امّا عافیت اخلاقی عبارت از اتصاف انسان به اخلاق اسلامی است كه در قرآن مجید و احادیث مرویّه از پیغمبر و ائمّه(ع) بیان شده است، مثل صبر، زهد، تواضع، صداقت، سخاوت، شجاعت، عدالت، ترحّم، حلم، عفّت، مروّت، حرّیت، فتوّت، عفو و گذشت، ایثار، صله رحم، رعایت حقّ
همسایه، حقّ پدر و مادر، مواسات، احسان، انصاف، كظم غیظ، صدق وعده، تفویض، توكّل، رضا و تسلیم و سایر صفات حمیده و مكارم اخلاق كه در قرآن مجید و احادیث شریفه و ادعیه بر آنها ترغیب و توصیه شده است.
و برحسب حدیث معروف:
پیغمبر اكرم(ص) برای اتمام و آموزش كامل اخلاق مبعوث شده است.
در موضوع اخلاق، تعالیم اسلام كاملترین و سازندهترین تعالیم است. بسیاری از حكما هم كه علم اخلاق را حكمت عملی مینامند در حكمت عملی وارد نمیشوند؛ زیرا معتقدند با تعالیم اسلام در این موضوع دیگر جایی برای كلام و مقال دیگران نیست. كتابهای اخلاق و اشعار شعرا و حكایاتی كه از مسلمانان تربیتشده در مكتب اسلام نقل شده، مسلمانان را در اخلاق بهقدری غنیّ و صاحبافتخار نشان میدهد كه بالاتر از آن تصوّر نمیشود.
شخص پیغمبر اكرم(ص) كه خدا به او خطاب فرموده است:
دارای عالیترین اخلاق انسانی بود و یكی از علل عمده نفوذ دعوت آن حضرت در اعراب جاهلیت كه تغییر عادات آنها امری ناممكن به نظر میآمد همان اخلاق كریمه آن حضرت بود.
همچنین اهلبیت آن حضرت، امیرالمؤمنین و سایر ائمّه طاهرین^ همه نمونه اعلا و مَثَلْ اكمل اخلاق انسانیّت بودند كه دوست و دشمن به آن اعتراف داشتند و این اخلاق سرّ و رمز محبوبیت فوقالعاده آنها در قلوب مردم بود.
هُمُ الْقَوْمُ فَاقُوا الْعَالَمِینَ مَنَاقِباً |
|
مَحَاسِنُهُم تُجْلَی وَآثَارُهُم تُرْوَى |
كُنَّا نُجُوماً یُسْتَضَاءُ بِنَا |
|
وَلِلْبَرِیَّةِ نَحْنُ الْیَوْمُ بُرْهَانٌ |
[1]. ابنسلامه قضاعی، مسندالشهاب، ج2، ص193؛ بیهقی، السننالکبری، ج10، ص192؛ ابن عبدالبر، الاستذکار، ج8، ص576. «همانا مبعوث شدم (فرستاده شدم) تا اخلاق پسندیده را زنده کنم و کامل سازم».
[2]. قلم، 4. «تو اخلاق عظیم و برجستهای داری».
[3]. زرندی، معارجالوصول، ص25؛ ابنصباغ مالکی، الفصولالمهمه، ج1، ص161؛ امینی، الغدیر، ج2، ص311. آنها، خاندانی هستند که در مناقب بر جهانیان برترند؛ نیکیهای آنها نمایان و آثارشان زبانزد است، خاندانی که هرکس صمیمانه دوستشان داشته باشد، بهوسیلهای نیرومند برای آخرت خود چنگ زده است.
[4]. ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص397؛ مجلسی، بحارالانوار، ج47، ص26. «درواقع ما ستارگانی هستیم که از نور ما استفاده میشود و امروز برای آفریدگان دلیل روشنی هستیم. ما دریاهایی هستیم که در آن برای غواصان شما، دُرهای گرانبها و یاقوت و مرجان وجود دارد. هرکه از ما جدا شود وادی برهوت جایگاه اوست، و هرکه نزد ما بیاید جای او بهشت و رضوان است. مساکن قدس و فردوس در اختیار ماست و ما خازنان قدس و فردوسیم».