جمعه: 31/فرو/1403 (الجمعة: 10/شوال/1445)

1ـ حسین‌(علیه‌السلام) ، سیّد جوانان اهل بهشت

احمد بن حنبل در مسند، بیهقی در السّنن‌الکبری، طبرانی در المعجم‌الاوسط و المعجم‌الکبیر، ابن‌ماجه در سنن، سیوطی در الجامع‌الصّغیر و الحاوی و الخصائص‌الكبری، ترمذی در سنن، حاكم نیشابوری در المستدرك، ابن‌حجرهیتمی در الصّواعق‌المحرقه، ابن‌عساكر در تاریخ ‌مدینة دمشق، ابن‌حجر عسقلانی در الاصابه، ابن‌عبدالبر در الاستیعاب، بغوی در مصابیح‌السنه، ابن‌اثیر در اسدالغابه، حموینی شافعی در فرائدالسمطین، ابوسعید در شرف‌النّبوه، محبّ طبری در ذخائرالعقبی، ابن‌سمّان در الموافقه، نسائی در خصائص ‌امیرالمؤمنین، ابونعیم در حلیةالاولیاء، خوارزمی در مقتل‌الحسین‌(علیه‌السلام) ، ابن‌عدی در الكامل، مناوی در كنوزالحقائق، و دیگران از پیامبر اعظم‌(ص)  در احادیثی روایت كرده‎اند كه فرمود:

«حسن و حسین دو آقای جوانان اهل بهشتند».

این احادیث به سندهای متعدّد از جمعی از صحابه مثل امیرالمؤمنین علی‌(علیه‌السلام) ، ابن‌مسعود، حذیفه، جابر، ابوبكر، عمر، عبداللّه بن عمر، قرّه، مالك بن ‌حویرث، بریده، ابو‌سعید خدری، ابوهریره، اسامه، براء و اَنَس روایت شده و از مجموع آنها استفاده می‎شود كه پیغمبر‌(ص)  مكرّر حسن و حسین را به این صفت معرّفی فرموده، و صدور این لفظ كه:

«اَلْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛[1]

 

از آن حضرت متواتر و مسلّم و در میان مسلمانان معروف و مشهور بوده است.

متن اكثر احادیث این است كه «اَلْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ سَیِّدا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» و ترجمه متن بعضی دیگر این است كه فرمود: «فرشته‎ای از آسمان كه مرا زیارت نكرده بود از خدا برای زیارت من اذن خواست، پس به من خبر داد و مژده داد كه دخترم فاطمه، سیّده زنان امّت من است و اینكه حسن و حسین هر دو آقای جوانان اهل بهشتند»:

«وَ إِنَّ حَسَناً وَحُسَیْناً سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ».

و در بعضی روایات این جمله نیز مذكور است:

«وَأَبُو هُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا»؛[2]

«و پدرشان از آنها بهتر است».

و در بعضی طرق آن فضایل دیگری نیز از اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بیان شده است.[3]

 

[1]. «حسن و حسین هر دو آقای جوانان اهل بهشتند».

.[2] ابن‌حجر هیتمی، الصّواعق‌المحرقه، ص191.

[3]. ابن‌ماجه قزوینی، سنن، ج1، ص44؛ ترمذی، سنن، ج5، ص321، 326؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص117 ـ 118، 123 ـ 124؛ ابونعیم اصفهانی، حلیةالاولیاء، ج5، ص71؛ ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ج1، ص391؛ خوارزمی، مقتل‌الحسین(علیه‌السلام)، ج1، ص92، فصل 6؛ بغوی، مصابیح‌السنه، ج2، ص459؛ ابن‌طلحه شافعی، مطالب‌السّؤول، ص335، 376 ـ 378؛ طبری، ذخائرالعقبی، ص129؛ ابو‌الفداء، المختصر، ج‌1، ص284؛ حموینی، فرائدالسّمطین، ج1، ص35؛ زرندی، نظم دررالسّمطین، ص205؛ سیوطی، الجامع‌الصّغیر، ج1، ص20؛ همو، الخصائص‌الكبری، ج‌2، ص395؛ همو، الحاوی، ج2، ص253؛ ابن‌حجر عسقلانی، الاصابه، ج6، ص252؛ ابن‌حجر هیتمی، الصواعق‌المحرقه، ص137، 187، 191.

نويسنده: