یكی دیگر از حوایجی كه در این جمله از دعا خواسته شده عافیت در بدن و دین است كه هر دو دارای اهمّیت بسیارند و بههم ارتباط دارند و اگر كسی هر دو را داشته باشد سعادت دنیا و آخرت را دارا شده است.
عافیت در بدن عبارت از تندرستی و سلامتی از بیماریها و نقصهای عضوی و كمال استوای خلقت و آفرینش است كه از نعمتهای بزرگ خداست كه باتوجهبه انواع و اقسام امراض، سلامتی از هریك از آنها نعمتی جداگانه به شمار میرود و غالب مردم از شكر این نعمتها غافلند چون از خود نعمت غافلند یا اصلاً آن را نمیشناسند؛ زیرا اطّلاع بر این نعمتها نیاز به اطّلاع وافی و كامل در علوم متعدّده دارد كه همه مربوط به جسم انسان از گوشت، پوست، استخوان، رگ، پیه، خون، مفاصل، سلولها، اعضا و جوارح ظاهره و باطنه میباشد كه به فرض اینكه كسی از اینهمه علوم مطّلع باشد چون این علوم كامل نشده است باز هم از شناخت نعمتهای خدا در این رابطه و شكر آنها قاصر است.
انسانها بیشتر وقتی گرفتار مرض و دردی میشوند قدر نعمت و سلامتی از آن بیماری و درد را میشناسند و در همان حال به سلامتی از میلیونها مرض دیگر كه به آن مبتلا نیستند توجّه ندارند و همانطور كه گفته شده است:
نعمت مادام كه حاصل و موجود است مجهول و ناشناخته است ولی وقتی مفقود شد شناخته میشود و اهمیّت آن معلوم میگردد كه:
و به همین مبانی اشاره دارد كلام امام(علیهالسلام) در اوائل دعا كه میفرماید:
[1]. «نعمت قدرش ناشناخته است تا چندی که در دسترس هست؛ وقتی از دست رفت قدرش شناخته میشود».
[2]. ابنطاووس، اقبالالاعمال، ج1، ص347؛ مجلسی، زادالمعاد، ص175؛ محدّث قمی، مفاتیحالجنان، دعای عرفه امامحسین(علیهالسلام). «سپس ای خدا آنچه را از سختی و گرفتاری که از من دور کردی و بازداشتی بیشتر بود از تندرستی و خوشی که برایم آشکار شد».