فصل دوم: روزه ندای الهی
مردان و زنان با ايمان! سخن خدا را گوش دهيد. شما و فقط شما در اين آيات، مشرّف به خطاب خداي جهان شدهايد! خدا شما را ميخواند؛ شما را ندا ميكند.
از حضرت امام جعفر صادق(علیهالسلام) روايت است كه فرمود:
«اين لذّت و احساس افتخار كه خدا مؤمنان را ندا كرده و خوانده، زحمت و رنج عبادت را از بین برده است».
اي مؤمنان! اي مسلمانان! اي مرد و زني كه به خدا و پيغمبرش ايمان آوردهايد!
اي گروندگان!
مخاطب شما هستيد؛ خدا با شماست. بههوش باشيد!
خدا شما را ندا كرده است!
شما بايد به نداي خدا پاسخ بدهيد!
شماييد كه دعوت او را اجابت ميكنيد!
شماييد كه فرمان خدا و حلال، حرام، واجب و هر حكم و دستور اسلام را پذيرفتهايد!
شماييد كه خدا را وليّ تمام امور و صاحباختيار مطلق و نازلكنندة شرايع و جاعل احكام ميدانيد؛ و براي او در جعل احكام و امرونهي و تحريم و تحليل، و وضع نظامات و انشاي قوانين، شريك و انبازي نميشناسيد!
شماييد كه به حكم ايمان و عقيده، فقط ملتزم به احكام اسلام و تعاليم قرآن ميباشيد؛ و التزام به هر برنامه و روش و هر نظام و قانون و هر ترتيبي را كه غير از احكام خدا و بيرون از حدود تعاليم قرآن باشد، باطل و انحراف و گناه ميدانيد!
به شما كه اسلام را عقيده و كيش و برنامة زندگي، حكومت و ملّيت، قانون اجتماع، صلح و جنگ و همه چيز خود ميدانيد و بيرون از حصار و صداي اسلام، به هيچ صدايي پاسخ نميدهيد، و به هيچ دعوت ديگر نگرويدهايد!
به شما كه از بركت ايمان به خدا، آزادي واقعي يافته و در جامعة انسانهاي آزاد ـ كه غير از خدا صاحباختيار و معبودي ندارند ـ وارد شدهايد!
به شما انسانها كه شيريني آزادي اسلام را چشيده و از بند رقيّت و
اسارت حكّام و صاحباختياران دروغين، رها شده و از ذلّت استعباد اولياي اديان باطله و حكومتهاي مستبده و قوانين موضوعة انديشههاي عليل و مغزهاي ناتوان نجات يافته و به عزّت پرستش خداي يگانه و تعبّد به احكام و التزام به قوانين و فرامين او گرامي و سرافراز شدهايد!
خداوند به شما خطاب فرموده است که:
اكنون الطاف خداي مهربان را بنگريد.
خدايي كه ما و تمام افراد بشر و ساير موجودات كوچك و بزرگ عالم را آفريده است. خدايي كه اينهمه نعمت در درون و بيرون وجود ما به ما بخشيده است.
دست تربيت تكويني و تشريعي خداوند متعال بهسوي همه دراز شده، تا همگان از نقص بهسوي كمال ترقّي كنند؛ و مؤمنان و بندگان خاص و خالص خود را در اداي تكاليف و اطاعت و روزهداري و رياضت و تربيتي كه از آن منظور است، آماده ساخته و به فرمانبري تشويق فرموده، تا با نشاط و معرفت و بينش هرچه بيشتر، فرمان او را پذيرفته و محروميّت از لذايذ حيواني، خورد و خوراك و نگاهداري
اين رژيم الهي بر آنان دشوار نگردد. در آيات 183، 184 و 185 دوّمين سوره قرآن مجيد، به نوزده خطاب و در آيه 187 به بيست خطاب، دراينباره مخاطب و مشرّف فرموده است؛ در اين آيات عنايات و الطافي بهكار برده است كه هم دليل اعجاز بلاغت و هم گواه كمال عنايت به جنبههاي نفسي، رواني و نكات تربيتي است.
تعابير موجود در اين آيات نشانگر آن است كه احكام اسلام تنها يكسري قوانين خشك و بيروح و برنامههايي براي حفظ و انتظام روابط اجتماعي و سياسي افراد با حكومت نيست؛ كه غير از قدرت سرنيزه و ارعاب و بيم از كيفر و مجازات، تضمين اجرايي ديگري نداشته باشد.
اسلام اطاعت و تمكين و احترام در مقابل قانون را باتوجّهبه تمام مصالح و نواحي باطن و ظاهر وجود انسان، در خود او ايجاد مينمايد؛ و پيش از هر چيز از او ميخواهد به خدايي كه شارع احكام و قوانين، و پيامبري كه آورنده آنهاست، از صميم جان گرويده و ايمان آورد.
در احكام اسلام به جنبههاي عقيده و ايمان، عقل و ضمير، عواطف و احساسات، مصلحت و خير، راحتي و آسايش و به توان روحي و جسمي بشر توجّه شده است تا همه، به اجراي آن علاقهمند و تخلّف از آن را تخلّف از عقيده و ايمان، هدايت و حكومت، عقل و نداي وجدان، و تخلّف از خير و مصلحت بدانند.
اسلام پايه اجراي قوانين را بر قلب و ايمان بشر گذاشته است؛ چرا كه بخش عمدهاي از احكام و برنامههاي اسلامي را نميتوان با اعِمال زور و قدرت انتظامي به مرحله اجرا گذارد؛ زيرا با اتّكاي به قدرت و سلاح مادّي، كنترل بشر بهطوري كه همواره در راه راست قدم بردارد و از روش صواب منحرف نگردد، امكانپذير نبوده و آنچه با قدرت مادّي و نظامي، قابل اجراست از حدود حفظ ظواهر، تجاوز نكرده و در نهايت، زور و قدرت نميتواند عامل اساسي و پايه منحصربهفرد يك اجتماع منظّم، مرتّب و قانوني باشد.
بااينوجود، اسلام از اين موضوع هم چشم نپوشيده و در مورد لزوم وجود قدرت براي پيشبرد اصلاحات و اجراي احكام، غافل نگشته و براي حفظ امنيّت و عدالت اجتماعي، احقاق حقوق و دفع تجاوز و بيدادگري، كيفر و مجازات را پيشبيني نموده و اجراي آن را وظيفة صالحترين و قويترين قوة اجرائيه و دفاعيه قرار داده است.
يكي از بهترين نشانهها و شواهد استحكام و كمال صحّت برنامهها و روش تربيتي اسلام براي متعهّدكردن جامعه، احترام به قوانين و احكام در اوضاع جوامع كنوني عالم اسلام است.
بااينكه تبليغات گمراهكننده و عوامل انحراف و تضعيف ايمان و موانع رشد افكار اسلامي بيشمار شده و تقريباً در همه جوامع
اسلامي، مسلمانان در ترك عمل به احكام دين، آزاد و غيرمسئول هستند، امّا اكثريّت آنان هنوز هم با وجود فشارهايي كه براي ترك سنن ديني بر آنان وارد ميشود، بسياري از احكام و شعائر را حفظ كرده و به آن ملتزم هستند. از باب مثال:
بيشتر مسلمانان نماز خوانده و روزه ميگيرند؛ حج بهجا ميآورند؛ عقود و معاملات خود را محترم ميشمارند؛ سلام ميكنند؛ به نماز جماعت حاضر ميشوند؛ زكات و ساير وجوه شرعيّه را ميپردازند؛ در سال، مبالغ بسياري به مصرف خيرات و احسان و بناي مساجد، مدارس، و بيمارستانها و درمانگاهها، كتابخانه و ... ميرسانند؛ شراب نمينوشند؛[4] زنا نميكنند؛ ربا نخورده و قمار نميكنند، دزدي نكرده و مرتكب ظلم و تجاوز نميشوند؛ مال كسي را غصب نميكنند؛ حقّ ديگري را ضايع نميسازند؛ كمفروشي و تقلّب نميكنند؛ دروغ نميگويند؛ تهمت نميزنند؛ در برابر همنوعان خود به تملّق و چاپلوسي نميپردازند و از راه تقوا و پارسايي و پاكدامني بيرون نميروند.
علّت اين التزام و تمكين به قانون و اطاعت احكام، روش قانونگذاري اسلام است؛ چرا كه از مبدأ وحي صادر شده و تمام جوانب و نواحي در آن رعايت شده و از ايمان و عقيده و فطرت، عقل و منطق و احساسات و عواطف صحيح بشر در ايجاد حسّ و گرايش به احترام و تقديس قوانين و احكام، استفاده شده است.
امّا نكات، دقايق، لطايف و تعبيرات بلاغتآميز آيات شريفه:
1. خطاب ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾، توجّه به ايمان و عقيده، عمل به مقتضاي ايمان به خدا و پيامبر(ص) و يادآوري شرافت مؤمن است كه به مناسبت مقام ايمان، شايسته خطاب خاصّ الهي شده است.
ايمان به خداي يگانه، شخص را براي اطاعت احكام آمادهتر ساخته، مصالح و مفاسد واقعي امور و خير و صلاح بندگان را نمايان و روح مؤمن را سرشار از عزّت نفس و بزرگواري و شرافت كرده، و او را از نزديكشدن به كارهاي زشت و سرپيچي از فرمان خدا باز ميدارد.
بنده مؤمن و خداشناس، قانون خدا را محترم ميشمارد و بيش از هر قانون و قاعدهاي، قانون خداوند نزد او مورد احترام است.
احكام و قوانيني كه ساخته فكر بشري است، جايگزين احكام خدا نميشود و علم، تبليغات و قدرت حكومت نميتواند اين احترام و اعتبار را به او ببخشد.
بهعنوانمثال، قواعد بينالمللي يا منشور سازمان ملل و نظاير آن، ازجمله قوانيني است كه تا حدّي حكومتها و برخي از سران ملل تظاهر به احترام آن داشته و خود را طرفدار آن معرفي ميكنند؛ امّا آيا حقيقتاً نيز اينگونه است؟ يا اين احترام به جهت ناچاريهاي سياسي و در حدود حفظ منافع و مصالح شخصي يا مملكتي است؟! و اگر اين منافع در بين نباشد و يا در خطر افتد بهخاطر نفس اين اصول كسي به آن احترام و اعتنا خواهد كرد؟! آيا همان كسانيكه در مجامع بينالمللي عضويّت دارند و يا همانها كه خود را مؤسّس اين سازمانها ميدانند، هنگامي كه منافعشان اقتضا كند، اين اصول را پايمال نمينمايند؟!
شايد تاكنون ديده و يا شنيده نشده است كه در مواقع خطير و حسّاس حق و عدالت از سوي آن مجامع رعايت شده و به نداي وجدان پاسخ داده شود!
فقط ايمان به خداست كه حقّ و قانون را بهخوديخود در نظر شخص مقدّس ميسازد و از او ميخواهد تا همهجا جانب حق را بگيرد و به او ميگويد:
و يا:
هركجا عامل ايمان وجود يافت، متن قانون اجرا ميشود. افراد مؤمن در برابر قانون خدا حتّي به فلسفه و فايده و حكمت آن نيز توجّه نداشته و فقط ايمان وسيع و محكمشان، آنان را مقيّد و ملتزم به آداب ديني مينمايد؛ درحاليكه از بيشتر مصالح و فلسفه احكام اطّلاع ندارند.
ازجمله مثالها براي اين موضوع، همين دستور روزه است. يقيناً روزه فوايد صحّي و جسمي دارد و در روايات هم به آن اشاره شده است: «صُومُوا تَصِحُّوا».[7]
پزشكان حاذق و مشهور دنيا نيز فوايد بهداشتي و درماني روزه را تصديق كردهاند.[8] راه علاج برخي بيماريها تقريباً منحصر به امساك از غذاست؛ و افراط در تغذيه، سبب ايجاد بسياري از بيماريها ميگردد. بسا بيماريهايي كه روزه درمان آن است و بسا بيماراني كه با برنامه روزهداري درمان يافتهاند.
روزه، ازنظر اقتصادي نيز داراي فوايد بوده و ازاينجهت روزه را با مصلحت شناختهاند.
امّا با تمام اين فوايدي كه روزه دارد و بيشتر ما از آن آگاه ميباشيم، آيا در سال چند نفر براي اين فوايد و منافع بهداشتي، جسمي و... بدون نظر به اطاعت خدا حاضرند روزه بگيرند، و طيّ يك ماه، روزانه خوردنيها و آشاميدنيها و لذايذ جنسي را ترك كنند؟ و يا اگر اين برنامة روزه، از جانب پزشكان بزرگ پيشنهاد ميگرديد، چند نفر همهساله به آن عمل ميكردند؟!
بيشك، كمتر افرادي حاضر ميشدند به اين پيشنهاد عمل نمايند و آمار عاملان به اين پيشنهاد در برابر آمار كساني كه ماه رمضان را فقط براي اينكه روزه يك وظيفه شرعي و سبب تقرّب به خدا و كسب ثواب است، روزه ميگيرند بسي ناچيز جلوه ميكرد!
امّا مسلمانان اعم از مكلّف و غيرمكلّف، معذور و غيرمعذور و حتّي اطفال غيربالغ فقط براي اطاعت خدا در سختترين شرايط آبوهوايي روزه ميگيرند و نزديك به چهارده قرن است كه آداب و برنامههاي ماه رمضان، زندگي فردي و اجتماعي مسلمانان را در اين ماه تحتتأثير قرار داده و متّحدالشكل ميسازد؛ و اين نمونهاي از تأثير عامل ايمان در افراد است.
از اينجا درمييابيم كه افتتاح آيه به خطاب: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا...﴾،[9] تا چه حد اعجازآميز بوده و چه حقايق و معاني بلندي در آن مندرج است.
قرآن، مؤمنان را ندا ميدهد و فرمان تشريع روزه را ابلاغ ميكند و مؤمنان ـ كه گوش به فرمان خدايشان سپردهاند ـ بهمحض صدور امر الهي براي اطاعت، بدون هيچ درنگ و ترديدي اقدام كرده و روزه ميگيرند و بهمجرّد رؤيت هلال ماه، خويش را با يك جهش معنوي از قيد عاداتي كه داشتهاند، آزاد ميسازند.
2. جمله: ﴿كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ﴾،[10] بيان اين است كه روزه تكليفي تازه و بيسابقه جهت پرهيز از خوردنيها، نوشيدنيها، التذاذ جنسي و ساير مفطرات نيست؛ بلكه در اديان و شرايع گذشته نيز فرض و واجب بوده است.
اين بيان، كه حاكي از دلجويي خاصّ ربوبي است، احساس زحمت و رنجي را كه در ترك مفطرات است كم ميكند و از جنبه رواني، روزهدار را نيرومند و باشكيب ميسازد.
3. جمله: ﴿أَيَّاماً مَعْدُودَاتٍ﴾[11] نيز، يك لطف و عنايت ديگر است و دلجويي از بنده است تا روزهدار، با معرفت زحمت روزه را بزرگ و زمان آن را ديرسپر نشمارد.
4. جمله: ﴿...لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[12] اشاره است به فوايد بزرگِ
رياضتي، تربيتي، روحاني و معنوي روزه و تأثير آن در تهذيب اخلاق و حصول ملكه پرهيزكاري و تقوا و تسلّط بر غرايز و قواي نيرومند حيواني كه از اين لحاظ آنچه از روزه به روزهدار ميرسد، داراي فوايد و بركاتي است كه شرح اهميّت و عظمت آن ممكن نيست و شخص سالك و فردي كه در مقام اصلاح باطن و تصفيه و تزكيه نفس و رياضتدادن آن به تقوا و پارسايي است، حتماً بايد ماه رمضان را روزه بدارد.
به جرئت ميتوان گفت: آنگونه كه درك ثواب و كسب اخلاق حميده و صفات ملكوتي، تملّك نفس و مجاهده با هوا، تحصيل قوّت اراده و تقرّب به درگاه قادر متعال در اين ماه براي همگان ميسّر است، در هيچ زمان ديگر چنين فرصتي فراهم نيست.[13]
5. جمله: ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ...﴾،[14] بيان فضيلت و بركت ماه مباركي است كه در آن روزه واجب شده است. اين ماه بهعلّت نزول قرآن مجيد، مبدأ بزرگترين تحوّلات تاريخ زندگي انسان و آغاز عاليترين نهضتهاي ديني و اجتماعي و سرفصل حيات نوين علمي و اخلاقي است. قرآن ـ كه هادي و راهنماي عموم انسانها بوده و آخرينِ تعليمات آسماني و برنامههاي سعادت جاوداني را داراست ـ در اين ماه نازل گرديده؛ ازاينرو، اين ماه بر تمام ماههاي سال، فضيلت دارد.
روزهايش از همة روزها با ارجتر و شبهايش از همه شبها گراميتر است. اين ماه، يادبود نزول قرآن و سالگرد تاريخ مجد و شرف انسان و اعلام حقوق واقعي و آزادي حقيقي بشر است.[15]
6. جمله: ﴿فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمْ...﴾[16] تا جمله ﴿... وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ﴾،[17] دلالت ميكند كه در تعاليم اسلام يسر، آساني و سهولت، مراعات شده و دشواري، سختگيري و تحميل بر فطرت و خواستههاي واقعي بشر در آن وجود ندارد.
چنانچه در مباحث آتي، توضيح خواهيم داد، خداوند پيغمبر عاليمقام اسلام(ص) را بر شريعتي سهل و آسان برانگيخته است؛ كه فرمود:
«مَا بُعِثْتُ بِالرُّهْبَانيَّةِ الشَّاقَّةِ وَلَكِنْ بِالْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ».[18]
7. نكتة ديگر كه از آيات شريفه با نظر به عموميّت خطابات و توجّه كلّي به همه آنها استفاده ميشود، «مساوات همه در تكليف» است. هركس صاحب هر مقام و هر درجه و هر شغل باشد، بايد روزه بگيرد و از فوايد تربيتي، دنيوي و اخروي آن بهرهمند شود، و
همهساله در اين مدرسة كمال، رياضت ديده و تربيت گردد و قواي عقلاني و انساني خود را نيرومند ساخته و بر قواي شيطاني و حيواني مسلّط شود، و دريابد كه انسان، فقط اين جسم ظاهر و گوشت و استخوان نيست و قدرت انسان، فقط نيرومندي جسم و شكست حريف زورمند نميباشد.
قدرت واقعي انسان، تسلّط بر نفس، شهوت، غضب و پايداري در برابر مشكلات و صبر و شكيبايي است:
مردي گمان مبر كه به پنجه است و زور كتف |
|
|
|
با نفس اگر برآیی، دانم که شاطری |
|
با شيرمرديت، سگ ابليس صيد كرد |
|
|
|
اي بيهنر بمير كه از گربه كمتري |
|
هشدار تا نيفكندت پيروي نفس |
|
|
|
در ورطهاي كه سود ندارد شناوري |
|
مردان به سعي و رنج به جايي رسيدهاند |
|
|
|
تو بيهنر كجا رسي از نَفْسپروري! |
|
پرخوري و تنپروري آفات و خطرات زيادي را در پي داشته و سبب تيرگي روح، تاريكي دل و كوري بصيرت است.
اندرون از طعام خالی دار تا در آن نور معرفت بینی!
گر تربيت جسم ـ كه در عصر ما به آن اهميّت فراوان ميدهند ـ مقدمة تربيت روح و پرورش افكار و اخلاق سالم نباشد، هيچ سودي نخواهد داشت.
در هر چيزي بايد اعتدال رعايت گردد؛ تربيت بدن نيز بايد در حدّ اعتدال باشد و همه به آن توجّه كرده و ضعف و ناتواني را از جسم و روح خود دور سازند؛ نه آنكه تربيت بدني هم بهعنوان يك فن از فنون و پيشه و شغل مطرح گرديده و افراد را از توجّه به روح و وظايفي كه در اجتماع دارند باز بدارد!
اسلام دين خدا و دين عقل و منطق است. ازاينرو، در مواردي كه تربيت و تعليم سربازان و افسران مجاهدِ مدافع از دارالاسلام و وطن مسلمانان و نگهبانان امنيّت و انتظامات به اجراي مسابقات بدني ـ جسمي وابسته باشد و همچنين در مواردي كه سبب تقويت قواي علمي و صنعتي گردد، برپايي آن و اعطاي جايزه در آن را صحيح دانسته است.
بههرحال مكتب «صوم»، كلاس خودسازي و نردبان عروجي است كه همة مسلمانان بايد از آن بهره برند.
هماكنون اي مسلمانان و مؤمنان! به استقبال ماه مبارك رمضان بشتابيد و از رحمتهاي واسعه خداوند متعال استفاده بريد.
بكوشيد تا مراسم روزهداري اين ماه را ـ كه از شعائر بزرگ اسلام و نمايش وفاداري و استقامت و مساوات و التزام جامعة ما به احكام دين است ـ با احترام و ادب هرچه بهتر انجام دهيد.
بدبخت آن كسي است كه بدون عذر شرعي، از سعادت روزه و بركات آن محروم گردد و گستاخ، آن شكمپرستي است كه بدون عذر شرعي، روزه اين ماه را افطار كند؛ يا با داشتن عذر، آشكارا روزه را بخورد و حكم خداي جهان را خوار شمارد و به عقايد و احساسات صدها ميليون مسلمان نقض ادب و احترام كرده و حرمت اين ماه شريف را رعايت ننمايد.
بدا به حال كسيكه ماه رمضان را به گناه و معصيت سر برد و از آمرزش خدا محروم گردد. بكوشيد تا علاوه بر مراسم و آداب ظاهري روزه و خودداري از خوردن و نوشيدن و ترك ساير مفطرات اندام و اعضا، خود را نيز به پرهيز از گناهان عادت داده و فكر و انديشه خود را نيز از افكار پليد و انديشههاي ناپاك و شيطاني، پاك و منزّه سازيد.
بكوشيد تا كار و رفتاري را كه با آثار، فوايد و مقاصد معنوي، تربيتي، جسمي و... روزه سازش ندارد، انجام ندهيد.
از غيبتكردن بپرهيزيد؛ دشنام ندهيد؛ بدخويي ننماييد؛ سخنان تند و درشت نگوييد؛ كمحوصله و بيشكيب نباشيد؛ به دنبال بيعفتي نرويد؛ از چشمچراني و نگاه به نامحرم بپرهيزيد؛ با دست و زبان،
مردم را نيازاريد؛ حرام نخوريد؛ مفاخره نكنيد؛ به هم بزرگي نفروشيد؛ به زيردستان ترحّم كنيد؛ به سالخوردگان احترام نماييد؛ صله رحم بهجاي آوريد؛ از فقرا و بينوايان دستگيري كنيد؛ از بيماران عيادت و پرستاري نماييد و حيا و آزرم پيشه سازيد.
در مجالس ديني ـ اسلامي و نماز جماعت متواضعانه شركت كنيد و از صفوف نماز جماعت، وحدت و شوكت مسلمانان و بيامتيازي و بيقدري اعتبارات و مقامات دنيوي را تماشا كنيد.
ادعيّهاي را كه در اين ماه در اوقات مختلف: سحر، شب و روز وارد شده بخوانيد و نكوتر آنكه در مضامين و معاني آموزنده آن تأمّل فرماييد.
در حالات، اخلاق و روش و رفتاري كه داريد، مطالعه و رسيدگي نماييد. مبادا كار و پيشه شما حرام باشد. بهدقّت نهانيها و پنهانيهاي روح و ضمير خود را بازرسي كنيد؛ سعي در جبران گذشته را نموده تا پاك و منزّه از ماه بيرون شويد.
در اين ماه از مرگ و عاقبت اين جهان و زندگي مادّي و عوالم بعد از مرگ و قيامت و حشر و نشر و سؤال و حساب، بسيار ياد كنيد، و براي مواقفي كه در پيش داريم گريه كنيد و اين جملات دعاي ابيحمزه را زمزمه كنيد:
«أَبْكِي لِخُرُوجِ نَفْسِي، أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي، أَبْكِي لِضَيْقِ لَحَدِي، أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَنَكِيرٍ إِيَّايَ،
أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَاناً ذَلِيلاً حَامِلاً ثِقْلِي عَلَی ظَهْرِي...».[19]
و سپس، توبه نماييد و بهسوي خدا بازگشت كنيد.
مبادا از رحمت خدا مأيوس و نااميد شويد:
«إِلَهِي حَقِّقْ رَجَائِي، وَآمِنْ خَوْفِي، فَإِنَّ كَثْرَةَ ذُنُوبِي لَا أَرْجُو فِيهَا إِلَّا عَفْوَكَ...».[20]
هركه هستي و هر حال كه داشته باشي و به هر شكل كه تاكنون زندگي كردهاي اصلاح كار تو آسان است و آلودگيهاي تو با آب توبه و استغفار و گريه در حال مناجات و دعا شسته شده و تو پاك و بيآلايش ميگردي.
پس، طلب رحمت كن و بگو:
«إِلَهِي ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَتْ حُجَّتِي، وَكَلَّ عَنْ جَوَابِكَ لِسَانِي، وَطَاشَ عِنْدَ سُؤَالِكَ إِيَّايَ لُبِّي، فَيَا عَظِيمُ رَجَائِي لَا تُخَيِّبْنِي إِذَا اشْتَدَّتْ إِلَيْكَ فَاقَتِي».[21]
بيا كه توشة اين راه، ناله و آه است |
|
بنال بر در او كو به ناله آگاه است |
آري، فقط با يك جهش از عالم تاريك شهوات و هواپرستي، دنياطلبي، بيرحمي، ستمگري و... به عالم سراسر نور و روشنايي، فضيلت و شرافت، پارسايي و بندگي خدا پرواز كن و هرآنچه در پي هواي نفس رفته و گناه كردي، و خداي يگانه را معصيت نمودهاي؛ هرچه به شهوترانيهاي نامشروع آلوده شدهاي، هرچه از جاده عفاف و پاكدامني بيرون رفتهاي، هرچه تملّق و مدح بيجا نمودهاي، هرچه گردنكشانه و متكبّرانه بر روي زمين راه رفتي و به بندگان خدا و زيردستان، ظلم و ستم كردهاي، همه را واگذار و به درگاه الهي اشك ندامت بريز، و براي سفر آخرت توشهاي برگير:
«إِلَهِي وَسَيِّدِي وَعِزَّتِكَ وَجَلَالِكَ لَئِنْ طَالَبتَنِي بِذُنُوبِي لَاُطَالِبَنَّكَ بِعَفْوِكَ، وَلَئِنْ طَالَبْتَنِي بِلُؤْمِي لَاُطَالِبَنَّكَ بِكَرَمِكَ».[22]
نزد خداوند توّاب، پشيماني عرضه دار و عفو و آمرزش از او بخواه و بگو:
«يَا قَابِلَ التَّوْبِ، يَا عَظِيمَ الْـمَنِّ یَا قَدِیمَ الْإِحْسَانِ أَيْنَ سَتْرُكَ الْجَمِيلُ أَيْنَ عَفْوُكَ الْجَلِيلُ؟
أَيْنَ فَرَجُكَ الْقَرِيبُ؟ أَيْنَ غِيَاثُكَ السَّرِيعُ؟، أَيْنَ رَحْمَتُكَ الْوَاسِعَةُ».[23]
همواره بندة خدا باش تا آزاد باشي؛ و از نفس امّاره بگريز تا بزرگي يابي.
از گناه بپرهيز و بهسوي خداي آمرزندة پوزشپذير قدم بردار. حيف است كه عمر و وقت و نعمتهايي را كه خداي سبحان عطا فرموده، بيهوده تلف نمايي! بيا و طعم بهرة روحاني و لذّت بندگي و پرستش خدا و تسلّط بر نفس را تجربه كن!
بر سر اين سفرة گسترده ضيافت الهي در اين ماه بنشين و از موائِد آن تناول كن. و خود را در معرض نسيم رحمت الهي قرار ده.
بهجاي نغمات موسيقي و اصوات طربانگيز، به نواي زيباي تلاوت قرآن و مناجات با خدا و دعا، گوش خود را آشنا ساز و در يك عبارت، برادر و خواهر عزيز! در انديشه فردا و پايان كار خويش باش.
«تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّاً فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَاداً وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ».[24]
[1]. بقره، 183. «اي كساني كه ايمان آوردهايد، روزه بر شما مقرّر شده است».
[2]. ثعلبی، تفسیر، ج2، ص61؛ طبرسی، مجمعالبيان، ج2، ص6.
[3]. بقره، 183. «ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما مقرر شده است».
[4]. حكومت آمريكا در مدّت چهارده سال شديدترين مبارزات را بر ضدّ ميگساري انجام داد و بيش از شصت ميليون دلار صرف تبليغات نموده، و ده ميليون صفحه مطبوعاتي در زيان شراب انتشار داد، و دويستوپنجاه ميليون دلار براي اجراي قانون منع مسكرات صرف كرد؛ و سه هزار نفر را اعدام و 532335 نفر را زنداني و شانزده ميليون جريمه گرفت؛ و بيش از چهارصد ميليون اموال را مصادره كرد؛ ولي تمام اين تدابير حكومت شكست خورد و نتوانست از ميگساري جلوگيري كند. چرا كه تنها منع قانوني و حكومتي نميتواند هواوهوس و طغيان شهوات و غرايز بشر را فرو نشاند؛ درحاليكه چون تعاليم اسلام بر اساس محكم ايمان به خدا قرار دارد، چهارده قرن است با كمال آساني و بدون دردسر و خسارت، اين موضوع را حل كرده است. (نقل از كتاب: ماذا خسرالعالم بانحطاط المسلمین، ص80).
[5]. مائده، 8. «البتّه نبايد دشمني گروهي، شما را بر آن وادارد كه عدالت نكنيد. عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است».
[6]. نساء، 135. «اي كساني كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قیام کنید و براي خدا گواهي دهيد، هرچند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد».
[7]. قطب راوندی، الدعوات، ص76؛ ابن ابیجمهور احسائی، عوالیاللئالی، ج1، ص268؛ محدث نوری، مستدركالوسائل، ج7، ص502. «روزه بگيريد تا سالم بمانيد».
[8]. براي آگاهي از فوايد جسمي و بهداشتي روزه، ر.ك: اهميّت روزه از نظر علم روز، دكتر صبور اردوبادي و كتب ديگر.
[9]. بقره، 183.
[10]. بقره، 183.
[11]. بقره، 184.
[12]. بقره، 183.
[13]. راجع به جمله شريفه ﴿لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾، ر.ك: فصول آتي.
[14]. بقره، 185.
[15]. راجع به جمله شريفه ﴿شَهْرُ رَمَضَانَ﴾، ر.ك: فصول آتي.
[16]. بقره، 185.
[17]. بقره، 185.
[18]. طریحی، مجمعالبحرين، ج2، ص 374 (لغت سمح). «مبعوث نشدم به گوشهگيري و رياضتهاي سخت، بلکه مبعوث شدم به ديني خالص و آسان».
[19]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص591؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص167 ـ 168؛ کفعمی، المصباح، ص596. «براي بيرونرفتن جانم ميگريم؛ براي تاريكي قبرم ميگريم؛ براي تنگي لَحَدم ميگريم؛ براي سؤال منكر و نكير از من، ميگريم؛ براي بيرون شدنم از قبر، برهنه و خوار با بار سنگين گناه بر دوشم ميگريم».
[20]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص593؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص170؛ کفعمی، المصباح، ص598. «خدايا! اميدم را محقّق ساز، و بيم مرا ايمن گردان؛ در مورد گناهان زیادم جز عفو تو اميدی ندارم».
[21]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص592؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص169؛ کفعمی، المصباح، ص597. «معبود من! آنگاه كه برهانم واماند و قطع شود و زبانم از جوابت كُند گردد، و در هنگام پرسش تو عقلم برود بر من رحم كن. پس اي بزرگ اميدم را آنگاه كه نيازم به تو شديد شود به یأس برنگردان».
[22]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص596. «خدای من! آقاي من! به عزّت و جلالت سوگند اگر مرا به گناهانم بازخواست كني، البتّه من عفو تو را خواستار ميشوم، و اگر مرا، سرزنش نمايي، من کرامت تو را میطلبم».
[23]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص585؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص160؛ کفعمی، المصباح، ص591. «اي پذيرندة توبه! اي بزرگ نعمت، اي قديم الإحسان! پردهپوشي زیبای تو كجاست؟! گذشت باجلالَت تو كجاست؟! گشايش نزديك تو كجاست؟ فريادرسي شتابان تو كجاست؟ رحمت باوسعت تو كجاست؟».
[24]. قصص، 83. «آن سراي آخرت را براي كساني قرار ميدهيم كه در زمين خواستار برتري و فساد نيستند، و فرجام ]خوش[ از آنِ پرهيزكاران است».