پنجشنبه: 6/ارد/1403 (الخميس: 16/شوال/1445)

صفات خدا عین ذات اوست

نكته‎ای كه در اینجا لازم به یادآوری است این است كه: صفت علم خدا عین ذات اوست و خداوند از صفات حقیقیّه زاید بر ذات ـ كه انسان و ملائكه آن‌چنان هستند ـ منزّه و مبرّا است. بنابراین سخن‌گفتن

 

در حقیقتِ علم الهی، سخن از حقیقت ذات باری‌تعالی و فضولی است كه از آن نهی شده است؛ چون محیط، مُحاط نخواهد شد و مخلوق بر كنه خالق راه نخواهند برد.

فلاسفه راجع به حقیقت علم به معنای اعمّ و علم باری‌تعالی سخن بسیار گفته و اقوال مختلف كه به ده قول می‎رسد در آن گفته‎اند و راهی را كه نباید پیمود و نمی‎توان پیمود به گمان خود پیموده‎اند! تَعَالَى اللهُ عَمَّا یَقُولُونَهُ عُلُوّاً كَبِیراً:[1]

«وَكُلَّمَا مَیَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِكُمْ فِی أَدَقِّ مَعَانِیهِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُكُمْ مَرْدُودٌ إِلَیْكُمْ وَالْبَارِی تَعَالَی وَاهِبُ الْحَیَاةِ وَمُقَدِّرُ الْمَوْتِ وَلَعَلَّ النَّمْلَ الصِّغَارَ تَتَوَهَّمُ أَنَّ لِلهِ تَعَالَی زُبَانِیَتَیْنِ أَیْ قَرْنَیْنِ، فَإِنَّهُمَا كَمَالُهَا وَتَتَصَوَّرُ أَنَّ عَدَمَهُمَا نُقْصَانٌ لِمَنْ لَا یَكُونَانِ لَهُ وَلَعَلَّ حَالَ كَثِیرٍ مِنَ الْعُقَلَاءِ كَذَلِكَ فِیمَا یَصِفُونَ اللهَ تَعَالَی بِهِ».[2]

 

و همچنین در حدیث است كه:

«إِیَّاكُمْ وَالتَّفَكُّرَ فِی اللَّهِ وَلَكِنْ إِذَا أَرَدْتُمْ أَنْ تَنْظُرُوا إِلَى عَظَمَتِهِ فَانْظُرُوا إِلَى عَظِیمِ‏ خَلْقِهِ‏».[3]

راجع به علم خدا از جهت احاطه و سعه آن، بیانات، خطبه‎ها و دعاهای مأثوره از اهل‌بیت(ع) بسیار است كه اگر جمع‎آوری شود شاید كتاب‌های زیادی فراهم شود.

امام‌(علیه‌السلام) در پایان این چند جمله كه به علم خدا مربوط می‎شود درحالی‌كه وجودش مشحون به درك عظمت و سعه علم و حلم باری‌تعالی ـ جلّت عظمته ـ است زبان به تسبیح می‎گشاید و خدا را به پاكی و بلندی رتبه می‎ستاید و عرض می‎كند:

«سُبْحانَكَ وَتَعالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً كَبِیراً تُسَبِّحُ لَكَ السَّماواتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ، وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ وَالْمَجْدُ وَعُلُوُّ الْجَدِّ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ وَالْفَضْلِ وَالْإِنْعامِ، وَالْأَیادِی الْجِسامِ، وَأَنْتَ الْجَوادُ الْكَرِیمُ الرَّؤُوفُ الرَّحِیمُ».[4]

 

«پاك و منزّهی تو از هر نقص و عیب، جهل و عجز، و بلند و برتری تو از آنچه ستمكاران می‎گویند[5] برتری بزرگ. تسبیح می‌کنند تو را آسمان‌ها و زمین‌ و آنچه در بین آنهاست و نیست چیزی مگر اینكه تسبیح می‎گوید یا تسبیح می‎كند تو را به حمد و سپاس تو (كه محتمل است مراد این باشد كه لازمه حمد و سپاس خدا و ثنا بر او به صفات جمالیّه و جلالیّه و اقرار به كمال او، تسبیح، شهادت، گواهی و اقرار به پاكی و تقدّس حضرت باری از هر نقص و ناتمامی است) پس تنها برای توست حمد و سپاس و مجد و بلندی مقام ای صاحب جلال و اكرام و فضل و انعام و نعمت‌های بزرگ و تویی بخشنده كریم، رئوف و مهربان».

پس از این ثنا و تسبیح و اقرار به نعمت‌های خدا، از خدا سؤال می‎نماید و به این‌گونه عرض حاجت می‎كند:

«اَللَّهُمَّ أَوْسِعْ عَلَیَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلَالِ وَعَافِنِی فِی بَدَنِی وَدِینِی وَآمِنْ خَوْفِی وَأَعْتِقْ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ».[6]

 

در این جمله از خدا وسعت روزی حلال و عافیت در بدن و دین و امان از خوف و بیم و آزادی از آتش درخواست می‎نماید. معلوم است كه هركدام از این حوایج از حاجت‌های مهم دینی و دنیوی است.

 

[1]. اشاره به آیه 43 سوره اسراء.

[2]. شبر، حقّ الیقین، ص71 ـ 72. «هرچه شما در باریک‌ترین توهّمات خود آن را مشخّص کنید و بپندارید او خداست، او خدا نیست او مخلوق و مصنوع شماست که به خودتان برمی‌گردد. خدا بخشنده زندگی و مقدّرکننده مرگ است. شاید مورچه کوچک که دو شاخک دارد خیال می‌کند که خدا دو شاخک دارد چون دو شاخک برای او کمال است و هرکس آن را ندارد ناقص است، حال بسیاری از عقلا که می‌خواهند خدا را توصیف کنند این‌گونه است».

[3]. فیض کاشانی، الوافی، ج1، ص374. «بپرهیزید از تفکر در (ذات) خدا هرگاه می‌خواهید در عظمت او تفکر کنید، در عظمت مخلوقات او تفکر کنید».

[4]. ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص347؛ مجلسی، زادالمعاد، ص182؛ محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای عرفه امام‌حسین(علیه‌السلام).

[5]. ستمكاران، علم و حلم او را انكار می‎نمایند یا مثل بعضی فلاسفه منكر علم او به جزئیات می‎شوند یا سخنان دیگر كه با تنزّه و تقدّس حضرت او منافات دارد.

[6]. ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص347 ـ 348؛ مجلسی، زادالمعاد، ص182؛ محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای عرفه امام‌حسین(علیه‌السلام).

موضوع: 
نويسنده: