چنانچه بیان شد در مراسم نماز، همه اصناف شركت میكنند و مساوات و برادری اسلامی آنها آشكار میشود. درضمن ادای نماز و خواندن دعایی كه در قنوت است، در دو خطبه و سخنرانی پس از نماز، عالیترین دروس به همگان آموخته میشود و مطالب لازم و مورد حاجت به عموم گوشزد میگردد، و از همه دعوت میشود تا در
پیشبردن مقاصد اسلام و تعظیم شعایر و تعمیم علم و دانش و امر به معروف و نهی از منكر، مجاهدانه كوشش كنند.
كسانی كه دارای مخارج سال خود هستند و یا دارای كار و پیشهای میباشند كه درآمد آنها وافی به مخارج سال آنهاست، در اعطای زكات و كمك به مستمندان شركت میكنند.
هیچگونه مراسم كمرشكن و مصارف رقابتانگیز و مخارج بیهوده در این جشن اسلامی وجود ندارد و ازاینرو نمیتواند بهانهای جهت كردارهای پلید عیّاشها، هرزهها، پولداران، شهوترانها و میخواران باشد.
این عید، نه مثل «عید كریسمس» است كه در آن، جهان مسیحیّت در كارهای زشت و فحشا و فساد غرق شده، و در هرزگی و رقص و باده و فسق و فجور، خود را آلوده میسازند، و به نام مسیح(علیهالسلام) و دین، مجالسی برای لهو و قمار، مستی و شراب و ساز و آواز برپا میكنند كه بیشك حضرت عیسی× ـ پیامبر پاك خدا ـ از آن بیزار است؛[1] و نه مثل سیزده نوروز و تعطیلات نوروزی است كه تا چندی پیش نیز
در آن بازار بادهفروشها و كابارهها، مجالس لهو و قمار، سینماها و فیلمهای شهوتانگیز رواج داشت و آمار جنایات و بیناموسی و خیانت و چاقوكشی و انتحار در این ایّام بسی فراوان بود و حتّی طبق آمارهایی كه داده میشد فرزندانی كه در این مراسم و اوقات نطفه آنها منعقد میگردید، اختلال فكری و جسمی داشتند.
روزهایی هم به نامهای مقدّسی مانند: «روز مادر»، «روز معلّم»، «روز كودك» و... نامگذاری میشود كه بیشتر آنها از حقیقت خالی است و فقط تشریفات و برگزاری مراسم، منظور میباشد و احساسات را كودكانه و جاهلانه و بهطور موقّت تحریك میسازد.
چنین روزهایی را نباید عید دانست؛ این مراسم، تقلید از بیگانه و سوغات دروغین و بیحقیقت غرب است؛ وگرنه همه روزها، «روز مادر» است و در هر روز، رعایت حقّ مادر و معلّم و احترام به آنها لازم و واجب است.[2]
در محیط اسلامی ـ كه كانون عواطف عالی انسانیّت است ـ همواره و
در همه لحظات، تكریم مادر، معلّم، كودك و... باید مورد عنایت باشد.
در جاهایی كه در دوره سال پدر و مادر و معلّم مورد فراموشیاند چون میبینند كه این عواطف بهصورت مرده درآمده و از بین رفته است، برای تِذكار و تجدید خاطرات آن، در سال یك روز را معیّن میكنند كه مثلاً به سراغ مادران بروند و بهطور مصنوعی از آنها یاد كنند و ازاینرو، این روزها را باید یادبود و سالگرد از بینرفتن و نابودشدن آن عواطف عالی انسانی شمرد.
ملّتی كه واقعاً و حقیقتاً خود را مدیون مادر و پدر و معلّم خود میداند و دینش او را برای ادای اینگونه حقوق تربیت میكند، چه حاجت به این صحنهسازیهای بیمغز و بیحقیقت دارد؟!
ما مسلمانان در همین ماه رمضان چقدر درس حقشناسی درباره پدر و مادر و... میآموزیم و در ادعیه، مكرّر از مادر و زحمات او یاد میكنیم و خدمات او را در ذهن میسپاریم؟
زنده باد اسلام! كه تربیت و بهبود روح و روان جامعه را در سرلوحه برنامههای خود قرار داده و از هر فرصت برای ترقّی فكر و قوّت اراده بشر استفاده كرده است.
این عید فطر هم برای تمام مفاهیم ارزنده و عالی انسانی تذكار بوده و بهسوی هر عمل نیك و انسانی هدایتگر است.
«أَنْ تُدْخِلَنِی فِی كُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً
وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ».[3]
این عید، عید خدا و موسم دعا و نماز و احسان و نیكی به بندگان خدا و دیدارهای پاك و منزّه است. نزدیك به چهارده قرن است كه این عید برگزار میشود؛ تاكنون شنیده نشده كه برای تهیّه وسایل این عید و شركت در مراسم آن یك نفر خودكشی كرده و یا پای یك زن و شوهر به دادگاه كشیده شده باشد.
این عیدی است كه در آن بهجای تفریحات ناسالم، همه بهسوی مساجد و مراكز اقامه نماز عید میروند و خدا آن را ذخیره خیر و نشان شرف و كرامت پیامبر اسلام(ص) و سبب ارتقای افتخارات اسلامی قرار داده است.
[1]. بدتر از مسیحیها، مسلماننماهایی هستند كه در این مراسم كثیف و آلوده شركت میكنند و استقلال اسلامی و ملّی خود را بر باد میدهند. مانند زمان قبل از انقلاب كه برخی از مسلمانان، در كابارههای متعدّد نامنویسی میكردند و زن و بچّه خود را در این مجالس فساد میبردند. عجیبتر اینكه در جراید آن زمان نوشتند: بسیاری از مسیحیها از شركت در مجالس عمومی این مراسم خودداری كردند و ایرانیان مسلمان بیشتر در این مجالس آلوده شركت داشتند.
آیا این است معنای استقلال و تجدّد؟ و آیا این است زندگی شرافتمندانه؟! آیا این كارهاست كه سبب پیشرفت یك ملّت و رشد مملكت میشود؟ آیا اگر دیگران هر كار غلط و زشتی داشته باشند، ما نیز باید از آن تقلید كنیم و آن را ترویج نماییم؟
[2]. این تصوّر اشتباه پدید نیاید كه ما میخواهیم از بزرگداشت حقّ مادر یا عنوانهای مقدّس و محترم دیگر ـ كه در یك روز سال انجام میشود ـ انتقاد كنیم؛ چون به این مقدار هم اگر با حقیقت توأم باشد تا حدّی حقشناسی خداپسندانه است؛ بلكه قصد ما طرح این نكته است كه اگر باید مثلاً حقّ مادر محترم شناخته شود و مقام معلّم مورد تعظیم واقع گردد، چرا به تعالیم عالیه اسلام و قرآن مجید تكیه نكنیم و چرا از عواطف اسلامی جامعه ـ كه هنوز هم بحمدالله در دلها باقی است ـ استفاده نمینماییم و چرا وضع تعلیموتربیت را طوری قرار دادهایم كه التزامات اخلاقی و دینی و وجدانی سست شده، تا آنجا كه حقِّ مادران هم فراموش شود. بیایید اهل حقیقت باشیم و بهراستی و از كُنه باطن، رضایت پدر و مادر را بخواهیم.
[3]. طوسی، مصباحالمتهجد، ص654؛ ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص495؛ کفعمی، المصباح، ص416. «مرا در هر خیری که محمد و آل محمد را داخل کردی داخل کنی و از هر ناگواری و بدی که محمد و آل محمد را از آن بیرون کردی بیرون کنی».