شنبه: 1/ارد/1403 (السبت: 11/شوال/1445)

نماز و زكات

چنانچه بیان شد در مراسم نماز، همه اصناف شركت می‎كنند و مساوات و برادری اسلامی آنها آشكار می‎شود. درضمن ادای نماز و خواندن دعایی كه در قنوت است، در دو خطبه و سخنرانی پس از نماز، عالی‎ترین دروس به همگان آموخته می‎شود و مطالب لازم و مورد حاجت به عموم گوشزد می‎گردد، و از همه دعوت می‎شود تا در

 

پیش‌بردن مقاصد اسلام و تعظیم شعایر و تعمیم علم و دانش و امر به معروف و نهی از منكر، مجاهدانه كوشش كنند.

كسانی ‌كه دارای مخارج سال خود هستند و یا دارای كار و پیشه‎ای می‎باشند كه درآمد آنها وافی به مخارج سال آنهاست، در اعطای زكات و كمك به مستمندان شركت می‎كنند.

هیچ‌گونه مراسم كمرشكن و مصارف رقابت‌انگیز و مخارج بیهوده در این جشن اسلامی وجود ندارد و ازاین‌رو نمی‎تواند بهانه‎ای جهت كردارهای پلید عیّاش‎ها، هرزه‎ها، پول‎داران، شهوت‌ران‎ها و می‎خواران باشد.

این عید، نه مثل «عید كریسمس» است كه در آن، جهان مسیحیّت در كارهای زشت و فحشا و فساد غرق شده، و در هرزگی و رقص و باده و فسق و فجور، خود را آلوده می‎سازند، و به‌ نام مسیح‌(علیه‌السلام) و دین، مجالسی برای لهو و قمار، مستی و شراب و ساز و آواز برپا می‎كنند كه بی‎شك حضرت عیسی×‎ ـ پیامبر پاك خدا ـ از آن بیزار است؛[1] و نه مثل سیزده نوروز و تعطیلات نوروزی است كه تا چندی‌ پیش نیز

 

در آن بازار باده‌فروش‎ها و كاباره‎ها، مجالس لهو و قمار، سینماها و فیلم‎های شهوت‎انگیز رواج داشت و آمار جنایات و بی‎ناموسی و خیانت و چاقوكشی و انتحار در این ایّام بسی فراوان بود و حتّی طبق آمارهایی كه داده می‎شد فرزندانی كه در این مراسم و اوقات نطفه آنها منعقد می‎گردید، اختلال فكری و جسمی داشتند.

روزهایی هم به نام‎های مقدّسی مانند: «روز مادر»، «روز معلّم»، «روز كودك» و... نام‎گذاری می‎شود كه بیشتر آنها از حقیقت خالی است و فقط تشریفات و برگزاری مراسم، منظور می‎باشد و احساسات را كودكانه و جاهلانه و به‌طور موقّت تحریك می‎سازد.

چنین روزهایی را نباید عید دانست؛ این مراسم، تقلید از بیگانه و سوغات دروغین و بی‎حقیقت غرب است؛ وگرنه همه روزها، «روز مادر» است و در هر روز، رعایت حقّ مادر و معلّم و احترام به آنها لازم و واجب است.[2]

در محیط اسلامی ـ ‎كه كانون عواطف عالی انسانیّت است‎ ـ همواره و

 

در همه لحظات، تكریم مادر، معلّم، كودك و... باید مورد عنایت باشد.

در جاهایی كه در دوره سال پدر و مادر و معلّم مورد فراموشی‎اند چون می‎بینند كه این عواطف به‌صورت مرده درآمده و از بین‌ رفته است، برای تِذكار و تجدید خاطرات آن، در سال یك روز را معیّن می‎كنند كه مثلاً به سراغ مادران بروند و به‌طور مصنوعی از آنها یاد كنند و ازاین‌رو، این روزها را باید یادبود و سالگرد از بین‌رفتن و نابودشدن آن عواطف عالی انسانی شمرد.

ملّتی كه واقعاً و حقیقتاً خود را مدیون مادر و پدر و معلّم خود می‎داند و دینش او را برای ادای این‎گونه حقوق تربیت می‎كند، چه حاجت به این صحنه‌سازی‎های بی‎مغز و بی‎حقیقت دارد؟!

ما مسلمانان در همین ماه رمضان چقدر درس حق‌شناسی درباره پدر و مادر و... می‎آموزیم و در ادعیه، مكرّر از مادر و زحمات او یاد می‎كنیم و خدمات او را در ذهن می‎سپاریم؟

زنده باد اسلام! كه تربیت و بهبود روح و روان جامعه را در سرلوحه برنامه‎های خود قرار داده و از هر فرصت برای ترقّی فكر و قوّت اراده بشر استفاده كرده است.

این عید فطر هم برای تمام مفاهیم ارزنده و عالی انسانی تذكار بوده و به‌سوی هر عمل نیك و انسانی هدایتگر است.

«أَنْ تُدْخِلَنِی فِی كُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً

 

وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ».[3]

این عید، عید خدا و موسم دعا و نماز و احسان و نیكی به بندگان خدا و دیدارهای پاك و منزّه است. نزدیك به چهارده ‌قرن است كه این عید برگزار می‎شود؛ تاكنون شنیده نشده كه برای تهیّه وسایل این عید و شركت در مراسم آن یك ‌نفر خودكشی كرده و یا پای یك زن و شوهر به دادگاه كشیده شده باشد.

این عیدی است كه در آن به‌جای تفریحات ناسالم، همه به‌سوی مساجد و مراكز اقامه نماز عید می‎روند و خدا آن را ذخیره خیر و نشان شرف و كرامت پیامبر اسلام‌(ص) و سبب ارتقای افتخارات اسلامی قرار داده است.

 

[1]. بدتر از مسیحی‎ها، مسلمان‌نماهایی هستند كه در این مراسم كثیف و آلوده شركت می‎كنند و استقلال اسلامی و ملّی خود را بر باد می‎دهند. مانند زمان قبل از انقلاب كه برخی از مسلمانان، در كاباره‎های متعدّد نام‌نویسی ‌می‎كردند و زن و بچّه خود را در این مجالس فساد می‎بردند. عجیب‎تر اینكه در جراید آن زمان نوشتند: بسیاری از مسیحی‎ها از شركت در مجالس عمومی این مراسم خودداری كردند و ایرانیان مسلمان بیشتر در این مجالس آلوده شركت داشتند.

آیا این است معنای استقلال و تجدّد؟ و آیا این است زندگی شرافتمندانه؟! آیا این كارهاست كه سبب پیشرفت یك ملّت و رشد مملكت می‎شود؟ آیا اگر دیگران هر كار غلط و زشتی داشته باشند، ما نیز باید از آن تقلید كنیم و آن را ترویج نماییم؟

[2]. این تصوّر اشتباه پدید نیاید كه ما می‎خواهیم از بزرگداشت حقّ مادر یا عنوان‎های مقدّس و محترم دیگر ـ كه در یك روز سال انجام می‎شود ـ انتقاد كنیم؛ چون به این مقدار هم اگر با حقیقت توأم باشد تا حدّی حق‎شناسی خداپسندانه است؛ بلكه قصد ما طرح این نكته است كه اگر باید مثلاً حقّ مادر محترم شناخته شود و مقام معلّم مورد تعظیم واقع گردد، چرا به تعالیم عالیه اسلام و قرآن مجید تكیه نكنیم و چرا از عواطف اسلامی جامعه ـ كه هنوز هم بحمدالله در دل‎ها باقی است ـ استفاده نمی‎نماییم و چرا وضع تعلیم‌وتربیت را طوری قرار داده‎ایم كه التزامات اخلاقی و دینی و وجدانی سست شده، تا آنجا كه حقِّ مادران هم فراموش شود. بیایید اهل ‌حقیقت باشیم و به‌راستی و از كُنه باطن، رضایت پدر و مادر را بخواهیم.

[3]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص654؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص495؛ کفعمی، المصباح، ص416. «مرا در هر خیری که محمد و آل محمد را داخل کردی داخل کنی و از هر ناگواری و بدی که محمد و آل محمد را از آن بیرون کردی بیرون کنی».

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: