سه شنبه: 4/ارد/1403 (الثلاثاء: 14/شوال/1445)

خشیت از خدا در احادیث

الف ـ قَالَ النَّبِیُّ(ص): «إِذَا اقْشَعَرَّ قَلْبُ‏ الْمُؤْمِنِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ تَحَاتَّتْ عَنْهُ خَطَایَاهُ كَمَا تَتَحَاتُّ مِنَ الشَّجَرِ وَرَقُهَا»؛[1]

«هرگاه دل مؤمن از خشیت خدا بلرزد خطاها از او می‎ریزد چنان‌كه برگ از درخت می‎ریزد».

ب ـ «إِنَّ الْبَاكِینَ مِنْ خَشْیَةِ اللّٰهِ فَفِی الرَّفیقِ الْأَعْلَی»؛[2]

«گریه‌كنندگان از خشیت خدا در رفیق اعلی می‎باشند».

 

ج ـ «لَا تَبْكِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَیْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللهِ وَأَنَّ الْقَطْرَةَ مِنْ دُمُوعِ الْعَیْنِ تُطْفِئُ بِحاراً مِنْ نارٍ»؛[3]

«چشمی كه از خشیت خدا بگرید، روز قیامت نخواهد گریست و قطره‎ای از اشك چشم، دریاهایی از آتش را خاموش می‎نماید».

د ـ امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام) درضمن حدیثی خطاب به نوف می‎فرماید:

«یَا نَوْفُ! لَیْسَ مِنْ قَطْرَةٍ قَطَرَتْ‏ مِنْ عَیْنِ رَجُلٍ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ إِلَّا أَطْفَأَتْ بِحَاراً مِنَ النِّیرَانِ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ أَعْظَمَ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ مِنْ رَجُلٍ بَكَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَأَحَبَّ فِی اللَّهِ وَأَبْغَضَ فِی اللَّهِ‏»؛[4]

«ای نوف! قطره اشكی نیست که جاری شود از چشمی از خشیت خدا مگر اینكه دریاهایی از آتش را خاموش می‎نماید و كسی بزرگ‌تر از حیث رتبه و منزلت از كسی كه از خشیت و ترس از خدا گریه كند و دوست بدارد در راه خدا و دشمن بدارد در راه خدا نیست».

فرق دیگری كه می‎توان بین خوف و خشیت گفت این است كه ـ چنان‌كه خواهیم گفت ـ نباید خوف و ملاحظه اسباب و عوامل آن از جهاتی ‌كه زمینه ابتلا به غضب و عذاب الهی را فراهم می‎نماید، موجب یأس،

 

ناامیدی و غلبه حال خوف بر رجا و بیم بر امید شود، درحالی‌كه آن مرتبه از خوف كه به آن خشیت می‎گوییم هرچه قوی‌تر باشد، كامل‌تر است و قوّت آن موجب غلبه یأس بر روح و بر رجاء نمی‎شود.

بعد از اینكه منزل خشیت و اهمیّت آن دانسته شد كه از منازل مهمّه عروج و اتّصال به حق‌تعالی شأنه است، چون این منزل نیز برحسب ادراكی كه اهل‌معرفت از عظمت حقّ ـ جلّ اسمه ـ دارند مواقف و مراتب و درجات بسیار دارد، لذا در این دعا نوع اكمل آن كه افراد آن نیز برحسب همان چیزی كه گفته شد به‌سبب اختلاف مراتب فضل انواع، اختلاف مرتبه دارند از خدا خواسته می‎شود و آن خشیتی است كه صاحب آن، چنان به درك عظمت و جلال الهی نایل شده و آن‌چنان معرفتش كامل شده و خشیت حقّ بر او مستولی شده باشد، مثل آنكه او را (كه هرگز به چشم ظاهر دیده نمی‎شود) می‎بیند.

 

[1]. مجلسی، بحارالانوار، ج67، ص394.

[2]. محدّث قمی،‌ سفینة‌البحار، ج1، ص353 (باب فضل البكاء).

[3]. محدّث قمی، سفینة‌البحار، ج1، ص353 (باب فضل البكاء).

[4]. محدّث قمی، سفینة‌البحار، ج1، ص354 (باب فضل البكاء).

موضوع: 
نويسنده: