برنامه و روش و هر نظام و قانون و هر ترتیبی را كه غیر از احكام خدا و بیرون از حدود تعالیم قرآن باشد، باطل و انحراف و گناه می‎دانید!

به شما كه اسلام را عقیده و كیش و برنامة زندگی، حكومت و ملّیت، قانون اجتماع، صلح و جنگ و همه چیز خود می‎دانید و بیرون از حصار و صدای اسلام، به هیچ صدایی پاسخ نمی‎دهید، و به هیچ دعوت دیگر نگرویده‎اید!

به شما كه از بركت ایمان به خدا، آزادی واقعی یافته و در جامعة انسان‎های آزاد ـ ‎كه غیر از خدا صاحب‌اختیار و معبودی ندارند‎ ـ وارد شده‎اید!

به شما انسان‎ها كه شیرینی آزادی اسلام را چشیده و از بند رقیّت و

 

اسارت حكّام و صاحب‌اختیاران دروغین، رها شده و از ذلّت استعباد اولیای ادیان باطله و حكومت‎های مستبده و قوانین موضوعة اندیشه‎های علیل و مغزهای ناتوان نجات یافته و به عزّت پرستش خدای یگانه و تعبّد به احكام و التزام به قوانین و فرامین او گرامی و سرافراز شده‎اید!

خداوند به شما خطاب فرموده است که:

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیَامُ﴾[3]

اكنون الطاف خدای مهربان را بنگرید.

خدایی كه ما و تمام افراد بشر و سایر موجودات كوچك و بزرگ عالم را آفریده است. خدایی كه این‌همه نعمت در درون و بیرون وجود ما به ما بخشیده است.

دست تربیت تكوینی و تشریعی خداوند متعال به‌سوی همه دراز شده، تا همگان از نقص به‌سوی كمال ترقّی كنند؛ و مؤمنان و بندگان خاص و خالص خود را در ادای تكالیف و اطاعت و روزه‎داری و ریاضت و تربیتی كه از آن منظور است، آماده ساخته و به فرمان‌بری تشویق فرموده، تا با نشاط و معرفت و بینش هرچه بیشتر، فرمان او را پذیرفته و محرومیّت از لذایذ حیوانی، خورد و خوراك و نگاهداری

 

این رژیم الهی بر آنان دشوار نگردد. در آیات 183، 184 و 185 دوّمین سوره قرآن مجید، به نوزده خطاب و در آیه 187 به بیست خطاب، دراین‌باره مخاطب و مشرّف فرموده است؛ در این آیات عنایات و الطافی به‌كار برده است كه هم دلیل اعجاز بلاغت و هم گواه كمال عنایت به جنبه‎های نفسی، روانی و نكات تربیتی است.

تعابیر موجود در این آیات نشانگر آن است كه احكام اسلام تنها یك‌سری قوانین خشك و بی‎روح و برنامه‎هایی برای حفظ و انتظام روابط اجتماعی و سیاسی افراد با حكومت نیست؛ كه غیر از قدرت سرنیزه و ارعاب و بیم از كیفر و مجازات، تضمین اجرایی دیگری نداشته باشد.

اسلام اطاعت و تمكین و احترام در مقابل قانون را باتوجّه‌به تمام مصالح و نواحی باطن و ظاهر وجود انسان، در خود او ایجاد می‎نماید؛ و پیش از هر چیز از او می‎خواهد به خدایی كه شارع احكام و قوانین، و پیامبری كه آورنده آنهاست، از صمیم جان گرویده و ایمان آورد.

در احكام اسلام به جنبه‎های عقیده و ایمان، عقل و ضمیر، عواطف و احساسات، مصلحت و خیر، راحتی و آسایش و به توان روحی و جسمی بشر توجّه شده است تا همه، به اجرای آن علاقه‎مند و تخلّف از آن را تخلّف از عقیده و ایمان، هدایت و حكومت، عقل و ندای وجدان، و تخلّف از خیر و مصلحت بدانند.

 

اسلام پایه اجرای قوانین را بر قلب و ایمان بشر گذاشته است؛ چرا كه بخش عمده‎ای از احكام و برنامه‎های اسلامی را نمی‎توان با اعِمال زور و قدرت انتظامی به مرحله اجرا گذارد؛ زیرا با اتّكای به قدرت و سلاح مادّی، كنترل بشر به‌طوری‌ كه همواره در راه راست قدم بردارد و از روش صواب منحرف نگردد، امكان‎پذیر نبوده و آنچه با قدرت مادّی و نظامی، قابل اجراست از حدود حفظ ظواهر، تجاوز نكرده و در نهایت، زور و قدرت نمی‎تواند عامل اساسی و پایه منحصربه‌فرد یك اجتماع منظّم، مرتّب و قانونی باشد.

بااین‌وجود، اسلام از این موضوع هم چشم نپوشیده و در مورد لزوم وجود قدرت برای پیشبرد اصلاحات و اجرای احكام، غافل نگشته و برای حفظ امنیّت و عدالت اجتماعی، احقاق حقوق و دفع تجاوز و بیدادگری، كیفر و مجازات را پیش‌بینی نموده و اجرای آن را وظیفة صالح‎ترین و قوی‎ترین قوة اجرائیه و دفاعیه قرار داده است.

یكی از بهترین نشانه‎ها و شواهد استحكام و كمال صحّت برنامه‎ها و روش تربیتی اسلام برای متعهّدكردن جامعه، احترام به قوانین و احكام در اوضاع جوامع كنونی عالم اسلام است.

بااینكه تبلیغات گمراه‌كننده و عوامل انحراف و تضعیف ایمان و موانع رشد افكار اسلامی بی‎شمار شده و تقریباً در همه جوامع

 

اسلامی، مسلمانان در ترك عمل به احكام دین، آزاد و غیرمسئول هستند، امّا اكثریّت آنان هنوز هم با وجود فشارهایی كه برای ترك سنن دینی بر آنان وارد می‎شود، بسیاری از احكام و شعائر را حفظ كرده و به آن ملتزم هستند. از باب مثال:

بیشتر مسلمانان نماز خوانده و روزه می‎گیرند؛ حج به‌جا می‎آورند؛ عقود و معاملات خود را محترم می‎شمارند؛ سلام می‎كنند؛ به نماز جماعت حاضر می‎شوند؛ زكات و سایر وجوه شرعیّه را می‎پردازند؛ در سال، مبالغ بسیاری به مصرف خیرات و احسان و بنای مساجد، مدارس، و بیمارستان‎ها و درمانگاه‎ها، كتابخانه و ... می‎رسانند؛ شراب نمی‎نوشند؛[4] زنا نمی‎كنند؛ ربا نخورده و قمار نمی‎كنند، دزدی نكرده و مرتكب ظلم و تجاوز نمی‎شوند؛ مال كسی را غصب نمی‎كنند؛ حقّ دیگری را ضایع نمی‎سازند؛ كم‌فروشی و تقلّب نمی‎كنند؛ دروغ نمی‎گویند؛ تهمت نمی‎زنند؛ در برابر همنوعان خود به تملّق و چاپلوسی نمی‎پردازند و از راه تقوا و پارسایی و پاك‌دامنی بیرون نمی‎روند.

 

علّت این التزام و تمكین به قانون و اطاعت احكام، روش قانون‌گذاری اسلام است؛ چرا كه از مبدأ وحی صادر شده و تمام جوانب و نواحی در آن رعایت شده و از ایمان و عقیده و فطرت، عقل و منطق و احساسات و عواطف صحیح بشر در ایجاد حسّ و گرایش به احترام و تقدیس قوانین و احكام، استفاده شده است.

امّا نكات، دقایق، لطایف و تعبیرات بلاغت‎آمیز آیات شریفه:

1. خطاب ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا﴾، توجّه به ایمان و عقیده، عمل به مقتضای ایمان به خدا و پیامبر‌‌(ص) و یادآوری شرافت مؤمن است كه به‌ مناسبت مقام ایمان، شایسته خطاب خاصّ الهی شده است.

ایمان به خدای یگانه، شخص را برای اطاعت احكام آماده‎تر ساخته، مصالح و مفاسد واقعی امور و خیر و صلاح بندگان را نمایان و روح مؤمن را سرشار از عزّت نفس و بزرگواری و شرافت كرده، و او را از نزدیك‌شدن به كارهای زشت و سرپیچی از فرمان خدا باز می‎دارد.

بنده مؤمن و خداشناس، قانون خدا را محترم می‎شمارد و بیش از هر قانون و قاعده‎ای، قانون خداوند نزد او مورد احترام است.

احكام و قوانینی كه ساخته فكر بشری است، جایگزین احكام خدا نمی‎شود و علم، تبلیغات و قدرت حكومت نمی‎تواند این احترام و اعتبار را به او ببخشد.

 

به‌عنوان‌مثال، قواعد بین‌المللی یا منشور سازمان ملل و نظایر آن، ازجمله قوانینی است كه تا حدّی حكومت‎ها و برخی از سران ملل تظاهر به احترام آن داشته و خود را طرف‌دار آن معرفی می‎كنند؛ امّا آیا حقیقتاً نیز این‌گونه است؟ یا این احترام به ‌جهت ناچاری‎های سیاسی و در حدود حفظ منافع و مصالح شخصی یا مملكتی است؟! و اگر این منافع در بین نباشد و یا در خطر افتد به‌خاطر نفس این اصول كسی به آن احترام و اعتنا خواهد كرد؟! آیا همان كسانی‌كه در مجامع بین‌المللی عضویّت دارند و یا همان‎ها كه خود را مؤسّس این سازمان‎ها می‎دانند، هنگامی كه منافع‎شان اقتضا كند، این اصول را پایمال نمی‎نمایند؟!

شاید تاكنون دیده و یا شنیده نشده است كه در مواقع خطیر و حسّاس حق و عدالت از سوی آن مجامع رعایت شده و به ندای وجدان پاسخ داده شود!

فقط ایمان به خداست كه حقّ و قانون را به‌خودی‌خود در نظر شخص مقدّس می‎سازد و از او می‎خواهد تا همه‌جا جانب حق را بگیرد و به او می‎گوید:

﴿وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَنْ لَا تَعْدِلُوا اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى﴾[5]

 

و یا:

﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلّٰهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ﴾[6]

هركجا عامل ایمان وجود یافت، متن قانون اجرا می‎شود. افراد مؤمن در برابر قانون خدا حتّی به فلسفه و فایده و حكمت آن نیز توجّه نداشته و فقط ایمان وسیع و محكمشان، آنان را مقیّد و ملتزم به آداب دینی می‎نماید؛ درحالی‌كه از بیشتر مصالح و فلسفه احكام اطّلاع ندارند.

ازجمله مثال‎ها برای این موضوع، همین دستور روزه است. یقیناً روزه فواید صحّی و جسمی دارد و در روایات هم به آن اشاره شده است: «صُومُوا تَصِحُّوا».[7]

پزشكان حاذق و مشهور دنیا نیز فواید بهداشتی و درمانی روزه را تصدیق كرده‎اند.[8] راه علاج برخی بیماری‎ها تقریباً منحصر به امساك از غذاست؛ و افراط در تغذیه، سبب ایجاد بسیاری از بیماری‎ها می‎گردد. بسا بیماری‎هایی كه روزه درمان آن است و بسا بیمارانی كه با برنامه روزه‌داری درمان یافته‎اند.

 

روزه، ازنظر اقتصادی نیز دارای فواید بوده و ازاین‌جهت روزه را با مصلحت شناخته‎اند.

امّا با تمام این فوایدی كه روزه دارد و بیشتر ما از آن آگاه می‎باشیم، آیا در سال چند نفر برای این فواید و منافع بهداشتی، جسمی و... بدون نظر به اطاعت خدا حاضرند روزه بگیرند، و طیّ یك ماه، روزانه خوردنی‎ها و آشامیدنی‎ها و لذایذ جنسی را ترك كنند؟ و یا اگر این برنامة روزه، از جانب پزشكان بزرگ پیشنهاد می‎گردید، چند نفر همه‌ساله به آن عمل می‎كردند؟!

بی‎شك، كمتر افرادی حاضر می‎شدند به این پیشنهاد عمل نمایند و آمار عاملان به این پیشنهاد در برابر آمار كسانی كه ماه رمضان را فقط برای اینكه روزه یك وظیفه شرعی و سبب تقرّب به خدا و كسب ثواب است، روزه می‎گیرند بسی ناچیز جلوه می‎كرد!

امّا مسلمانان اعم از مكلّف و غیرمكلّف، معذور و غیرمعذور و حتّی اطفال غیربالغ فقط برای اطاعت خدا در سخت‎ترین شرایط آب‌وهوایی روزه می‎گیرند و نزدیك به چهارده قرن است كه آداب و برنامه‎های ماه رمضان، زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان را در این ماه تحت‌تأثیر قرار داده و متّحدالشكل می‎سازد؛ و این نمونه‎ای از تأثیر عامل ایمان در افراد است.

از اینجا درمی‎یابیم كه افتتاح آیه به خطاب: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا...﴾،[9] تا چه حد اعجازآمیز بوده و چه حقایق و معانی بلندی در آن مندرج است.

 

قرآن، مؤمنان را ندا می‎دهد و فرمان تشریع روزه را ابلاغ می‎كند و مؤمنان ـ ‎كه گوش به فرمان خدایشان سپرده‎اند‎ ـ به‌محض صدور امر الهی برای اطاعت، بدون هیچ درنگ و تردیدی اقدام كرده و روزه می‎گیرند و به‌مجرّد رؤیت هلال ماه، خویش را با یك جهش معنوی از قید عاداتی كه داشته‎اند، آزاد می‎سازند.

2. جمله: ﴿كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾،[10] بیان این است كه روزه تكلیفی تازه و بی‎سابقه جهت پرهیز از خوردنی‎ها، نوشیدنی‎ها، التذاذ جنسی و سایر مفطرات نیست؛ بلكه در ادیان و شرایع گذشته نیز فرض و واجب بوده است.

این بیان، كه حاكی از دل‌جویی خاصّ ربوبی است، احساس زحمت و رنجی را كه در ترك مفطرات است كم می‎كند و از جنبه روانی، روزه‌دار را نیرومند و باشكیب می‎سازد.

3. جمله: ﴿أَیَّاماً مَعْدُودَاتٍ﴾[11] نیز، یك لطف و عنایت دیگر است و دل‎جویی از بنده است تا روزه‎دار، با معرفت زحمت روزه را بزرگ و زمان آن را دیرسپر نشمارد.

4. جمله: ﴿...لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[12] اشاره است به فواید بزرگِ

 

ریاضتی، تربیتی، روحانی و معنوی روزه و تأثیر آن در تهذیب اخلاق و حصول ملكه پرهیزكاری و تقوا و تسلّط بر غرایز و قوای نیرومند حیوانی كه از این لحاظ آنچه از روزه به روزه‎دار می‎رسد، دارای فواید و بركاتی است كه شرح اهمیّت و عظمت آن ممكن نیست و شخص سالك و فردی كه در مقام اصلاح باطن و تصفیه و تزكیه نفس و ریاضت‌دادن آن به تقوا و پارسایی است، حتماً باید ماه رمضان را روزه بدارد.

به جرئت می‎توان گفت: آن‌گونه كه درك ثواب و كسب اخلاق حمیده و صفات ملكوتی، تملّك نفس و مجاهده با هوا، تحصیل قوّت اراده و تقرّب به درگاه قادر متعال در این ماه برای همگان میسّر است، در هیچ زمان دیگر چنین فرصتی فراهم نیست.[13]

5. جمله: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ...‌﴾،[14] بیان فضیلت و بركت ماه مباركی است كه در آن روزه واجب شده است. این ماه به‌علّت نزول قرآن مجید، مبدأ بزرگ‎ترین تحوّلات تاریخ زندگی انسان و آغاز عالی‎ترین نهضت‎های دینی و اجتماعی و سرفصل حیات نوین علمی و اخلاقی است. قرآن ـ كه هادی و راهنمای عموم انسان‎ها بوده و آخرینِ تعلیمات آسمانی و برنامه‎های سعادت جاودانی را داراست ـ در این ماه نازل گردیده؛ ازاین‌رو، این ماه بر تمام ماه‎های سال، فضیلت دارد.

 

روزهایش از همة روزها با ارج‎تر و شب‎هایش از همه شب‎ها گرامی‎تر است. این ماه، یادبود نزول قرآن و سالگرد تاریخ مجد و شرف انسان و اعلام حقوق واقعی و آزادی حقیقی بشر است.[15]

6. جمله: ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمْ...‌﴾[16] تا جمله ﴿... وَلَا یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾،[17] دلالت می‎كند كه در تعالیم اسلام یسر، آسانی و سهولت، مراعات شده و دشواری، سخت‌گیری و تحمیل بر فطرت و خواسته‎های واقعی بشر در آن وجود ندارد.

چنانچه در مباحث آتی، توضیح خواهیم داد، خداوند پیغمبر عالی‌مقام اسلام‌(ص) را بر شریعتی سهل و آسان برانگیخته است؛ كه فرمود:

«مَا بُعِثْتُ بِالرُّهْبَانیَّةِ الشَّاقَّةِ وَلَكِنْ بِالْحَنَفِیَّةِ السَّمْحَةِ».[18]

7. نكتة دیگر كه از آیات شریفه با نظر به عمومیّت خطابات و توجّه كلّی به همه آنها استفاده می‎شود، «مساوات همه در تكلیف» است. هركس صاحب هر مقام و هر درجه و هر شغل باشد، باید روزه بگیرد و از فواید تربیتی، دنیوی و اخروی آن بهره‎مند شود، و

 

همه‌ساله در این مدرسة كمال، ریاضت دیده و تربیت گردد و قوای عقلانی و انسانی خود را نیرومند ساخته و بر قوای شیطانی و حیوانی مسلّط شود، و دریابد كه انسان، فقط این جسم ظاهر و گوشت و استخوان نیست و قدرت انسان، فقط نیرومندی جسم و شكست حریف زورمند نمی‎باشد.

قدرت واقعی انسان، تسلّط بر نفس، شهوت، غضب و پایداری در برابر مشكلات و صبر و شكیبایی است:

 

مردی گمان مبر كه به پنجه است و زور كتف
 

 

 

با نفس اگر برآیی، دانم که شاطری
 

با شیرمردیت، سگ ابلیس صید كرد
 

 

 

ای بیهنر بمیر كه از گربه كمتری
 

هشدار تا نیفكندت پیروی نفس
 

 

 

در ورطهای كه سود ندارد شناوری
 

مردان به سعی و رنج به ‌جایی رسیدهاند
 

 

 

تو بی‌هنر كجا رسی از نَفْس‌پروری!
 

     
 

پرخوری و تن‌پروری آفات و خطرات زیادی را در پی داشته و سبب تیرگی روح، تاریكی دل و كوری بصیرت است.

اندرون از طعام خالی دار                تا در آن نور معرفت بینی!

 

گر تربیت جسم ـ ‎كه در عصر ما به آن اهمیّت فراوان می‎دهند‎ ـ مقدمة تربیت روح و پرورش افكار و اخلاق سالم نباشد، هیچ سودی نخواهد داشت.

در هر چیزی باید اعتدال رعایت گردد؛ تربیت بدن نیز باید در حدّ اعتدال باشد و همه به آن توجّه كرده و ضعف و ناتوانی را از جسم و روح خود دور سازند؛ نه آنكه تربیت بدنی هم به‌عنوان یك فن از فنون و پیشه و شغل مطرح گردیده و افراد را از توجّه به روح و وظایفی كه در اجتماع دارند باز بدارد!

اسلام دین خدا و دین عقل و منطق است. ازاین‌رو، در مواردی كه تربیت و تعلیم سربازان و افسران مجاهدِ مدافع از دارالاسلام و وطن مسلمانان و نگهبانان امنیّت و انتظامات به اجرای مسابقات بدنی ـ جسمی وابسته باشد و همچنین در مواردی كه سبب تقویت قوای علمی و صنعتی گردد، برپایی آن و اعطای جایزه در آن را صحیح دانسته است.

به‌هرحال مكتب «صوم»، كلاس خودسازی و نردبان عروجی است كه همة مسلمانان باید از آن بهره برند.

هم‌اكنون ای مسلمانان و مؤمنان! به استقبال ماه مبارك رمضان بشتابید و از رحمت‎های واسعه خداوند متعال استفاده برید.

 

بكوشید تا مراسم روزه‎داری این ماه را ـ ‎كه از شعائر بزرگ اسلام و نمایش وفاداری و استقامت و مساوات و التزام جامعة ما به احكام دین است‎ ـ با احترام و ادب هرچه بهتر انجام دهید.

بدبخت آن كسی است كه بدون عذر شرعی، از سعادت روزه و بركات آن محروم گردد و گستاخ، آن شكم‎پرستی است كه بدون عذر شرعی، روزه این ماه را افطار كند؛ یا با داشتن عذر، آشكارا روزه را بخورد و حكم خدای جهان را خوار شمارد و به عقاید و احساسات صدها میلیون مسلمان نقض ادب و احترام كرده و حرمت این ماه شریف را رعایت ننماید.

بدا به ‌حال كسی‌كه ماه رمضان را به گناه و معصیت سر برد و از آمرزش خدا محروم گردد. بكوشید تا علاوه ‌بر مراسم و آداب ظاهری روزه و خودداری از خوردن و نوشیدن و ترك سایر مفطرات اندام و اعضا، خود را نیز به پرهیز از گناهان عادت داده و فكر و اندیشه خود را نیز از افكار پلید و اندیشه‎های ناپاك و شیطانی، پاك و منزّه سازید.

بكوشید تا كار و رفتاری را كه با آثار، فواید و مقاصد معنوی، تربیتی، جسمی و... روزه سازش ندارد، انجام ندهید.

از غیبت‌كردن بپرهیزید؛ دشنام ندهید؛ بدخویی ننمایید؛ سخنان تند و درشت نگویید؛ كم‌حوصله و بی‌شكیب نباشید؛ به ‌دنبال بی‌عفتی نروید؛ از چشم‌چرانی و نگاه به نامحرم بپرهیزید؛ با دست و زبان،

 

مردم را نیازارید؛ حرام نخورید؛ مفاخره نكنید؛ به هم بزرگی نفروشید؛ به زیردستان ترحّم كنید؛ به سالخوردگان احترام نمایید؛ صله رحم به‌جای آورید؛ از فقرا و بی‎نوایان دستگیری كنید؛ از بیماران عیادت و پرستاری نمایید و حیا و آزرم پیشه سازید.

در مجالس دینی ـ اسلامی و نماز جماعت متواضعانه شركت كنید و از صفوف نماز جماعت، وحدت و شوكت مسلمانان و بی‌امتیازی و بی‎قدری اعتبارات و مقامات دنیوی را تماشا كنید.

ادعیّه‎ای را كه در این ماه در اوقات مختلف: سحر، شب و روز وارد شده بخوانید و نكوتر آنكه در مضامین و معانی آموزنده آن تأمّل فرمایید.

در حالات، اخلاق و روش و رفتاری كه دارید، مطالعه و رسیدگی نمایید. مبادا كار و پیشه شما حرام باشد. به‌دقّت نهانی‎ها و پنهانی‎های روح و ضمیر خود را بازرسی كنید؛ سعی در جبران گذشته را نموده تا پاك و منزّه از ماه بیرون شوید.

در این ماه از مرگ و عاقبت این جهان و زندگی مادّی و عوالم بعد از مرگ و قیامت و حشر و نشر و سؤال و حساب، بسیار یاد كنید، و برای مواقفی كه در پیش داریم گریه كنید و این جملات دعای ابی‎حمزه را زمزمه كنید:

«أَبْكِی لِخُرُوجِ نَفْسِی، أَبْكِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی، أَبْكِی لِضَیْقِ لَحَدِی، أَبْكِی لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَنَكِیرٍ إِیَّایَ،

 

أَبْكِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلاً حَامِلاً ثِقْلِی عَلَی ظَهْرِی...».[19]

و سپس، توبه نمایید و به‌سوی خدا بازگشت كنید.

مبادا از رحمت خدا مأیوس و ناامید شوید:

«إِلَهِی حَقِّقْ رَجَائِی، وَآمِنْ خَوْفِی، فَإِنَّ كَثْرَةَ ذُنُوبِی لَا أَرْجُو فِیهَا إِلَّا عَفْوَكَ...».[20]

هركه هستی و هر حال كه داشته باشی و به هر شكل كه تاكنون زندگی كرده‎ای اصلاح كار تو آسان است و آلودگی‎های تو با آب توبه و استغفار و گریه در حال مناجات و دعا شسته شده و تو پاك و بی‎آلایش می‎گردی.

پس، طلب رحمت كن و بگو:

«إِلَهِی ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتِی، وَكَلَّ عَنْ جَوَابِكَ لِسَانِی، وَطَاشَ عِنْدَ سُؤَالِكَ إِیَّایَ لُبِّی، فَیَا عَظِیمُ رَجَائِی لَا تُخَیِّبْنِی إِذَا اشْتَدَّتْ إِلَیْكَ فَاقَتِی».[21]

 

بیا كه توشة این راه، ناله و آه است
اگر
چه غرق گناهی، از او مشو نومید

 

بنال بر در او كو به ناله آگاه است
بیا
بیا كه هنوزت به‌سوی او راه است

 

آری، فقط ‎با ‎یك جهش ‎از ‎عالم ‎تاریك شهوات و ‎هوا‎پرستی، دنیاطلبی، بی‎رحمی، ستمگری و... به عالم سراسر نور و روشنایی، فضیلت و شرافت، پارسایی و بندگی خدا پرواز كن و هرآنچه در پی هوای نفس رفته و گناه كردی، و خدای یگانه را معصیت نموده‎ای؛ هرچه به شهوت‎رانی‎های نامشروع آلوده شده‎ای، هرچه از جاده عفاف و پاك‎دامنی بیرون رفته‎ای، هرچه تملّق و مدح بیجا نموده‎ای، هرچه گردنكشانه و متكبّرانه بر روی زمین راه رفتی و به بندگان خدا و زیردستان، ظلم و ستم كرده‎ای، همه را واگذار و به درگاه الهی اشك ندامت بریز، و برای سفر آخرت توشه‎ای برگیر:

«إِلَهِی وَسَیِّدِی وَعِزَّتِكَ وَجَلَالِكَ لَئِنْ طَالَبتَنِی بِذُنُوبِی لَاُطَالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ، وَلَئِنْ طَالَبْتَنِی بِلُؤْمِی لَاُطَالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ».[22]

نزد خداوند توّاب، پشیمانی عرضه دار و عفو و آمرزش از او بخواه و بگو:

«یَا قَابِلَ التَّوْبِ، یَا عَظِیمَ الْـمَنِّ یَا قَدِیمَ الْإِحْسَانِ أَیْنَ سَتْرُكَ الْجَمِیلُ أَیْنَ عَفْوُكَ الْجَلِیلُ؟

 

أَیْنَ فَرَجُكَ الْقَرِیبُ؟ أَیْنَ غِیَاثُكَ السَّرِیعُ؟، أَیْنَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ».[23]

همواره بندة خدا باش تا آزاد باشی؛ و از نفس امّاره بگریز تا بزرگی یابی.

از گناه بپرهیز و به‌سوی خدای آمرزندة پوزش‌پذیر قدم بردار. حیف است كه عمر و وقت و نعمت‎هایی را كه خدای سبحان عطا فرموده، بیهوده تلف نمایی! بیا و طعم بهرة روحانی و لذّت بندگی و پرستش خدا و تسلّط بر نفس را تجربه كن!

بر سر این سفرة گسترده ضیافت الهی در این ماه بنشین و از موائِد آن تناول كن. و خود را در معرض نسیم رحمت الهی قرار ده.

به‌جای نغمات موسیقی و اصوات طرب‌انگیز، به نوای زیبای تلاوت قرآن و مناجات با خدا و دعا، گوش خود را آشنا ساز و در یك عبارت، برادر و خواهر عزیز! در اندیشه فردا و پایان كار خویش باش.

«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوّاً فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ».[24]

 


[1]. بقره، 183. «ای كسانی كه ایمان آورده‎اید، روزه بر شما مقرّر شده است».

[2]. ثعلبی، تفسیر، ج2، ص61؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج2، ص6.

[3]. بقره، 183. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، روزه بر شما مقرر شده است».

[4]. حكومت آمریكا در مدّت چهارده سال شدیدترین مبارزات را بر ضدّ میگساری انجام داد و بیش از شصت میلیون دلار صرف تبلیغات نموده، و ده میلیون صفحه مطبوعاتی در زیان شراب انتشار داد، و دویست‌و‌پنجاه میلیون دلار برای اجرای قانون منع مسكرات صرف كرد؛ و سه هزار نفر را اعدام و 532335 نفر را زندانی و شانزده میلیون جریمه گرفت؛ و بیش از چهارصد میلیون اموال را مصادره كرد؛ ولی تمام این تدابیر حكومت شكست خورد و نتوانست از میگساری جلوگیری كند. چرا كه تنها منع قانونی و حكومتی نمی‎تواند هواوهوس و طغیان شهوات و غرایز بشر را فرو نشاند؛ درحالی‎كه چون تعالیم اسلام بر اساس محكم ایمان به خدا قرار دارد، چهارده قرن است با كمال آسانی و بدون دردسر و خسارت، این موضوع را حل كرده است. (نقل از كتاب: ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین، ص80).

[5]. مائده، 8. «البتّه نباید دشمنی گروهی، شما را بر آن وادارد كه عدالت نكنید. عدالت كنید كه آن به تقوا نزدیك‌تر است».

[6]. نساء، 135. «ای كسانی كه ایمان آورده‎اید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هرچند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد».

[7]. قطب راوندی، الدعوات، ص76؛ ابن ابی‌جمهور احسائی، عوالی‌اللئالی، ج1، ص268؛ محدث نوری، مستدرك‌الوسائل، ج7، ص502. «روزه بگیرید تا سالم بمانید».

[8]. برای آگاهی از فواید جسمی و بهداشتی روزه، ر.ك: اهمیّت روزه از نظر علم روز، دكتر صبور اردوبادی و كتب دیگر.

[9]. بقره، 183.

[10]. بقره، 183.

[11]. بقره، 184.

[12]. بقره، 183.

[13]. راجع به جمله شریفه ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾، ر.ك: فصول آتی.

[14]. بقره، 185.

[15]. راجع به جمله شریفه ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ‌﴾، ر.ك: فصول آتی.

[16]. بقره، 185.

[17]. بقره، 185.

[18]. طریحی، مجمع‌البحرین، ج2، ص 374 (لغت سمح). «مبعوث نشدم به گوشه‌گیری و ریاضت‌های سخت، بلکه مبعوث شدم به دینی خالص و آسان».

[19]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص591؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص167 ـ 168؛ کفعمی، المصباح، ص596. «برای بیرون‌رفتن جانم می‎گریم؛ برای تاریكی قبرم می‎گریم؛ برای تنگی لَحَدم می‎گریم؛ برای سؤال منكر و نكیر از من، می‎گریم؛ برای بیرون شدنم از قبر، برهنه و خوار با بار سنگین گناه بر دوشم می‎گریم».

[20]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص593؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص170؛ کفعمی، المصباح، ص598. «خدایا! امیدم را محقّق ساز، و بیم مرا ایمن گردان؛ در مورد گناهان زیادم جز عفو تو امیدی ندارم».

[21]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص592؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص169؛ کفعمی، المصباح، ص597. «معبود من! آنگاه كه برهانم واماند و قطع شود و زبانم از جوابت كُند گردد، و در هنگام پرسش تو عقلم برود بر من رحم كن. پس ای بزرگ امیدم را آنگاه كه نیازم به تو شدید شود به یأس برنگردان».

[22]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص596. «خدای من! آقای من! به عزّت و جلالت سوگند اگر مرا به گناهانم بازخواست كنی، البتّه من عفو تو را خواستار می‎شوم، و اگر مرا، سرزنش نمایی، من کرامت تو را می‌طلبم».

[23]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص585؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص160؛ کفعمی، المصباح، ص591. «ای پذیرندة توبه! ای بزرگ نعمت، ای قدیم الإحسان! پرده‌پوشی زیبای تو كجاست؟! گذشت باجلالَت تو كجاست؟! گشایش نزدیك تو كجاست؟ فریادرسی شتابان تو كجاست؟ رحمت باوسعت تو كجاست؟».

[24]. قصص، 83. «آن سرای آخرت را برای كسانی قرار می‎دهیم كه در زمین خواستار برتری و فساد نیستند، و فرجام ]خوش[ از آنِ پرهیزكاران است».

 

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: