پنجشنبه: 6/ارد/1403 (الخميس: 16/شوال/1445)

فضیلت دعا

سخن‌گفتن از فضیلت دعا با تصریحات مؤكّد قرآن مجید و احادیث شریفه بر فضیلت آن، توضیحِ واضحات است. دعا، بخش مهمّی از برنامه‎های دینی اسلامی است كه متضمّن بخش‌های مهم دیگر مثل تعلیم، تربیت، تزكیه و تكامل در عقل، عقیده، ایمان و اخلاق است.

در هنگام دعا، اتّصال و ارتباط بنده با خدا محكم می‎شود و عالم غیب و وجود صاحب این جهان را كه همه به او محتاج و نیازمندند و خواه‌وناخواه به‌حكم:

 

﴿وَلِلّٰهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَظِلالُهُم بِالغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾؛[1]

«هركس در آسمان‌ها و زمین است ـ با همه آثار وجودیش ـ به رغبت و اشتیاق و به جبر و الزام، شب‌ و روز به طاعت خدا مشغول است».

همه خاضع حكم و فرمان او هستند، احساس و ادراك می‎نمایند و شعور، باور و ایمان او به علم و قدرت و سایر صفات كمال او، بیشتر می‎شود.

بشر به فطرت خود، نیاز به دعا و میل به نیایش، تضرّع و ابتهال در برابر قدرت مافوقِ همة نیروهای عالمِ مادّی و كلّ جهان خلقت را درك می‎نماید و بدون دعا و توجّه به حقیقتی كه مافوق تمام حقایق و قاهر، غالب و حاكم بر همه است، روحش آرام نمی‎شود.

او كسی را می‎خواهد كه درهرحال صدای او را بشنود و دَرِ خانه‎اش همیشه به‌ روی او باز باشد و از حاجات او آگاه باشد و در هنگام بلا و سختی به او پناه ببرد و به او امیدوار باشد و از همة حالات و از راز دلش مطّلع باشد و چیزی بر او مكتوم و مخفی نباشد و از عجز و ناتوانی منزّه و مبرّا باشد. چنان‌كه قرآن مجید می‎فرماید:

 

﴿یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَما یَخْرُجُ مِنْها وَما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَما یَعْرُجُ فیها وَهُوَ مَعَكُمْ أَیْنَ ماكُنْتُمْ وَاللّٰهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصیرٌ﴾؛[2]

«خدا می‎داند آنچه به درون زمین می‎رود و آنچه از آن خارج می‎شود و آنچه از آسمان نازل می‎گردد و آنچه در آسمان عروج می‎كند و او با شماست هرجا كه باشید و او به آنچه می‎كنید بینا و آگاه است».

دعا، وجدان‌های تاریك را روشن و اشخاص خسته را از خستگی بیرون می‎آورد و نشاط آنها را تازه می‎كند و از تسلّط یأس و افكار تشویش‌آمیز و خطرناك بر انسان جلوگیری می‎نماید و در هنگام مصائب، تسلّی‌بخش او می‎شود و در مواقف عظیم و هراس‎انگیز كه شخص به ایستادگی، مقاومت، تحمّل، بردباری و استواری نیاز دارد، دعا همه اینها را به او می‎دهد. هیچ مادّه و سرمایه‎ای نمی‎تواند به‌قدر دعا به انسان كمك و یاری كند.

امام‌سجاد‌(علیه‌السلام) در یكی از حالات بسیار شورانگیز دعایی‎اش ـ كه شرحش در كتاب‌های سیرة اهل‎بیت(ع) مذكور است ـ به درگاه خدا عرض می‎كند:

«یا مَنْ قَصَدَهُ الضَّالُّونَ فَأَصَابُوهُ مُرْشِداً وَأَمَّهُ الْخَائِفُونَ فَوَجَدُوهُ مَعْقِلاً وَلَجَأَ إِلَیْهِ الْعَائِذُونَ
 
فَوَجَدُوهُ مَوْئِلاً، مَتَی رَاحَةُ مَنْ‎ نَصَبَ لِغَیْرِكَ بَدَنَهُ وَمَتَی فَرَحُ مَنْ قَصَدَ سِوَاكَ بِنِیَّتِهِ؟»؛[3]

«ای كسی كه گمراهان او را قصد كردند و او را راهنما و مرشد خود دیدند و ترسناكان به‌سوی او رفتند و او را پناهگاه خود یافتند و پناه‌جویان به‌سوی او پناهنده شدند و او را پناهنگاه خود یافتند. كجا و چه زمانی راحت است برای آنكه بدنش را برای غیر تو به‌پا دارد (و در برابر غیر تو بایستد و خضوع و بندگی كند) و چه زمان فرح و نشاط است برای كسی كه غیر تو را نیّت نماید؟».

افرادی كه به دعا راه نیافته‎اند از بهترین لذایذ معنوی، محروم و در زندگی، بی‎پناهگاه هستند و در برابر هر حادثه و جریانی روحشان شكست‎پذیر است و ناچار به هر دری روی می‎آورند و به هر چیزی متشبّث و به هركس چاپلوسی و تملّق می‎گویند. آنها مخاطب این شعر شاعرند كه می‎گوید:

حاجت ز خلق میطلبی این چه گمرهی است
 

 

 

خاكت به ‌سر مگر به خدا آشنا نه‌ای
 

     
 

البتّه احساس نیاز به دعا و احتیاج به آن در هنگام شداید، بیشتر می‎شود و بسیاری حتّی ناخودآگاه به خدا متوجّه می‎شوند و اگر به

 

زبان هم نگویند به دل «یَا أَرْحَمَ الرَّاحمِینَ» و «یَا مَنْ یُجِیبُ دَعْوَةَ الْمُضْطَرِّینَ» و... می‎گویند. فطرت آنها كه بر توحید است در این مواقع بیدار می‎شود. چنان‌كه در قرآن مجید می‎فرماید:

﴿قُلْ أَرَأَیْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذَابُ اللّٰهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَیْرَ اللّٰهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُم صادِقینَ * بَل إِیَّاهُ تَدْعُونَ﴾؛[4]

«بگو آیا می‎بینید اگر شما را عذاب خدا آمد، یا ساعت (كه مراد از آن یا هنگام مرگ یا روز قیامت است) آیا غیر خدا را (برای رفع اهوال و سختی‌های آن) می‎خوانید اگر راست می‎گویید، بلكه او را می‎خوانید».

در دعا موضوعی كه مهم است توجّه بنده به فقر و نیاز خود به خدای بی‎نیاز و غنیّ است و به‌عبارت‌دیگر خودشناسی و خداشناسی است؛ خودشناسی به اینكه چیزی محسوب نیست و مالك چیزی نیست:

﴿لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَلَا ضَرّاً﴾؛[5]

و خداشناسی به این است كه انسان بفهمد مالك همه خیرات و ولیّ همه نعمت‌ها و برآورنده همه حاجت‌ها و آفریننده و روزی‌دهنده

 

همه‌چیز، خداوند متعال است. هرچه این احساس فقر بیشتر باشد و معرفت به غنا و بی‎نیازی خدا كامل‌تر گردد، درجه دعا و ربط بنده با خدا بالاتر و قوی‌تر می‎گردد و بیشتر می‎فهمد كه خودش و همه به او محتاجند و همه باید به او عرض حاجت كنند. او قاضی‎الحاجات و كافی‎المهمّات است. همه باید دست حاجت به‌سوی او دراز كنند كه بیشتر حاجات آنها را بدون سؤال و درخواست آنها و بی‎آنكه آنها ملتفت به آن شده باشند برآورده نموده و برآورده می‎سازد كه:

«هُوَ الَّذِی یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسْأَلْهُ وَلَمْ یَعْرِفْهُ»؛[6]
«یَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا».[7]

و نیز:

دست حاجت چو بری پیش خداوندی بر
 

 

 

كه كریم است و رحیم است  و غفور است و ودود
 

کرمش نامتناهی نعمش بی‎پایان
 

 

 

هیچ خواهنده از این در نرود بی‌مقصود
 

       
 

توجّه به غیر او و توسّل به غیر وسایلی كه او قرار داده و برگزیده است، مثل توجّه و توسّل فقیر به فقیر و حاجت‌خواستن گدا از گداست. همان‌‌گونه ‌كه در این اشعار لطیف است كه می‎گوید:

 

گدائی را گدائی میهمان شد
ز مسكینان كو یك نان طلب كرد
نشد كارش از آن بی‎مایگان راست
گدایان گر كم و گر بیش باشند
چه در وحدت چه اندر لاتناهی
زهی در وحدت وجود و غنایش
 

 

گدا بهر گدا جویای نان شد
كفی نان از پی مهمان طلب كرد
كه نتوان حاجت الّا از غنی‎ خواست
همه بی‎مایه و درویش باشند
دهد امكان به نفی خود گواهی
جهان از تو غنی و بی تو درویش
 

 
قالَ اللهُ تَعَالَی: ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ‏ الْفُقَراءُ إِلَى اللّٰهِ وَ اللّٰهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ﴾؛[8]

«ای مردم! شما همه فقیر و نیازمند به خدا هستید و اوست كه تنها بی‎نیاز و حمید است».[9]

در فضیلت دعا، اخبار و احادیث ـ چنان‌كه اشاره شد ـ بسیار است ازجمله این حدیث ـ باتوجه‌به فضیلت و ثواب بسیاری كه قرائت قرآن كریم دارد ـ حائز اهمیّت است:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَن الْحُسَیْنِ بْنِ سَعیدٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عیسی، عَنْ مُعَاوِیةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبی عَبْدِ اللهِ(علیه‌السلام): رَجُلَیْنِ افْتَتَحَا الصَّلَاةَ فی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ فَتَلا هَذَا الْقُرآنَ
 
فَكَانَتْ تِلَاوَتُهُ أَكْثَرَ مِنْ دُعَائِهِ وَدَعَا هَذا أَكْثَرَ فَكَانَ دُعَاؤُهُ أَكْثَرَ مِنْ تِلَاوَتِهِ ثُمَّ انْصَرَفَا فِی سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ، أَیُّهُمَا أَفْضَلُ؟ قَالَ: «كُلٌّ فِیهِ فَضْلٌ كُلٌّ حَسَنٌ». فَقُلْتُ: إِنِّی قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ كُلّاً حَسَنٌ وَ أَنَّ كُلّاً فِیهِ فَضْلٌ فَقَالَ: «الدُّعاءُ أَفْضَلُ، أَمَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ: ﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ  اْدْعُونی أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ[10] هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ، هِیَ وَاللهِ أَفْضَلُ، هِیَ وَاللهِ أَفْضَلُ أَ لَیْسَتْ هِیَ الْعِبَادَةُ، هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ، هِیَ وَاللهِ الْعِبَادَةُ، أَ لَیْسَتْ هِیَ أَشَدَّهُنَّ؟ هِیَ وَاللهِ أَشَدَّهُنَّ، هِیَ وَاللهِ أَشَدَّهُنَّ، هِیَ وَاللهِ أَشَدَّهُنَّ».[11]

معاویة ‎بن عمار گفت به امام‌جعفر صادق‌(علیه‌السلام) گفتم كه: دو نفر باهم هم‌زمان شروع به نماز كردند و هم‌زمان باهم نماز را به‌ پایان رساندند، یكی از آنها تلاوت قرآن را در نماز بیشتر از دیگری داشت و دیگری دعا بیشتر خواند كدام‌یك افضل است؟ در

 

جواب فرمود: «هر دو دارای فضیلتند و هر دو نیك هستند». پرسش‌كننده گفت: می‎دانم كه هر دو فضیلت دارند و هر دو خوب هستند. فرمود: «دعا فاضل‌تر است؛ مگر نشنیده‎ای فرمودة خدا را كه می‎فرماید: پروردگارتان این دعوت را كرد كه مرا بخوانید تا استجابت كنم به‌درستی كسانی كه از عبادت من استكبار می‌ورزند به‌زودی با كمال ذلّت، داخل جهنّم خواهند شد. آن نماز (كه دعایش بیشتر است) به خدا سوگند عبادت است، آن نماز به خدا سوگند افضل است، آن به خدا سوگند افضل است آیا آن عبادت نیست؟ آن به خدا سوگند عبادت است، آن به خدا سوگند عبادت است. آیا آن شدیدتر نیست؟ به خدا سوگند نماز همراه دعا شدیدترین عبادت است...».

و این حدیث را نیز از امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام) بخوانید كه می‎فرماید:

«مَنْ اُعْطِیَ أَرْبَعاً لَمْ یُحْرَمْ أَرْبَعاً: مَنْ اُعْطِیَ الدُّعَاءَ لَمْ یُحْرَمِ الْإِجَابَةَ، وَمَن اُعْطِیَ التَّوْبَةَ لَمْ یُحْرَمِ الْقَبُولَ، وَمَنْ اُعْطِیَ الْإِسْتِغْفَارَ لَمْ یُحْرَمِ الْمَغْفِرَةَ، وَمَنْ اُعْطِیَ الشُّكْرَ لَمْ یُحْرَمِ الزِّیَادَةَ»؛[12]

«هركس چهار چیز به او عطا شود، از چهار چیز محروم نمی‎شود: كسی‌ كه دعا به او عطا شود (موفّق به دعا

 

گردد) از اجابت محروم نمی‎شود و كسی ‌كه توبه به او عطا شود (موفّق به توبه شود) از قبول توبه محروم نمی‎شود و كسی‌ كه استغفار به او عطا شود (موفّق به طلب مغفرت و آمرزش گناه از خدا شود) از مغفرت و آمرزش محروم نمی‎شود و كسی‌ كه شكر به او عطا شود (و موفّق به شكر نعمت‌های خدا شود) از زیادشدن نعمت محروم نمی‎شود».

سپس امام‌(علیه‌السلام) می‎فرماید: و تصدیق این (گفتار)، كتاب خداست كه

در مورد اجابت دعا می‎فرماید:

﴿اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾؛[13]

«بخوانید مرا، درخواست شما را روا می‌سازم».

و در مورد استغفار می‎فرماید:

﴿وَمَنْ یَعْمَلْ سُوءً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّٰهَ یَجِدِ اللّٰهَ غَفُوراً رَحیماً﴾؛[14]

و در مورد سپاسگزاری می‎فرماید:

﴿لَئِنْ شَكَرْتُم لَأَزِیدَنَّكُمْ﴾؛[15]

 

و در مورد قبول‌شدن توبه می‎فرماید:

﴿إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِكَ یَتُوبُ اللهُ عَلَیْهِمْ وَ كانَ اللهُ عَلِیماً حَكِیماً﴾[16]؛[17]

در اینجا و در خاتمه این مقدمه چند نكته را تذكر می‎دهیم:

اول اینكه: دعاهایی كه از پیغمبر اكرم‌(ص) و ائمّه طاهرین(ع) رسیده است یكی از منابع بزرگِ علم و معرفت است كه می‎توان ازطریق تأمل در معانی و مضامین آنها به مقامات بلند علم و عرفان، عروج نمود. واقعاً بسیاری از این دعاها را كه در نهایت فصاحت، بلاغت، حسن مضمون، قداست و لطافت معناست باید از معجزات شمرد؛ زیرا غیر از كسی ‌كه علمش لَدُنّی باشد نمی‎تواند این معانی و حقایق را بیان نماید. نمونه آنها دعاهای صحیفه سجادیه معروف به صحیفه كامله و زبور آل محمد و انجیل اهل‌بیت(ع) است كه باید همه مسلمانان به آن افتخار نمایند. چنان‌كه شرح آن به ‌نام ریاض‎السالكین تألیف سیّد اجلّ سیّد علی‌خان نیز از آثار ممتاز، و پرفایده و در نوع خود بی‎نظیر است.[18]

 

همچنین دعاهای صحیفه ثانیه، صحیفه ثالثه، صحیفه رابعه، صحیفه علویّه و سایر دعاهایی كه در كتاب‌هایی مثل: البلدالأمین و المصباح كفعمی و مصباح‌المتهجد شیخ طوسی و كتاب‌های سیّد بن طاووس و كتاب دعای بحارالانوار و كتاب‌های دیگر كه همه اینها نه‌فقط كتاب دعا هستند كه كتاب معرفت و خداشناسی، نبوّت و پیغمبرشناسی، امامت و امام‎شناسی، و كتاب اخلاق و آداب هستند.

دوم اینكه: هرچند دعا به هر زبان و هر بیان كه باشد دعاست و برای آن الفاظ خاصّی معیّن نشده است و هركس می‎تواند به‌قدر معرفت خود و بدون‌واسطه كسی با خدای خود، رابطه دعایی برقرار نماید و حوایج خود را به‌ زبان خودش از خدا بخواهد و هیچ آداب و ترتیبی نجوید، و هرچه دلِ تنگش می‎خواهد بگوید؛ ولی دعاخواندن با دعاهایی كه از اهل‌بیت(ع) رسیده است افضل و كامل‌تر است و از نقص و خطاب‌های كوتاه و نارسا منزّه است.

آنها كه در اوج مقام معرفت قرار دارند می‎فهمند كه باید خدا را چگونه خواند و چگونه مخاطب قرار داد و چه حوایجی را از او طلبید. كسی كه جهل‎های مختلف او را احاطه كرده است چگونه می‎تواند چنان‌كه شایسته است در محضر خدا زبان به سخن باز نماید.

سوم اینكه: دعا، مجرّد خواندن خدا و با خدا سخن‌گفتن است و شرط آن دانستن حاجت یا بیان حاجت نیست. فوائد و بركات مهمی كه بر آن مرتّب می‎شود، بر همان سخن‌گفتن با خدا و خدا را به

 

اسماءالحسنی خواندن و نعمت‌هایش را برشمردن و ستایش او و نیایش، تضرّع و تذلّل‌نمودن نیز مرتّب می‎شود. چنان‌كه در دعا نیز شرط نیست كه برای مقاصد اخروی باشد بلكه برای مقاصد مشروعه دنیوی نیز باشد باز دعاست و مستحب است كه همه‌چیز را و حتّی ـ برحسب بعضی روایات[19] ـ نمك طعام را از خدا بخواهد.

چهارم اینكه: برای كمال دعا، شرایط و آدابی است كه در كتاب‌های دعا ذكر كرده‎اند. چنان‌كه برای استجابت دعا نیز موانعی است كه باید برطرف شود كه از آن‌ جمله: حرام‌بودن لقمه و غذا، ترك صله رحم و امور دیگر است. چنان‌كه در دعاست:

«اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتی تَحْبِسُ الدُّعاءَ»؛[20]

«خدایا! ببخش بر من گناهانی را كه دعا را حبس می‎كند».

كه از آن معلوم می‎شود اقتضای دعا برای اجابت از بین نمی‎رود ولی تأثیر آن حبس می‎شود تا وقتی كه گناهی را كه مانع استجابت بوده است با توبه و ادای حقوق ذوی‎الحقوق و قضای آنچه باید انجام شود، تدارك نماید.

 

شرایط استجابت دعا نیز اقسامی دارد، بعض اوقات شریفه، اماكن مقدسه، مواقع و مواقف و امور دیگر تأثیر دعا را سریع می‎سازد كه تفاصیل آنها به‌طور مبسوط و مشروح در كتاب‌های دعا مذكور است و با مراجعه به تألیفات بزرگان از حقایق عالی و مقاصد مهمّه‎ای كه از دعا منظور است آگاه شوید؛ و در مواقع توجّه و دعا، این حقیر مسكین و بسیاربسیار محتاج به مغفرت و رحمت خدا و پدر و مادرم را فراموش نفرمایید.

پنجم اینكه: اگرچه باید همه‌چیز را از خدا خواست ولی اگر مطلب و حاجت، امری باشد كه با اسباب عادّی فراهم می‎شود و فراهم‌كردن آن برای شخص میسّر است، اكتفا به دعا صحیح نیست باید اسبابی را كه خدای مسبّب‎الاسباب برای آن مقرّر و مقدّر كرده است فراهم كرد و درعین‌حال از او هم تأثیر اسباب را التماس نمود. چنان‌كه در داستان آن‌كه در محضر رسول خدا ‌(ص) ناقه خود را رها كرد و گفت: توكّل بر خدا كردم، رسیده است كه آن حضرت به او فرمود:

«اِعْقِلْها وَتَوَكَّلْ»؛[21]

«زانوی شتر را ببند و توكّل كن».

البتّه در مواردی هم كه دست شخص از اسباب امری كوتاه است

 

نباید ناامید شود و دست از دعا و طلب حاجت از خدا برندارد و در دعا اصرار و الحاح نماید و لهجه صادق و راست داشته باشد. مثلاً كسی كه برای حوایج مسلمانان دعا می‎كند یا حاجت شخصی كسی را از او می‎خواهد باید درخواستش جدّی و واقعی باشد. اگر خداوند امكان انجام این حوایج و خدمات نوعی یا شخصی را به او عطا كرده باشد و او از بذل امكانات خود امساك نموده و بخل بورزد و بااینكه می‎تواند از گرفتاران دستگیری نماید، برای آنها دعا كند، معلوم است كه در دعا صادق نیست و مثل تشنه‎ای است كه آب در دستش باشد و آن را نیاشامد و دعا كند كه خدا او را سیراب نماید!

 

[1]. رعد، 15.

[2]. حدید، 4.

[3]. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج3، ص248؛ بحرانی، مدینة ‌معاجز الائمة الاثنی‌عشر(ع)‌، ‌ج4، ص380، 392 ـ 393؛ مجلسی، بحارالانوار، ج46، ص40.

[4]. انعام، 40 ـ 41.

[5]. اعراف، 188. «من مالک سود و زیان خویش نیستم».

[6].  ابن‌شاذان قمی، الروضة فی فضائل امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)، ص20.

[7]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص70، 331، 599.

[8]. فاطر، 15.

[9]. حمید، هم محتمل است به‌ معنای محمود و حمدشده و هم به معنای حامد و سپاس‌گزارنده باشد.

[10]. غافر، 60.

[11]. طوسی، تهذیب‌الاحکام، ج2، ص104؛ ابن‌فهدحلی، عدةالداعی‌، ص35؛ حر عاملی، وسائل‌الشیعه، ج6، ص438.

[12]. نهج‎البلاغه، حکمت 135 (ج4، ص33).

[13]. غافر، 60. «بخوانید مرا، درخواست شما را روا می‌سازم».

[14]. نساء، 110. «و هرکس كار زشت انجام دهد یا به خود، ستم كند و پس از آن از خدا آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزندة مهربان می‎یابد».

[15]. ابراهیم، 7. «اگر شكر نعمت به‌‌جا آورید، نعمت شما را افزون می‎سازیم».

[16]. نساء، 17. «خدا توبه كسانی را می‎پذیرد كه كار زشت و ناشایسته از روی نادانی به‌جا  آورده پس از آن به‌زودی (پیش از رسیدن مرگ) توبه كنند، پس خدا آنها را می‎بخشد و خدا (به توبه راستی) دانا و (درباره هركس) درستكار است».

[17]. نهج‌البلاغه، حکمت 135 (ج4، ص33 ـ 34).

[18]. ر.ک: مدنی شیرازی، ریاض‌السالکین.

[19]. سرخسی، المبسوط، ج30، ص273؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج2، ص65.

[20]. ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج2، ص707؛ کفعمی، المصباح، ص555؛ محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای کمیل.

[21]. ترمذی، سنن، ج4، ص77؛ ج5، ص417؛ ابن‌ابی‌عاصم، الآحاد و المثانی، ج2، ص215؛ طبرسی، مشکاةالانوار، ص551.

موضوع: 
نويسنده: 
کليد واژه: