اگر مقصود از اجماع و اتّفاق، شیعه باشد که محتاج به ذکر نیست و همه میدانند که از ضروریّات مذهب امامیّه ظهور قائم آل محمد فرزند حضرت امام حسن عسکری(علیهالسلام) است؛ و اگر مقصود اتّفاق عامّه مسلمین (از شیعه و سنّی) باشد برای اثبات آن، عبارت یکی از متتبّعترین علمای اهلسنّت، علامه معتزله ابن ابیالحدید در شرح نهجالبلاغه[1] کافی است که میگوید:
اتّفاق سنّی و شیعه بر این است که دنیا و تکلیف، منقضی و تمام نشود مگر بر آن حضرت (یعنی بعد از ظهور آن حضرت).[2]
کسانی که در تاریخ تتبّع دارند میدانند که ظهور مصلح منتظر و مهدی آل محمد(علیهمالسلام)، آنچنان مورد اتّفاق و مسلّم نزد تمام مسلمین بوده که از همان قرن اوّل هجری تا حال در مقام ردّ ادّعای افرادی که
ادّعای مهدویّت کردند یا این ادّعا را به آنها نسبت دادند، اصل ظهور قائم آل محمد(علیهالسلام) را کسی انکار نکرد، زیرا برخلاف اجماع مسلمین و انکار اخبار قطعی صادر از پیغمبر(ص) بود. بلکه در مقام ردّ آنها به فاقد بودن اوصاف و علاماتی که برای مهدی موعود در اخبار و احادیث مذکور است استناد میجستند.
چنانچه چهار نفر از بزرگان علمای مذاهب چهارگانه اهلسنّت، ابنحجر شافعی مؤلّف القولالمختصر و ابوالسرور احمد بن ضیاء حنفی و محمد بن احمد مالکی و یحیی بن محمد حنبلی در جواب استفتایی که از ایشان شده و در باب13 از کتاب البرهان فی علامات مهدی آخرالزّمان عین فتاوای آنها را نقل کرده، همین روش را انتخاب نموده و به صحّت اصل ظهور مهدی(علیهالسلام) در آخرالزّمان و اینکه عالم را پر از عدل و داد کند و عیسی(علیهالسلام) به آن حضرت اقتدا نماید و اوصاف دیگر آن حضرت، رسماً فتوای محکم و مستدلّ و قاطع دادهاند حتّی شاعر بنیامیّه حکیم بن عیّاش (عبّاس) کلبی[3] نیز در ردّ نسبتی که به جناب زید بن علی بدون رضایت آن جناب داده شده بود (و او را مهدی خوانده بودند) گفته:
مقصودش این است که آن مهدی که ظهور میکند، مستولی بر ممالک و فاتح کشورها میگردد و عدل و داد را بسط میدهد، پس چگونه ممکن است جناب زید که مصلوب شد مهدی باشد.
[1]. ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج10، ص96.
[2]. سخنان چهار نفر دیگر از علمای معروف اهلسنّت را چون در یكی از فصلها و مقالات آینده نیز ذكر شده حذف كردیم به آن مقاله مراجعه شود.
[3]. طبق روایاتی كه ابنحجر عسقلانی شافعی در الاصابه (ج2، ص182) از فوائد كوكبی روایت كرده، حكیم بن عیّاش نامبرده بهسبب نفرین حضرت امامصادق(علیهالسلام) به وضع عجیبی هلاک شد.
[4]. طبری امامی، دلائلالامامه، ص253؛ همو، نوادرالمعجزات، ص142؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج3، ص360؛ اربلی، کشفالغمه، ج2، ص421؛ ابنحجر عسقلانی، الاصابه، ج2، ص182.