حضرت مولاي متّقيان(علیهالسلام) رهبرآزادمردان و آزاديخواهان ميفرمايد:
«أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛[1]
«آيا آزادهاي نيست كه اين بازمانده غذاي دهان ديگران (دنيا) را براي اهلش بگذارد؟ بهدرستيكه براي جانهاي شما بهايي غير از بهشت نيست؛ پس آن را به غيربهشت نفروشيد».
نظامي شاعر حكيم ميگويد:
دگرباره پرسيد آن شهريار |
|
كه: «تو كيستي من كيم در شمار؟!» |
بسا افرادي كه داد آزاديخواهي دارند و ديگران را به آزادي ميخوانند و بيآنكه توجّه داشته باشند، اسير و بنده هستند و از خود اختياري ندارند.
بسياري از اشخاص كه آزادي و حقوق ديگران را پايمال كرده و آن را دستخوش اميال و اراده خود ساخته و خود را بر ملل و جوامع، فرمانرواي مطلق ميشمارند نيز از نعمت آزادي محروم هستند.
اين هر دو دسته بندهاند و مقيّد و مملوك؛ امّا نه بنده و مملوك يك تن؛ نه بندهاي كه جسمش در اختيار غير باشد و فكر و انديشهاش در اختيار خودش.
اينان بنده هوا، بنده پول، مال، اسب، اشتر، گاو، الاغ، گوسفند و بنده مقام هستند. غلام حلقهبهگوش شهوت، غلام اربابان قدرت و كدخدايان، حاكمان و اميران، بنده مقاصد رذيله و اشياي خسيسه و بنده عادات و خرافات هستند. بندگاني كه علاوه بر جسمشان، روح و فكرشان نيز بنده است و همهچيزشان در بند افتاده و از آزادي واقعي و استقلال روحي و فكري بويي نبردهاند.
عادت به خوردن و نوشيدن، عادت به شهوتراني، قمار، شراب، ميگساري، شبنشينيهاي زيانبخش، سيگار و دخانيات، ظلم و ستم، و بياعتنايي به ضعيفان و زيردستان و... آنها را چنان اسير و مقيّد كرده كه، نجات از اين طلسم عادات را غيرممكن ميدانند.
در ميدان سياست، در عرصه مبارزات ورزشي، در جنگ و نبرد و لشكركشي، پيروز ميشوند و حريف را بر زمين ميزنند؛ امّا در ميدان مبارزه با عادات و آزادشدن از قيود هواوهوس، بيچاره و مغلوب، شكستخورده و بر زمين افتادهاند.
چنين كساني، خود و انسانيّت خود را در اسارت عادات انداخته و نتوانستهاند از وادي تنگ و تاريك بندگي و بردگي مخلوقاتي مانند خود، با بال همّت پرواز كرده و در باغستان آزادي واقعي، وارد شوند.
برنامه كار روز و شب و حاصل زندگي آنها انجام يك سلسله عادات و تكرار مكرّرات است و بهطور خلاصه حيات آنها مصداق سخني است كه از «روسو» نقل شده است:
انسان، بنده و برده متولّد ميشود و بنده و برده ميميرد. روز ولادت او را در قماط ميپيچند و روز مرگ، او را در كفن قرار ميدهند. [و در دل خاك پنهان ميكنند] و در ميان اين دو روز، بنده و اسير و مملوك و خاضعِ عادت است.
آيا كسيكه تمام عمرش را در لهوولعب و بازي بهسر ميبرد، و نميتواند دمي از آن، خود را كنار بكشد، آزاد است يا بنده؟!
آيا كسيكه دست از قمار برنميدارد و شبها را تا نزديك سحر بر سر سفره قمار، مال و وقت عزيز خود را به باد فنا ميدهد، بنده است يا آزاد؟!
آيا شخصي كه جام شراب را ـ با آنكه به زيانهاي خانمان براندازش واقف است ـ مثل آب گوارا مينوشد، بنده است يا آزاد؟!
آيا آنكه نميتواند از زندگي تجمّلي و از طعامهاي رنگارنگ سفرهاش و از لباسهاي گرانبها و متنوّعش، چيزي كم بگذارد و از همنوعان خود ـ كه درمانده و گرفتار، مستمند، بيمار، زلزلهزده و مبتلا
هستند ـ دستگيري و به آنها كمك نميكند، بنده است يا آزاد؟!
آيا كسي كه براي مقام و منصب، حفظ رياست و براي تجمّلات بيش از حد و شكمپرستي، حقوق ضعفا را پايمال و دسترنج كارگران را غارت ميكند و از رشوهخواري و دزدي از بيتالمال مسلمين، باك ندارد آزاد است يا بنده؟!
آيا اين است زندگي آزاد و شرافتمندانه انسان؟!
يقيناً اينگونه افراد، بندهاند و آزادساختن آنان، از آزادكردن رقيق و عبيد دشوارتر است، چنانچه دين اسلام براي آزادي غلامان و كنيزان كوششهاي ثمربخشي نموده و برنامههاي سودمندي تنظيم كرده و آن را از عبادات بزرگ قرار داده است و حتّي در بعضي موارد، حكم به وجوب آن نموده و در موارد ديگر، بهطور استحباب آن را از مسلمانان خواسته است، براي آزادكردن اين ممالك فكري و بندگان و غلامان واقعي نيز برنامههاي وسيعي را پيشنهاد كرده تا بشر را از بند استعباد، عادات رذيله و هواينفس آزاد سازد و همانگونه كه در قرآن ذكر شده، يكي از اهداف دعوت حضرت خاتمالانبيا(ص) برداشتن اينگونه بارها از روح و فكر بشر است:
و تا بشر به اين آزادي نرسد طعم آزادي را نميچشد و در ساير امور كسب آزادي نميكند.
يكي از برنامههاي آزاديبخش اسلام، «روزه» است.
روزه، آدمي را از بند عادات حيواني آزاد ميسازد و او را بهسوي ملكوت اعلي پرواز ميدهد:
طَيَران مرغ ديدي تو ز پايبند شهوت |
|
|
|
بهدرآي تا ببيني طيران آدميّت! |
|
خور وخواب و خشم و شهوت، شَغَب است و جهل و ظلمت |
|
|
|
حَيَوان خبر ندارد زِ جهان آدميّت! |
|
فرد مسلمان به قصد روزه، سحر از ميان بستر آرام خواب، براي خوردن سحري و انجام عبادت و خواندن دعا و نماز برميخيزد و از قيد خواب و عادت به استراحت، آزاد ميشود و در تمام مدّت روز از تحت سيطره و تسلّط جسم و غرايز حيواني و عادت به خوردن و نوشيدن، خود را بيرون ميكشد و طلسم هواوهوس را ميشكند و از خوردن غذاهاي لذيذ و ميوههاي شيرين و خوشطعم و نوشيدنيهاي خنك و گوارا خودداري ميكند و به عادات روزهايي كه روزه نبود، نميانديشد و برنامههاي غذايي روزانه را ترك كرده و فكر و عقل و وجدانش را آزاد ميسازد و خود را در افقي عاليتر و نورانيّت و روشنايي ديگر ميبيند. ادعيّهاي را كه جهت ماه رمضان و براي مواقع
سحر و روز و شب، وارد شده، ميخواند؛ ادعيّهاي كه اغلب داراي جملات آموزنده، حقيقت و روح آزادي است.
ادعيّهاي كه عقيده توحيد را با جان و روان و وجدان آميخته ميسازد و خواننده را از بندهاي گران اخلاق زشت و صفات ناپسند نجات داده و به صفات پسنديده و اخلاق كريمه دعوت مينمايد.
روزهدار عزيز! و برادر مسلمان! از ماه رمضان، درس آزادي بگير و نخست از عادات زشت و تقيّدات بيجا، خود را آزاد ساز و بدان كه يكي از مقاصد اسلام، آزادي افراد و جماعات از يوغ حكومتهاي مستبد و سلطههاي فردي و شخصي است.
اينگونه آزادي، هدف مقدّس تمام انبياست و همانسان كه قرآن كريم بيان ميدارد، آنها براي آزادي بشر مبعوث شدهاند:
مشاهده ميكنيد كه چه معاني بزرگ و آزاديبخشي در اين آيه نهفته و چگونه با نهايت صراحت و قاطعيّت، پرستش غيرخدا و استعباد و شرك و طاغوتپروري را محكوم كرده است.
اين است اساس آزادي اسلامي كه هيچكس و هيچ مقامي حقّ گردنكشي و زورگويي ندارد و هيچكس نميتواند ديگران را فرمانبر خود و خاضع
جلال و جبروت مادّي خود سازد و طبق خواسته و هواوهوس خود، مانند دوران جاهليّت وپيش از اسلام بر ديگران فرمانروايي كند.
كسانيكه در برابر اين افراد، خاضع ميشوند، از دستور صريح اين آيه محكم قرآن تخلّف ميكنند و سران قدرت را به گردنكشي، خودكامگي و فساد، تشويق مينمايند.
دين اسلام همواره آزاديكشي، تكبّر، بلندپروازي و استعلاي فرد بر ديگران را بهشدّت مورد نكوهش قرار داده و ابطال فرموده است:
چنانچه اين آيه شريفه بيان ميدارد:
«آن سراي آخرت را براي كساني قرار ميدهيم كه در زمين خواستار برتري و فساد نيستند، و فرجام [خوش] از آن پرهيزكاران است».
كلام الهي و احكام و قوانين خدا بايد بر همه چيز و همه كس و بر هر قانون بشري، سيطره داشته و حاكم باشد و كلام مؤمنان و مقصد و هدف آنان، ترويج و بلندآوازه شود.
بيشتر شقاوتها، و بدبختيهاي بزرگ، ناشي از عدم درك حقيقت آزادي و حريّت اسلامي و يا عدم استقامت در راه آن است. ازاينرو، كسانيكه به اين درك و استقامت، موفّق نميشوند، تكبّر و گردنكشي
و استعباد ديگران را ميپذيرند و با اظهار تملّق در برابر متكبّران و گردنكشان، بر كبر و طغيان آنان ميافزايند؛ درحاليكه اسلام از تمام افراد بشر دعوت ميكند تا در برابر خدا و حكومت خدا خاضع باشند.
آنچه باعث تأسّف است، اين است كه مسلمانان به آيات توحيد قرآن كمتر توجّه دارند و از ميوههاي درخت طيّبه توحيد، كمتر تناول ميكنند.
روزهدار عزيز! با دقّت در آیات شريفه:
«اي مردم، پروردگارتان را كه شما، و كساني را كه پيش از شما بودهاند آفريده است، پرستش كنيد؛ باشد كه به تقوا گراييد. همان [خدايي] كه زمين را براي شما فرشي [گسترده]، و آسمان را بنايي [افراشته] قرار داد؛ و از آسمان آبي فرود آورد؛ و بدان از ميوهها رزقي براي شما بيرون آورد؛ پس براي خدا همتاياني قرار ندهيد، درحاليكه خود ميدانيد».
درمييابيم كه چه حقايق بزرگ و معاني بلندي در آن درج شده
است. اين آيه، عموم بشر و انسانها را مخاطب قرار داده و به پرستش آفريدگار يگانه و ترك شرك دعوت ميكند، و عاليترين مفهوم آزادي را به بشر عرضه ميدارد.
[1]. نهجالبلاغه، حکمت 456 (ج4، ص105)؛ ر.ک: ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص391؛ مجلسی، بحارالانوار، ج70، ص132 ـ 133.
[2]. اعراف، 157. «و از [دوش] آنان قيدوبندهايي را كه بر ايشان بوده است برميدارد».
[3]. نحل، 36. «و درحقيقت، در ميان هر امّتي فرستادهاي برانگيختيم [تا بگويد:] خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد».
[4]. قصص، 83.
[5]. بقره، 21 ـ 22.