جمعه: 10/فرو/1403 (الجمعة: 19/رمضان/1445)

8. قرآن مجید و جمله: «و أوطاته مشارقک و مغاربک»

اشكال دیگرى كه به متن دعاى ندبه كرده‌اند این است كه جمله: «وَأَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَكَ وَمَغَارِبَكَ»[1] كه مى‌گوید پیغمبر را داخل كردى به تمام مشرق‌ها و مغرب‌ها، با آیه اوّل سوره اسراء مخالف است؛ زیرا خدا در این آیه مى‌فرماید:

﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى‏ بِعَبْدِهِ‏ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى‏﴾؛[2]

یعنى «منزّه است خدایى كه سیر داد بنده خود را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى»، نه تمام مشرق‌ها و مغرب‌ها و ثانیاً زمین، مشرق‌ها و مغرب‌ها دارد؛ امّا براى خدا مشرق‌ها و مغرب‌ها نیست؛ زیرا خدا

 

همه‌جا هست و مكان ندارد. گوینده دعاى ندبه خدا را در وسط مشرق‌ها و مغرب‌ها قرار داده است.

جواب از این اشكال این است كه:

اوّلاً: لفظ مشارق و مغارب در این مقامات، صریح در اینكه مراد تمام مشارق و مغارب است، نیست. مثل اینكه مى‌گوییم: فلانى سفر دریا كرده و حیوانات دریایى را دیده یا به فلان شهر رفت و مردم آن شهر را دید، یا مناظر فلان قارّه را تماشا كرد، یا مملكت شما را دید، كه غرض این است كه از این نقاط دیدن كرده و از وضع فلان شهر یا مناظر فلان قاره یا اوضاع فلان مملكت بااطّلاع است. در این جمله نیز ممكن است مراد این باشد كه خدا آن حضرت را در مشارق و مغارب وارد گردانید. بله البته باید به‌قدرى باشد كه این اطلاق كه معرض توهّم تمام افراد است، حُسن استعمال داشته باشد.

ثانیاً: این مشارق و مغارب، مشارق و مغارب زمین نیست؛ زیرا مردم دیگر هم این مشارق و مغارب را كم‌وبیش دیده‌اند و امتیازى براى رسول اكرم(ص) نمى‌شود، بلكه مراد از این مشارق و مغارب، مشارق و مغارب كرات و ستارگان و شموس و كهكشان‌ها و عوالمى است كه پیغمبر(ص) را خدا بر آنها سیر داد و امكان دارد كه مراد هم مشارق و مغارب تمام آنها باشد؛ زیرا با اعجاز، همان‌طور كه سیردادن آن حضرت به اكثر این مشارق و مغارب امكان‌پذیر است، به تمام آنها نیز امكان دارد.

 

بنابراین، اگر مراد از «إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى» در آیه شریفه بیت‌المقدس باشد، با این جمله از دعای ندبه «وَأَوْطَأتَهُ مَشَارِقَكَ وَمَغَارِبَكَ» منافات ندارد؛ زیرا این جمله به ادامه جریان معراج بعد از مسجدالاقصى اشاره مى‌كند، و آیات و اخبار دیگر را شرح مى‌دهد. و اگر مراد از «مسجدالاقصى» در آسمان باشد[3] كه خدا پیغمبر(ص) را به آنجا سیر داد، پس سیر به مشارق و مغارب كرات دیگر براى آن حضرت حاصل شد و این جمله موافق با مضمون همین آیه نیز هست.

به‌هرحال و به هر نحو كه آیه تفسیر شود، به‌هیچ‌وجه دلالت بر عدم ورود پیغمبر(ص) به مشارق و مغارب ندارد و مخالفتى بین دعا و قرآن از این نظر فرض نمى‌شود.

و امّا جواب اشكال دوم: اگر كسى اندك ذوق و آشنایى به ادب و لسان عرب و عجم داشته باشد، مى‌داند معنای این اضافه این نیست كه خدا هم داراى مشرق‌ها و مغرب‌ها است، بلكه مقصود از این اضافه، اضافه شىء است به مالك و صاحب و مربّى و صانع و خالقش، مثل اینكه مى‌گوییم: «سَمَاؤُكَ وَأَرْضُكَ وَبَحْرُكَ وَبَرُّكَ»؛ یعنى آسمان و زمین تو و برّ و بحر تو. این معنایش این نیست كه ذات خدا آسمان و زمین، دریا و خشكى دارد، یا اینكه آسمان و زمین و برّ و بحر مكان خداست، بلكه معنایش این است كه او مالك و صاحب‌اختیار و خالق آنهاست. مشارق و مغارب هم‌چون از آیات خداست، به خدا اضافه

 

مى‌شود؛ زیرا او جاعل و قراردهنده نظام مشارق و مغارب و پدیدآورنده همه است، و اگر كسى این معنا را كه بر ذوق هیچ‌كس حتى عوام هم پوشیده نیست، ملتفت نشود واقعاً جاى تعجب است.


[1]. مشهدی، المزار، ص575؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص505.
[2]. اسراء، 1.
[3]. به كتب تفاسیر مراجعه شود.
موضوع: 
نويسنده: