امّا واقعاً چه بايد كرد و چگونه بايد اين بيچاره گناهكار و سرافكنده تبهكار را آزاد ساخت؟
شايد بوده و هستند افرادي كه عقيده دارند خلاصي از آثار گناه و ننگ و پستي آن ممكن نيست و پليدي آن از گناهكار جدا نميشود.
بعضي از ملل هم، راه نجات از اين حالت و اعاده شرافت و حيثيّت خود را تعذيبات شديد بدني ميدانند و گمان ميكنند كه اگر عضوي از اعضاي بدن را قطع كنند نفس خود را تأديب، و از هواينفس انتقام كشيده، و آن را به مجازات رساندهاند. افرادي هم خودكشي كرده، و
راه خلاصشدن از پستي و احساس ننگ و عار رذيلت و آلودهداماني را «انتحار» ميدانند.
اكنون هم در ميان بعضي از طوايف، تعذيبات بدني شديد رايج است و گناهكاران نگونبخت براي راحتي از عذاب وجدان و انجام مراسم توبه، خود را شكنجه ميدهند و ميخ و سوزن و مانند آن در بدن خود فرو ميبرند.