پنجشنبه: 6/ارد/1403 (الخميس: 16/شوال/1445)

هفتاد هزار سال عمر

آزمایشاتی که بر روی بعضی از حیوانات ریز آبی انجام شده عُلما را به امکان تغییر دوران حیات امیدوار نموده و همچنین دانشمندان در روی مگس‌های میوه‌ها آزمایش‌هایی نمودند که در نتیجه عمر آنها نهصد برابر عمر طبیعی گردید[1]. بنابراین اگر این امتحان بر روی انسان با موفّقیت عملی شود و عمر طبیعی انسان را هشتاد سال فرض کنیم، امکان طولانی‌ کردن عمر تا هفتاد و دو هزار سال ثابت می‌شود.

 

همچنین در روی نسوج بعضی حیوانات، مطالعاتی جریان دارد که کاملاً بشر را در این زمینه به آینده خوش‌بین نموده و انتظار می‌رود که در آینده طول عمر و بازگشت نیروی جوانی در دسترس همگان قرار بگیرد.

بسیاری از علما به مسئله اعاده نیروی جوانی بیشتر توجّه دارند تا به مسئله طول عمر؛ زیرا از مسئله طولانی ‌ساختن و ادامه حیات در شرایط مخصوصی به هر مقدار خود را فارغ می‌دانند و درحقیقت آن را حلّ‌شده و عملی می‌شمارند فقط می‌گویند: باید فکری برای پیری کرد و سِرُمی تهیه نمود که از پیری جلوگیری کند؛ زیرا عمر هرچه طولانی شود اگر با زحمت پیری توأم شود لذّت‌بخش نیست.

بلکه بعضی پزشکان قدم را فراتر گذارده و مبالغه کرده می‌گویند: اصلاً مرگ از قواعد حتمی‌ این عالم نیست[2] و مرگ نه مولود طول عمر و نه نتیجه پیری است؛ بلکه مرگ نتیجه بیماری و رعایت ‌نکردن قواعد حفظ‌الصحّه و بهداشت بدن و سلامت مزاج است که اگر انسان بتواند بر عواملی که مزاج را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند مسلّط شود، می‌تواند مرگ را مهار نماید.

این عوامل عبارت است از: صحّت مزاج پدر و مادر، و پدر و مادر

 

آنها و اطّلاع آنان به قواعد صحّی و بهداشتی تولید مثل، آداب نکاح، اعتدال مزاج مادر در ایّام حمل، رعایت دستورات بهداشتی در دوره بارداری و هنگام رضاع و شیر دادن، حسن تربیت فرزند، مساعدت محیط و هوا، رعایت اعتدال در خواب و استراحت، کار و معاشرت و انتخاب جامه و پایه‌افزار، مصاحبت با مردمان صحیح‌الاخلاق و مستقیم، ایمان به خدا و امنیّت، صفای باطن و تنزّه آن از عقاید خرافی و باطل، استفاده از غذاهای سالم و خودداری از صرف مسکرات و نوشابه‌های الکلی و شرایط دیگر از این قبیل که چون بیشتر این عوامل تحت کنترل انسان نیست ناچار مغلوب شده و تسلیم مرگ می‌شود.

احصائیّه‌ها و آمارهایی که راجع به تعداد متوفّیات و تفاوت آنها به‌حسب شغل و حرفه و محیط و مسکن از طرف شرکت‌های بیمه منتشر می‌شود ثابت می‌کند که اختلاف اعمار بشر مربوط به یک سلسله عوامل خارجی است که هرچه این عوامل کمتر شود، عمر طولانی‌تر می‌شود. چنانچه مکرّر دیده شده اشخاصی متجاوز از صدوپنجاه، صدوشصت، صدوهفتاد و دویست و بیشتر زندگی کرده‌اند، و در همین عصر، ما اشخاصی را می‌شناسیم که سنّ آنها از صدوپنجاه متجاوز است، و این نیست مگر در اثر آنکه عوامل کشنده کمتر به سراغ آنها رفته است.

 

خلاصه سخن این است که: امکان عادّی طول عمر در جهان علم صددرصد مورد قبول و غیر قابل ‌انکار است.

برای اینکه معلوم شود تعجّبی که ما از عمر بسیار طولانی می‌نماییم معلول اُنس و عادت به عمرهای کوتاه است، در سخن یک پزشک انگلیسی دقّت فرمایید، این پزشک می‌گوید: اگر منطقه کانال پاناما که مشهور به بیماری‌های فراوان است از سایر نقاط جهان جدا شود و ما در آنجا زندگی کنیم و از سرگذشت مرگ و زندگی در سایر نقاط بی‌اطّلاع باشیم خواهیم گفت: کثرت وَفَیات در این منطقه و کوتاهی عمر از امور معیّن به‌حکم طبیعت است و تغییر آن از دسترس علم خارج است؛ پس معلوم می‌شود که جهل ما به اسباب بعضی از بیماری‌ها مانع از تقلیل وفیات و طولانی ‌شدن عمر است و هرکس در این نظر با من مباحثه کند (و کثرت میزان وفیات و عمرها را در حدّی ثابت بداند) از او می‌پرسم:

کدام دوره از دوره‌های عمر ثابت است؟

دوره عمر در هند یا در نیوزیلند یا آمریکا یا در منطقه قنال؟

و کدام پیشه و شغل است که دوره عمر در آن ثابت است؟

آیا پیشه فلکی و ستاره‌شناس که وفیات آن 15 تا 20 درصد زیر حدّ متوسّط است؟ یا وکالت دادگستری که وفیات آن 5 تا 15 درصد فوق

 

متوسّط است؟ یا تنظیف شبکات که وفیات آن 40 تا 60 درصد فوق متوسّط است؟

اینها مثال‌هایی از تفاوت بسیار در متوسّط وفیات به‌حسب مشاغل و پیشه‌ها است. به‌علاوه ما ادلّه بسیار دیگر نیز داریم که دلالت دارد بر تغییرات مهمّ در دوران حیات به وسایل صناعی، سپس آزمایش‌هایی را که روی بعضی حیوانات شده و همه ناجح و موفّقیت‌آمیز بوده شرح داده است.[3]

 

[1]. الهلال، شماره5، سال38، ص607؛ منتخب الاثر، ص278.

[2]. البته برطبق آیات صریح قرآن مجید، مرگ از سنن عالم و قواعد حتمی است و این اظهارنظر پزشكان مبالغه و اغراق است.

[3]. الهلال، شماره5، سال38، مارس1930؛ منتخب الاثر، ص277 - 278.

موضوع: 
نويسنده: