امتناع امام(علیهالسلام) از بیعت با یزید و سخنان آن حضرت در جواب ولید، حاكم مدینه و مروان و هجرت آن یگانة تاریخ از مدینه به مكّه عبرتانگیز و پر از معانی و هدایتهای عالی است. توقف آن حضرت در مكّة معظّمه نیز متضمّن پیامهایی است كه همه موضع شكستناپذیر و غیرقابل برگشت آن حضرت را اعلام میكرد. خروج امام از مكه در زمانی كه مردم از اطراف، بلاد و شهرها برای حجّ آمده بودند و آن خطبة تاریخی و پر از ابلاغ و ارشاد و انذار، عبرتانگیز، آموزنده و سازنده بود. اعزام شخصیتی مانند مسلمبنعقیل و پذیرفتن
دعوت مردم كوفه و حوادثی كه در كوفه اتفّاق افتاد و به شهادت حضرت مسلم منتهی گردید و اتفّاقاتی كه بین راه مكّه تا كربلا و روبهروشدن با حرّ واقع شد و آن خطبة رسا، متضمّن آن جملههای پر از پیام و احیاگر روح غیرت و شهامت كه هر صاحب بصیرت را تكان میدهد، هشیار و بیدارباشی است كه تا این زمان و زمانهای بعد، عالم انسانیت را بیدار و آگاه میسازد و این جملة مقاومتآموز آن:
همواره باید ورد زبان مردم آزادیخواه و ستمستیز باشد. اقتدای حرّ به امام(علیهالسلام) در نماز، عاقبتِ خیر و فرجام كار او درس عبرت است. ملاقات امام(علیهالسلام) با عبیدالله حرّ جعفی و خودداری او از قبول دعوت امام(علیهالسلام) و گرایش و انقلاب فكری زهیر در یك ملاقات كوتاه با امام(علیهالسلام) نیز عبرت و راهنمای مردم بر گزینش آخرت بر دنیا، و شهادت و حیات جاودانی بر حیات فانی است.
[1]. ابنشعبه حرانی، تحفالعقول، ص245؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص150. «بهراستی من مرگ (شهادت) را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ننگ و ملال نمیبینم».