بهطورکلّی، احادیثی که از طرق شیعه روایت شده معتبرترین روایات است؛ زیرا از عصر حضرت رسول اکرم(ص) تابه حال کتابت حدیث، ضبط و حفظ و روایات در بین ایشان منقطع نشده و هماکنون بعضی از کتبی که در نیمه اوّل و دوّم هجرت نوشتهاند موجود و محلّ مراجعه است و اوّلین کتاب ایشان همان کتابی است که به املای رسولالله(ص) و خطّ امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میباشد و در اخبار مکرّر
دیده میشود که ائمّه(علیهمالسلام) در نقل احادیث و بیان احکام به آن استناد میجستند.
روایات شیعه با روایات دیگران فرق دیگری نیز دارد و آن این است که روایات شیعه از ائمّه اهلبیت(علیهمالسلام) که علم و زهد و تقوا و فضیلت ایشان نزد فریقین مسلّم است، اخذ شده و بهمقتضای:
طبعاً نقل آنها محکمتر و از اشتباه دور است. و بالأخره سوّمین جهتی که روایات شیعه را در بالاترین درجه اعتبار قرار داده و درحقیقت پشتوانه این روایات است، احادیث متواتر ثقلین و احادیث سفینه و احادیث امان و روایات دیگری است که امّت را ارجاع به ائمّه معصومین از اهلبیت(علیهمالسلام) که اَعدال قرآن مجید هستند نموده و قول ایشان را حجّت و اخذ از ایشان را امان از ضلالت معرّفی کرده و دلالت بر خالی نبودن زمان از وجود امام معصوم از اهلبیت(علیهمالسلام) دارد.
بنابراین احادیثی که از ائمّه طاهرین(علیهمالسلام) صادر شده از راه بنای عُقلا بر احتجاج و عمل به خبر واحد در اعلا درجه اعتبار است، زیرا اختصاص و ارتباطی را که ائمّه طاهرین(علیهمالسلام) با پیغمبر اکرم(ص)
داشتهاند احدی از صحابه و تابعین نداشتند و ازطریق حدیث متواتر ثقلین شرعاً نفس اقوال و گفتههای ایشان مأخذ و مستند است و بر امّت مراجعه و اخذ از ایشان که از قرآن جدا نمیشوند و معصومند، فرض و واجب میباشد.
بعد از بیان این مقدّمه کوتاه - که در کتابی که در بیان وجوب پیروی از اهلبیت و اخذ علم از ائمّه(علیهمالسلام) نگاشتهایم شرح و تفصیل آن را دادهایم - [2] میگوییم:
از طرق شیعه راجع به ظهور حضرت ولیّ عصر قائم آل محمد(علیهالسلام) معتبرترین روایات در کتب مشایخ و محدّثین ایشان که از همان قرن اوّل هجرت تابهحال تألیف شده، موجود است مانند روایات کتب اصولی که پیش از ولادت حضرت قائم تألیف شده مثل کتاب مشیخه حسن بن محبوب (م. 224 ق.) و کتاب سُلیم بن قیس (م. 70 یا 90 ق.).
روایاتی که بسیاری از آنها به تنهایی برای اثبات امامت امامزمان(عج)، یگانه فرزند عزیز و گرامی امام حسن عسکری(علیهالسلام) کافی و قطعآور است. روایاتی که از لحاظ پیشگوییهایی که در آنها شده و وقوع یافته، از معجزات اولیای دین، و اخبار آنان از مغیبات شمرده میشود. روایاتی که در آنها خصوصیّات این ظهور و شرایط و علامات آن بهطور واضح
بیان شده است. این روایات، فوق تواتر بوده و احصای آن جز برای اشخاصی که تتبّع و احاطه کامل داشته باشند، ممکن نیست.
خوانندگان عزیز! این سخنان حرف و ادّعا نیست بلکه بیان حقیقت و روح واقع است، علاوه بر تمام جوامع حدیث، صدها کتاب و مصنّفات محدّثین بزرگ ایشان در خصوص موضوع، دلیل و برهان این سخنان است.
مانند کتاب المهدی تألیف عیسی بن مهران مستعطف از بزرگان قرن سوّم، کتاب القائم و کتاب الغیبه فضل بن شاذان و الغیبه عبدالله بن جعفر حِمْیری از اکابر قرن سوّم، کتاب الغیبه و ذکر القائم تألیف ابنابیطاهر (أخیطاهر) (م. 358ق.) کتاب الغیبه محمد بن قاسم بغدادی، معاصر ابنهمّام (م. 333ق.)، اخبار القائم علان رازی کلینی، دائی کلینی معروف (م. 339ق.)، اخبار المهدی تألیف جلّودی (م. 332ق.)، الغیبه نعمانی از اعلام قرن چهارم، الغیبه حسن بن حمزه مرعشی (م. 358ق.)، دلائل خروج القائم تألیف ابیعلی حسن بن محمد صفّاری بصری از اعلام قرن سوّم، کتاب ذکر القائم من آل محمد(ص) تألیف احمد بن رمیح مروزی، اخبار القائم تألیف ابیعلی احمد بن محمد جرجانی از قدمای محدّثین، الشفاء و الجلاء احمد بن علی رازی،
ترتیبالدوله تألیف احمد بن حسین مهرانی، کمالالدین و کتاب الغیبة الکبیر تألیف صدوق (م. 381ق.)، الغیبه ابنجنید (م. 381ق.)، الغیبه مفید (م. 413ق.)، الغیبه سیّد مرتضی (م. 436ق.)، الغیبه شیخ طوسی (م. 460ق.)، التاج الشرفی تألیف اسعدآبادی معاصر سیّد مرتضی، کتاب ما نزل من القرآن فی صاحبالزّمان، تألیف عبدالله بن عیّاش (م. 401ق.)، الفرجالکبیر، تألیف محمد بن هبةالله طرابلسی شاگرد شیخ طوسی، برکاتالقائم، تکمیلالایمان، بغیةالطالب، تبصرةالاولیاء، کفایةالمهتدی، اخبارالقائم، أخبار ظهورالمهدی، الحجّةالبالغه، تثبیتالاقران، حجّةالخصام، الدرالمقصود و اثباتالحجّه، اتمامالحجّه، اثبات وجودالقائم، مولدالقائم، المحجّة فیما نزل فی القائم الحجّه، الذخیرة فی المحشر، السلطان المفرج عن الایمان، سرور اهل الایمان، جنی الجنتین، جلد سیزدهم بحارالانوار، غیبت العوالم و صدها کتاب دیگر که ذکر نام آنها و اسمای مؤلّفین موجب کمال تطویل خواهد شد.
فقط بعضی از مواردی را که این روایات به تواتر قطعی راجع به اوصاف حضرت مهدی(علیهالسلام) و علائم ظهور آن جناب بر آن دلالت دارد، فهرستوار یادآور میشویم و بحث و توضیحات
لازم در اطراف هریک از این موارد را به موقع و فرصت دیگر موکول میکنیم.[3]
در خاتمه یادآور میشویم که دلایل دیگری از عقل و نقل بر وجود امام عصر(علیهالسلام) نیز اقامه شده که ما در این مقاله در صدد بیان آن نبودهایم و اجمالاً همه آن ادلّه عقلی و نقلی که در امامت عامّه دلالت دارند بر لزوم وجود امام معصوم در تمام اعصار و وجوب معرفت امام و اینکه زمین خالی از وجود حجّت نمیماند:
«اگر زمین بدون حجّت بماند اهل خود را فرو خواهد برد».
بر وجود حضرت صاحبالزّمان(علیهالسلام) و امامت آن حضرت نیز دلالت دارند و اگر در مقام استدلال فقط همان براهین امامت عامّه را مستند قرار دهیم، در اثبات امام عصر (علیهالسلام) و بقای آن حضرت در پشت پرده غیبت کافی خواهد بود.
[1]. افراد خانواده داناترند به آنچه در خانه است.
[2]. ر.ک: امانالامة من الضلال و الاختلاف، تألیف نگارنده.
[3]. چون این خصایص در فصل «مشخّصات و اوصاف مهدی(علیهالسلام)» بیان شده برای اینكه تكرار نشود از این مقاله حذف كردیم و خواننده عزیز را به فصل مذكور ارجاع میدهیم.
[4]. ر.ک: صدوق، کمالالدین، ص204؛ مجلسی، بحارالانوار، ج23، ص37؛ حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج4، ص370.